سیمای حضرت علی (ع) در قرآن

پدید آورنده : حجة الاسلام سعید عطاریان
بازدید : 4631
زمان تقریبی مطالعه : 21 دقیقه
تاریخ : 18 آبان 1391
سیمای حضرت علی (ع) در قرآن

سیمای حضرت علی (ع) در قرآن


پدید آورنده : حجة الاسلام سعید عطاریان

مقدمه

در مختصر تاریخ دمشق از ابن عباس نقل می کند: «ما نزل القرآن «یا ایها الذین آمنوا» الا علی سیدها و شریفها و امیرها و ما احد من اصحاب رسول الله الا قد عاتبه الله فی القرآن ما خلا علی بن ابی طالب فانه لم یعاتبه بشی ء . . . ما نزل فی احد من کتاب الله ما نزل فی علی . . . نزلت فی علی ثلاثماة آیة .» در قرآن مجید، خطاب «یا ایها الذین آمنوا» در هیچ آیه ای نازل نشده، مگر اینکه علی (ع) سید و شریف و امیر (و مصداق اتم و اکمل) آن است . و احدی از اصحاب رسول خدا (ص) نبود، مگر اینکه خداوند در قرآن به او عتاب کرده، جز علی بن ابی طالب که خدا هرگز در چیزی به او عتاب نکرد . . . در کتاب خدا (قرآن مجید) آنچه درباره علی نازل شده (از فضایل و مدایح) درباره هیچ کس نازل نشده است . . . سی صد آیه قرآن مجید، درباره علی نازل شده است .» (1)

امام علی بن ابی طالب (ع) که در این مجموعه به دنبال شناخت او از منظر قرآنیم، خود از قرآن چنین یاد می کند:

«ان الله تعالی انزل کتابا هادیا، بین فیه الخیر والشر فخذوا نهج الخیر تهتدوا و اصدفوا عن سمت الشر تقصدوا; (2) همانا خداوند متعال کتابی هدایت گر فرو فرستاده که مرزهای خیر و شر به روشنی در آن بیان شده است، پس سمت و راه خیر را پیش بگیرید تا هدایت یابید و از سمت شر روی برتابید تا در خط مستقیم و تعادل قرار یابید .» (3)

و نیز می فرماید:

«واعلموا ان هذا القرآن هو الناصح الذی لایغش والهادی الذی لایضل و المحدث الذی لایکذب . . . ; (4) و بدانید که شما چراغی چونان قرآن فرا راه دارید که تنها ناصحی است که نصیحت خویش را به خیانت نمی آلاید و تنها هدایتگری است که هرگز به گمراهی نمی کشاند و تنها سخنگویی است که هیچگاه سخن به دروغ نمی گوید .» (5)

این بیان بلند از امیر توانای بیان، امام علی بن ابیطالب (ع) در وصف قرآن است .

تبیین «ثقل اکبر» توسط «ثقل اصغر» و معرفی «ثقل اصغر» به وسیله «ثقل اکبر» را می توان مصداقی از وصیت پیامبر بزرگ اسلام (ص) در جدا نشدن این دو امانت بزرگ و جاودان از همدیگر دانست; از آنجا که این دو میراث ارزشمند رسول خدا (ص) در کلام او در کنار همدیگر قرار گرفتند و آن دو با هم میزان هدایت قلمداد شدند و پیامبر از آن دو به «ثقلین » تعبیر فرمود، پس می توان وصف یکی را در حق دیگری به کار برد . پس هنگامی که درباره قرآن - ثقل اکبر - در قرآن می خوانیم: «لایمسه الا المطهرون » (6) بجز پاکیزگان کسی حق نزدیک شدن و شناخت قرآن را ندارد، می توان به کارگیری این وصف را در حق اهل بیت (یا ثقل اصغر) شایسته دانست و گفت که جز پاکیزگان کسی حق و توان شناخت آنها را ندارد!

حال که راهی برای شناخت آن بزرگواران جز قرآن وجود ندارد، برای شناخت آنان دست به آستان بلند قرآن دراز کرده وبرای شناخت اولین آنان امام علی بن ابیطالب (ع)، از آن کتاب بزرگ آسمانی مدد می جوییم .

در سال امیرالمؤمنین (ع)، گفتگو از علی (ع) و شناخت آن حضرت از زبان قرآن، بی شک حال و هوا و شور و صفای دیگری دارد .

اگر چه به دلایل خاصی نام علی (ع) به صراحت در قرآن نیامده است، (7) ولی به اقرار و اعتراف برخی از بزرگان اهل سنت، آیات بسیاری در منزلت، شان و جایگاه رفیع علی (ع) یا اهل بیت (ع) نازل شده است و جای هیچ تردیدی نیست که این آیات درباره دیگران نازل نشده است . در این آیات به حوادث و رخدادهایی اشاره شده است که کسی جز علی (ع) یا اهل بیت (ع) مصداق دیگری ندارند، اگرچه نباید از این نکته غفلت نمود که ممکن است در برخی موارد، معنای آیه معنایی عام باشد و ظاهر آیه، دیگران را نیز شامل شود، ولی به هر صورت، مصداق اکمل و اتم آن اهل بیت (ع) یا شخص علی بن ابیطالب (ع) است .

پیش از این گفته شد که به نقل ابن عباس، سی صد آیه از قرآن درباره علی (ع) و مدح او نازل شده است; ما در این مجموعه فقط به حدود سی آیه اشاره کرده ایم و بنا بر این بوده که آیات روشنتر را گزینش نموده و به شان نزول آنها اشاره کنیم .

اتفاقا بخش عظیمی از شان نزول ها را نیز با توجه به منابع معتبر اهل سنت بیان کرده ایم، زیرا بر این باوریم که:

خوشتر آن باشد که سر دلبران

گفته آید در حدیث دیگران

1 - آیه تبلیغ

«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ان الله لایهدی القوم الکافرین; ای پیامبر، آنچه را از جانب پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن که اگر نکنی پیامش را نرسانده ای و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه می دارد; آری، خدا گروه کافران را هدایت نمی کند .» (8)

به تصریح همه علمای شیعه در کتابهای تفسیر و حدیث و تاریخ، و نیز بسیاری از علمای اهل سنت، (9) این آیه در شان علی بن ابیطالب (ع) نازل شده است .

شان نزول

این آیه مربوط به داستان غدیر است; علامه امینی (ره) در «الغدیر» ، حدیث غدیر را از 110 نفر از صحابه و یاران پیامبر (ص) با اسناد و مدارک معتبر نقل می کند که شان نزول آن بطور مختصر به این شرح است:

در آخرین سال عمر پیامبر (ص)، مراسم حجة الوداع باشکوه هرچه تمامتر در حضور پیامبر (ص) به پایان رسید، نزدیکیهای ظهر و در میان بیابانهای خشک و سوزان، «غدیر خم » از دور نمایان شد .

آن روز درست هشت روز از عید قربان می گذشت . ناگهان دستور توقف از طرف پیامبر (ص) به همراهان داده شد . آنانی که پیشاپیش حرکت می کردند به عقب فراخوانده شدند و منتظر رسیدن کسانی شدند که از کاروان عقب افتاده بودند .

مردم نماز را با رسول خدا (ص) اقامه کردند . در آن گرمای سوزان، سایبانی برای پیامبر (ص) درست کردند و پیامبر (ص) به آنها اطلاع داد که همه باید برای شنیدن یک پیام تازه الهی خود را آماده کنند . چون مردمانی که در نقاط دورتری بودند، چهره مبارک رسول خدا (ص) را نمی دیدند، برای پیامبر (ص) منبری از جهاز شتران ترتیب داده شد و پیامبر بر فراز آن قرار گرفت .

پیامبر (ص) پس از حمد و سپاس پروردگار، مردم را مخاطب ساخت و چنین فرمود: «من به همین زودی دعوت خدا را اجابت کرده و از میان شما می روم، من مسؤولم و شما هم مسؤولید! شما درباره من چگونه شهادت می دهید؟ مردم صدا بلند کردند و گفتند: «نشهد انک قد بلغت و نصحت و حمدت فجزاک الله; ما گواهی می دهیم که تو وظیفه رسالت را به انجام رسانیدی و شرط خیرخواهی را به جا آوردی و آخرین تلاش و کوشش خود را در راه هدایت ما نمودی! خداوند تو را جزای خیر دهد!»

سپس پیامبر (ص) از آنان اقرار به یگانگی خدا و رسالت خویش و حقانیت رستاخیز و برانگیخته شدن مردگان گرفت و فرمود: خداوندا گواه باش! و خطاب به آنان فرمود:

«اکنون بنگرید با این دو چیز گرانمایه و گرانقدر که در میان شما به یادگار می گذارم چه خواهید کرد: اول ثقل اکبر، کتاب خدا و دومین آنها خاندان من!؟ خداوند لطیف به من خبر داده که این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا در بهشت به من بپوندند . از این دو پیشی نگیرید که هلاک می شوید و عقب نیفتید که باز هلاک خواهید شد!

ناگهان مردم دیدند که پیامبر (ص) با نگاه کردن به اطراف گویی در جستجوی کسی است; همین که چشمش به علی (ع) افتاد، خم شد و دست او را گرفت و بلند کرد، آن چنانکه سفیدی زیر بغل هر دو نمایان شد و همه مردم ایشان را دیدند . در اینجا پیامبر (ص) فرمود: «ایها الناس من اولی الناس بالمؤمنین من انفسهم; چه کسی از همه مردم نسبت به مؤمنین از خود آنها سزاوارتر است؟ » گفتند: خدا و پیامبر (ص) داناترند! پیامبر (ص) فرمودند: خدا، مولا و رهبر من است و من مولا و رهبر مؤمنانم و نسبت به آنها از خودشان سزاوارترم! سپس فرمود: «فمن کنت مولاه فعلی مولاه » و سر به آسمان بلند کرد و عرض کرد: «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابغض من ابغضه وانصر من نصره واخذل من خذله و ادر الحق معه حیث دار; خداوندا، دوستان او را دوست بدار و دشمنان او را دشمن بدار! محبوب بدار آن کسی که او را محبوب دارد و دشمن بدار آن کس که او را دشمن دارد . یارانش را یاری کن و آنها را که ترک یاری اش کنند، از یاری خویش محروم ساز و حق را هر جا که اوست قرار بده!» .

و در پایان تاکید فرمودند که حاضران به کسانی که حضور نداشتند این مطلب را برسانند . پس از این، مردم (از جمله ابوبکر و عمر) خطاب به امیرالمؤمنین (ع) می گفتند: آفرین بر تو باد! آفرین بر تو باد ای فرزند ابوطالب! تو مولا و رهبر من و تمام مردان و زنان با ایمان شدی . (10)

2 - آیه ولایت

«انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون; ولی شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند; همان کسانی که نماز برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند .» (11)

در کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی (ره) نام بخشی از بزرگان اهل سنت را که شان نزول این آیه را درباره علی بن ابیطالب (ع) دانسته اند ذکر کرده است . (12) و همه علمای شیعه، شان نزول این آیه را درباره علی بن ابیطالب (ع) می دانند .

شان نزول

سیوطی در «الدر المنثور» در ذیل این آیه از ابن عباس نقل می کند که علی در رکوع نماز بود که سائلی تقاضای کمک کرد و آن حضرت انگشترش را به او صدقه داد . پیامبر (ص) از او پرسید: چه کسی این انگشتر را به تو صدقه داد؟ اشاره به علی (ع) کرد و گفت: آن مرد که در حال رکوع است! در این هنگام آیه «انما ولیکم الله و رسوله . . .» نازل شد . (13)

3 - آیه اولی الامر

«یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم; ای کسانی که ایمان آورده اید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الامر (اوصیای پیامبر) را .

شان نزول

مفسر معروف «حاکم حسکانی حنفی نیشابوری » ، ذیل این آیه، پنج حدیث نقل کرده است که در همه آنها عنوان «اولی الامر» بر علی (ع) تطبیق شده است . در نخستین حدیث، از خود آن حضرت نقل می کند که وقتی پیامبر (ص) فرمود: شرکای من کسانی هستند که خداوند آنها را قرین خود و من ساخته و درباره آنها آیه «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله » را نازل کرده است، از آن حضرت پرسیدم: «یا نبی الله من هم; ای پیامبر خدا، اولی الامر کیانند؟» «قال: انت اولهم; فرمود: تو نخستین آنها هستی .» (14)

در بعضی از روایات اهل سنت، نام ائمه دوازده گانه اهل بیت (ع) یک به یک آمده است . (15)

4 - آیه صادقین

«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین; ای کسانی که ایمان آورده اید از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید و با صادقان باشید .» (16)

شان نزول

مفسر معروف، سیوطی در «درالمنثور» از ابن عباس نقل می کند که در تفسیر آیه «اتقوا الله و کونوا مع الصادقین » گفت: «مع علی بن ابی طالب; با علی بن ابی طالب باشید» . (17)

در بیان شان نزول این آیه احادیث دیگری هست که در کتب هر دو مکتب (اهل بیت و اهل سنت) آمده است . (18)

نکته حایز اهمیت در اینجا این است که دستور خداوند به اینکه مؤمنان همواره باید با صادقان باشند، دستوری است مطلق وبدون هیچ گونه قید و شرطی، این معنا جز در مورد معصومین (ع) امکان پذیر نیست; زیرا غیر معصوم ممکن است خطاکند و در آن حال باید از او جدا شد . کسی که در همه حال می توان در کنار او و پیرو او بود، جز انسان معصوم کسی نخواهد بود . بنابراین منظور از صادقین در این آیه، هر فرد راستگویی نیست، بلکه صادقانی است که سخن خلاف - نه عمدا و نه از روی سهو - در گفتار آنها راه ندارد .

با الهام از این آیه و تفسیر آن به همراهی با علی و فرزندان معصوم او، «دکتر محمد تیجانی » نام یکی از کتابهای خود را «لاکون مع الصادقین » هدفم این است که با صادقان باشم! گذارده که تاثیر عجیبی در بسیاری از مسلمین کرده است .

5 - آیه قربی

«قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی; بگو: من هیچ پاداشی از شما برای رسالتم درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم (اهل بیتم) .» (19)

در ذیل این آیه، روایات فراوانی، در منابع اهل سنت و شیعه نقل شده است که در تفسیر و تبیین مفهوم آیه شریفه می توان از آنها کمک گرفت .

شان نزول

«حاکم حسکانی » که از دانشمندان معروف قرن پنجم هجری است، در شواهد التنزیل از «سعید بن جبیر» از ابن عباس چنین نقل می کند:

«لما نزلت قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی قالوا یا رسول الله من هولاء الذین امرنا الله بمودتهم! قال: علی و فاطمة و ولدهما; هنگامی که این آیه نازل شد اصحاب عرض کردند: ای رسول خدا، اینها کیستند که خداوند ما را به محبت آنها امر کرده است؟ فرمود: علی و فاطمه و فرزندان آن دو می باشند .» (20)

نکته:

قرآن در سوره شعرا به نقل از پنج نفر از پیامبران الهی (نوح، هود، صالح، لوط و شعیب) می فرماید: «و ما اسئلکم علیه من اجر ان اجری الا علی رب العالمین » و از سوی دیگر در مورد شخص پیامبر می فرماید: من از شما پاداشی تقاضا نمی کنم، مگر دوستی خویشاوندانم را!

از طرفی، در آیه 57 سوره فرقان باز در مورد پیامبر می خوانیم: «قل ما اسئلکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا; بگو من در برابر ابلاغ رسالت هیچ گونه پاداشی از شما مطالبه نمی کنم، مگر کسانی که بخواهند راهی به سوی پروردگارشان برگزینند» . و باز در سوره سباء آیه 47 در مورد پیامبر اسلام آمده است: «قل ما سئلتکم من اجر فهو لکم ان اجری الا علی الله » .

سؤال این است که جمع کردن این آیات چهارگانه چگونه ممکن است؟

آیا بین آیات مربوط به پیامبر اسلام و آیه مربوط به پیامبران پنجگانه تعارض و تنافیی وجود دارد یا نه؟

در جواب باید گفت: از ضمیمه کردن این آیات به یکدیگر، به خوبی می توان نتیجه گرفت که پیامبر اسلام نیز مانند سایر پیامبران الهی، اجر و پاداشی برای شخص خود از مردم نخواسته است; بلکه مودت ذوی القربای او راهی به سوی خداست و چیزی است صد در صد به نفع مردم; چرا که این مودت، دریچه ای به سوی مساله امامت و خلافت و جانشینی پیامبر اسلام (ص) است . و در حقیقت ادامه خط رسول الله (ص) در امت و هدایت مردم در پرتو آن محسوب می گردد .

6 - آیه تطهیر

«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا; خداوند می خواهد هرگونه پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد .» (21)

آیه تطهیر چون ستاره ای بر تارک آیات فضایل اهل بیت می درخشد . و مطالب بلند ونکته های پر از فائده ای در آن هست که توجه هر اندیشمند عمیقی را به سوی خود جلب می نماید و در اینجا به ذکر قطره ای از آنها اکتفا می کنیم .

شان نزول

علامه طباطبایی (ره) در المیزان می فرماید: بیش از هفتاد روایت دلالت دارند بر اینکه این آیه مربوط به پیامبر (ص) و علی (ع) و فاطمه (س) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) است وغیر اینها را شامل نمی شود; این روایات از طریق اهل سنت (به طریق مختلف) و امامیه (به طرق گوناگون) نقل شده اند و آنچه از طرق اهل سنت در این زمینه نقل شده، بیش از آن است که از طریق شیعه وارد شده است! (22)

«دکتر تیجانی » در کتاب «فسئلوا اهل الذکر» ، سی منبع از منابع معتبر اهل سنت (از تفسیر و حدیث و تاریخ) را ذکر می کند که نزول آیه تطهیر را درباره اهل بیت پیامبر، یعنی شخص پیامبر (ص)، علی بن ابی طالب (ع)، فاطمه زهرا (س)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) می دانند، و در پایان اضافه می کند که علمای اهل سنت که این آیه را درباره اهل بیت پیامبر می دانند زیادند و ما به همین مقدار اکتفا می کنیم . (23)

آلوسی، عالم سنی متعصبی که هر جا آیه ای را در شان و فضایل علی و اهل بیت (ع) دیده به لطایف الحیلی آن را کم رنگ کرده است، در این باره می گوید:

«اینکه مراد از اهل بیت در این آیه کسانی بودند که پیامبر آنها را زیر کساء قرار داد و درباره آنها فرمود: «اللهم هؤلاء اهل بیتی فاجعل صلواتک و برکاتک علی آل محمد کما جعلتها علی آل ابراهیم انک حمید مجید; بار خدایا! اینان اهل بیت منند، پس درودها و برکاتت را همان گونه که بر خاندان ابراهیم نازل فرمودی، بر خاندان محمد هم نازل فرما که تو خداوند ستوده و بلند مرتبه هستی، خارج از حد شمارش است .» (24)

روایاتی که در این باره در کتب حدیث و تفسیر نقل شده اند، به چهار دسته تقسیم می شوند:

1 - روایاتی که برخی از همسران پیامبر نقل کرده اند و مفاد آن این است که پیامبر آنان را از شمول آیه تطهیر خارج کرده است . (25)

2 - روایاتی که مربوط به حدیث کساء است . (26)

3 - روایاتی که می گویند پیامبر تا مدتی (شش ماه یا بیشتر) پس از نزول آیه تطهیر، به در خانه علی و فاطمه و فرزندانش می رفت و می فرمود: «الصلوة! یا اهل البیت! انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا; هنگام نماز است ای اهل بیت! خداوند تنها می خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور سازد و شما را پاک کند!» . (27)

4 - روایاتی که از ابوسعید خدری رسیده است که می گوید، این آیه درباره رسول خدا و علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) نازل شده است: «نزلت فی خمسة: فی رسول الله و علی و فاطمة والحسن والحسین (ع) .» (28)

در اینجا با ذکر یک جمله از عایشه - به نقل از ثعلبی در تفسیرش - سخن را به پایان می بریم:

ثعلبی می گوید: هنگامی که از عایشه درباره جنگ جمل و دخالتش در آن جنگ ویرانگر سؤال کردند، (با تاسف) گفت: این یک تقدیر الهی بود! و هنگامی که درباره علی (ع) سؤال کردند، چنین گفت:

«تسالنی عن احب الناس کان الی رسول الله و زوج احب الناس کان الی رسول الله، لقد رایت علیا و فاطمة و حسنا و حسینا و جمع رسول الله بثوب علیهم . ثم قال: اللهم هؤلاء اهل بیتی و حامتی فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا . قالت: فقلت: یا رسول الله انا من اهلک؟ فقال: تنحی فانک الی خیر; آیا از من درباره کسی سؤال می کنی که محبوبترین مردم نزد پیامبر (ص) بود و از کسی می پرسی که همسر محبوبترین مردم نزد رسول خدا (ص) بود . من با چشم خود دیدم علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) را که پیامبر (ص) آنها را در زیر پارچه ای جمع کرده بود و فرمود: خداوندا! اینها خاندان منند و حامیان من، رجس و پلیدی را از آنها ببر و از آلودگیها پاکشان فرما! من گفتم: ای رسول خدا آیا من نیز از آنها هستم؟ فرمود: دور باش! تو بر خیر و نیکی هستی (اما جزء این جمع نمی باشی) .» (29)

7 - آیه مباهله

«فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین; هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را; ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را; ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم .» (30)

«ابتهال » در لغت به معنای واگذاری فرد یا حیوان به خودش است و در اصطلاح به معنای نفرین کردن; مباهله به معنی نفرین کردن دو نفر بر همدیگر است، به این ترتیب که وقتی استدلالات منطقی سودی نبخشید، افرادی که با هم درباره یک مساله مهم دینی گفتگو دارند، در یکجا جمع می شوند و به درگاه خدا تضرع می کنند و از او می خواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند . (31)

شان نزول

در روایات اسلامی که مفسران و محدثان نقل کرده اند آمده است: «هنگامی که آیه مورد بحث نازل شد، پیامبر به مسیحیان نجران پیشنهاد مباهله داد . بزرگان مسیحی از پیامبر یک روز مهلت خواستند تا در این باره به شور بنشینند . اسقف به آنها گفت: نگاه کنید! اگر فردا محمد (ص) با فرزند و خانواده اش برای مباهله آمد، از مباهله با او بپرهیزید و اگر اصحاب و یارانش را همراه آورد، با او مباهله کنید که او پایه و اساسی ندارد!

فردا که شد پیامبر آمد در حالی که دست علی (ع) را گرفته و حسن وحسین پیش روی او حرکت می کردند و فاطمه پشت سر او بود، مسیحیان و در پیشاپیش آنها اسقف اعظم آنان نیز بیرون آمدند . هنگامی که او پیامبر را با همراهانش مشاهده کرد، پرسید: اینها کیانند؟ گفتند: این یکی پسر عمو و داماد او و این دو دختر زاده های او و این بانو دختر اوست که از همه نزد او گرامی تر است . اسقف نگاهی کرد و گفت: من مردی را می بینم که مصمم و با جرات در مباهله است و می ترسم او راستگو باشد و اگر راستگو باشد، بلای عظیمی بر ما وارد خواهد شد . سپس گفت: ای اباالقاسم، ما با تو مباهله نخواهیم کرد! بیا با هم صلح کنیم و در بعضی روایات آمده است که اسقف اعظم گفت: من صورتهایی را می نگرم که اگر از خدا بخواهند کوه را از جا برکند چنین خواهد شد; پس مباهله نکنید که هلاک خواهید شد! (32)

در صحیح مسلم چنین آمده است: معاویه از سعد بن ابی وقاص سؤال کرد: چرا تو لعن و سب علی بن ابیطالب نمی کنی؟ در جواب گفت: به خاطر سه امر: حدیث منزلت در جنگ تبوک، داستان پرچم در جنگ خیبر و داستان مباهله; وقتی که آیه «قل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم » نازل شد، پیامبر (ص) علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) را فراخواند و گفت: بارخدایا، اینها اهل منند (اهل بیت من هستند) . (33)

8 - آیه خیر البریه

«ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریة × جزائهم عند ربهم جنات عدن تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ابدا رضی الله عنهم و رضوا عنه ذلک لمن خشی ربه; کسانی که ایمان آوردند و اعمال نیک انجام دادند، بهترین مخلوقات خدایند، پاداش آنها نزد پروردگارشان باغهای بهشت جاویدان است که نهرها از زیر درختانش جاری است همیشه در آن می مانند . (هم) خدا از آنها خشنود است و (هم) آنها از خدا خشنودند و این (مقام والا) برای کسی است که از پروردگارش بترسد .» (34)

در این آیه درست است که آیه، مفهوم وسیع و گسترده ای دارد و منحصر به شخص یا اشخاص معینی نمی باشد، ولی در روایات متعدد اسلامی که در منابع حدیث اهل سنت و شیعه آمده است، انگشت بر روی مصادیق و اشخاصی گذارده شده که در صف اول از صفوف «خیرالبریه » و در صدر بهترین مخلوقات خدا قرار دارند .

شان نزول

سیوطی از مفسرین معروف اهل سنت در «الدر المنثور» و حاکم حسکانی عالم بزرگ حنفی در کتاب معروف ومعتبر «شواهد التنزیل » احادیثی نقل کرده اند که مصداق بارز و اتم «خیر البریة » را علی بن ابی طالب دانسته اند:

الف) سیوطی از ابن عساکر از جابر بن عبدالله نقل می کند که ما خدمت پیامبر بودیم که علی (ع) به سوی ما آمد . هنگامی که چشم پیامبر (ص) به او افتاد فرمود: «والذی نفسی بیده ان هذا و شیعته لهم الفائزون یوم القیامة » و جابر می افزاید: «نزلت ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریة . فکان اصحاب النبی (ص) اذا اقبل علی (ع) قالوا جاء خیر البریة; پیامبر فرمود: قسم به کسی که جان من به دست اوست، این مرد و شیعیان او رستگاران روز قیامتند; جابر می افزاید: در این هنگام آیه «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریة » نازل شد . از این رو اصحاب پیامبر (ص) هنگامی که علی (ع) می آمد می گفتند: خیرالبریة آمد . (35)

ب) حاکم حسکانی علاوه بر حدیث فوق، حدیث دیگری را به نقل از ابن عباس نقل می کند; ابن عباس می گوید: هنگامی که آیه «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریة » نازل شد، پیامبراکرم (ص) به علی (ع) فرمود: «هو انت و شیعتک، تاتی انت و شیعتک یوم القیامة راضین مرضیین و یاتی عدوک غضبانا مقمحین; تو و شیعیانت در روز قیامت خیرالبریة هستید; هم خدا از شما راضی است و هم شما از خدا راضی هستید; ولی دشمن تو خشمگین و در زحمت (و عذاب) است .» (36)

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه

مطالب و مقالات مرتبط

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی