زندگينامه
چهارمين فرزندي كه در روستاي كوچك جعفرآباد (ده ايلخاني سابق) در سحرگاه 5 مرداد سال 1342 قدم در خانهي پرمهر، ساده و بيآلايش محمد تنگدست گذاشت محمدرضا نام گرفت.
او در ميان آن خانواده زحمتكش متقي در دامان مادري پرعطوفت با صفا رشد كرد. تحصيلات ابتدايي خود را تا كلاس سوم در زادگاهش ادامه داد بعد از آن عشق و علاقهي وافرش به علمآموزي باعث گرديد كه همه روزه فاصلهي چند كيلومتري بين جعفرآباد و عشقآباد را طي کند و به تحصيلات خود عليرغم مشكلات فراوان تا سوم راهنمايي ادامه دهد.
كمبود امكانات و كمك به وضعيت معيشتي خانواده باعث شد تحصيل را رها نموده تا ضمن كار در روستا كمكي باشد براي پدر و مادر در انجام امور منزل و كشاورزي مختصري كه داشتند.
همزمان با شروع انقلاب اسلامي او نيز چون هزاران جوان نوجوان انقلابي ديگر منطقه با حضور پرشور خود را در مراسم مذهبي و انقلابي و حمايت خود را از امام خويش اعلام نمود بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به محض تشكيل اولين پايگاه بسيج در بخش دستگردان به عضويت بسيج درآمد.
چون جواني پركار و با اخلاص و پرتلاش بود چند صباحي بعد از آن به عنوان بسيجي ويژه فعاليت خود را در بسيج گسترش داد.
او در اين مدرسهي عشق، به خوبي با قرآن و دعا اُنس گرفت از و نردبان ترقي و تكامل معنوي پله پله بالا رفت ضمن انجام وظيفهي پاسداري نگهباني خويش از محضر عزيزاني كه براي تبليغ ترويج اسلام احكام شرعي، آموزش قرآن و تدريس اخلاق اسلامي در بسيج حاضر ميشدند به نحو مطلوبي استفاده كرد. و به سلاح ايمان بيش از پيش مجهز گرديد.
بيست بهار از عمرش كه گذشت به سنت پيامبر6رو كرد با دختر خالهاش در يك مراسم ساده پيمان زناشويي بست به استخدام رسمي سپاه درآمد.
رضا در طول عمر حيات پر بركت خود در بسيج سپاه تا قبل از شهادت سه مرتبه بر حسب وظيفه در جبهههاي نبرد حق عليه باطل حضور پيدا كرد و سرانجام چند صباحي بعد از ازدواج چون حنظله براي بار چهارم عازم منطقه شد در تاريخ 11/11/62 در جبههي مهران بر اثر انفجار مين به درجه رفيع شهادت نايل گشت.
پيكر پاك رضا بعد از انتقال به شهرستان طبس تشييع و بر دوش امت حزبالله در شهر طبس بخش دستگردان و در زادگاهش روستاي جعفرآباد به خاك سپرده شد.
وصيتنامه
سلام عليكم
درود بر رهبركبير انقلاب امام خميني و سلام بر تمامي سلحشوران اسلام
آري برادر من سربازم سربازي كه از دشتهاي سر سبز شمال گرفته تا هواي گرم خوزستان آمدهام كه به جهانيان ثابت كنم كه اسلام فرزنداني دارد كه از مكتبش و از ناموسش دفاع كند. بله سربازم سربازي كه ميخواهد پرچم اسلام را در سراسر جهان به اهتزاز در آورد تا با خون خودم اين مزدوران آمريكائي را بيرون كنم چون مولاي من علي(ع) ميفرمايد: «ذليل مردان كساني هستند كه بيگانهاي بر كوچه و خيابان آنها تاخت تازكنند» من هم امروز فرمايشات مولا و صاحبمان ولي عصر(عج) و رهبركبير انقلاب امام خميني را تا پاي جان انجام ميدهم چرا كه مكتبي كه شهادت دارد اسارت ندارد. خداوندا دراين دنيا كه نتوانستم آنطور كه تو ميخواهي زندگي كنم پس مرگم را آنچنان قرار ده كه لااقل به دين گونه كفاره گناهان كبيره و صغيره را ادا كرده باشم خدايا تو ميداني كه براي همين عازم جبهه جنگ كفر و ايمان و اسلام و شرك و حق و باطل شدم تا شايدبتوانم قدمي در راه رضاي تو بردارم و پاك شدن و اذن دخول كسب كنم شايد از روي لطف و كرمت مرا از بندگان خود قراردهي ، برادران هميشه فقط و فقط براي رضاي خدا كار كنيد بدانيد كه اگر حتي به اندازه ذرهاي انحراف داشته باشيد در روز قيامت جوابي براي خدا نخواهيد داشت. اينجانب با آگاهي كاملي كه به شهادت دارم براي دفاع از اسلام و حيثيت انقلاب اسلامي به فرمان بزرگ رهبر مسلمانان جهان و مرجع عالي قدرم حضرت امام خميني به جبهه حق عليه باطل شتافتم و اميد است كه خون ما نهال نو پاي انقلاب اسلامي را بارور كند و شهادت ما موجب آگاهي و رشد فكري جامعه جهاني اسلام گردد. از شما ملت قهرمان ميخواهم كه پشتيباني روحانيت مبارز و متعهد به اسلام باشيد كه هستيد و به قول امام عزيزمان روحانيت است كه تاكنون اسلام را زنده نگه داشته است. مادرجان مي دانم داغ فرزند براي مادر خيلي مشكل است ولي من از شما انتظار دارم كه مانند بانوي بزرگوار اسلام يعني حضرت زينب(ع) در برابر مشكلات و داغ مقاومت کرده و سكوت را تا حد امكان مراعات كرده تا دشمنان اسلام و منافقين بدانند كه در هر زماني مادراني شير زن چون شما پيروزند و فرزندان خود را با افتخارهديه اسلام ميكنند، مادرم قامت را بلندگير و نداي الله اكبر خميني رهبر سرده و سخن شهيدان راه خدا را به مردم برسان كه همان سخن ما پيروي از قرآن و خدا است. مادرم:«كوه باش و چون كوه استقامت كن لحظهاي از نام و ياد خدا غافل نباش در راه دين خدا بكوش كه هر چه بكوشي باز كم است» مادرم گريه نكن بخند و خوشحال باش زيرا در راه هدف مقدس گام برداشته و جان باختهام مادر تو بوستان سبز وجود مني و من آن غنچه توأم كه تو مرا پروريدهاي مادرم سلام بر تو كه بالاخره بر احساس مادرانهات پيروز شدي و فرزندت را روانه ميدان نبرد كفار با مسلمين كردي و گفتي كه تو را در راه خدا هديه به انقلاب اسلامي ميكنم و من به وجود تو افتخار ميكنم كه مادري از سلاله زهرا(س) هستي.پایان
منبع :http://www.tabasshohada.ir/sh-com/039/