شهید محمد غلامی

بازدید : 4507
زمان تقریبی مطالعه : 3 دقیقه
تاریخ : 09 آبان 1390
شهید محمد غلامی

شهید محمد غلامی

  

زندگی نامه

دهم فروردین ماه 1345 برابر با عید سعید قربان  در خانواده مذهبی  نصرالله غلامی در معدن ازبکوه کودکی متولد شد که اورا محمد نام گذاشتند .و بهخاطر این که در ماه ذی الحجه بود اورا حاجی محمد صدا می زدند .  مدتی نگذشت که معدن تعطیل شد و خانواده وی به معدن مهرجرد اردکان منتقل شدند . محمد تحصیلات ابتدایی را در دبستان  مهندس زاهدی اردکان  با موفقیت گزراند و دوره راهنمایی را در مدرسه شبانه روزی ادامه تحصیل داد .  بعد از مهاجرت خانواده به بخش دستگردان و سکونت در روستای زیرک آباد محمد دوره تحصیل متوسطه را در دبیرستان شهید باهنر عشق آباد  شروع کرد .  محمد از همان کودکی علاقه ای خاص به دین و مراسم دینی و قرآن داشت و به نماز عشق می ورزید . و از حضور در مسجد لذت می برد . اعتقاد قلبی او به ولایت امر وپیروی خالصانه از امام خمینی  زبانزد بود . او به عضویت بسیج در آمد و فعالیتهای خود را در پایگاه بسیج شهید بهشتی انجام می داد .  او در فرم ثبت نام بسیج چنین نوشته بود (( اینجانب محمد غلامی  ماموریتهای بسیج سپاه را ماموریت از جانب ولی امر دانسته و در هر کجا که سپاه لازم بداند  برای ادای تکلیف تا شهادت آمادگی دارم )) . خانواده محمد در باره او می گویند که او معلمی بود که با گفتار و کردارش به ما درس می داد . او کتابهای دینی را مطالعه و مفاهیم آن را برایمان توضیح می داد . او که عاشق رفتن به جبهه بود برای اولین بار در تاریخ 10/4/62 برای یک دوره چهار ماهه عازم کردستان شد و بعد سپری شدن مدت ماموریت به سلامت برگشت .  دوباره در تاریخ 26/11/62 عازم جبهه جنوب شد  و پس از اتمام این دوره تا زمان شهادت سه مرتبه دیگر در سالهای 63 و 64 در جبهه حضور یافت  و سر انجام در آخرین سفر خود به عنوان تخریب چی در گردان رعد لشکر 21 امام رضا (ع)  در جاده خندق و در محلی مشهور به کاسه  مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و در تاریخ 29/10/64 شربت شهادت نوشید . پیکر پاکش به بخش دستگردان منتقل و پس از تشییع در روستای زیرک آباد به خاک سپرده شد .

خاطره ای از او از زبان  مرحوم شیخ محمود مهدی نژاد

صبحی که قرار بود در پایان روزش  همراه گردان عازم خط مقدم شویم . دیدم محمد بلند شد و یک تابلو کاغذی درست کرد و رویش نوشت . ورود امام زمان (عج) را به این چادر تبریک عرض می کنیم . پرسیدم قضیه چیست ؟ گفت دیشب خواب دیدم که امام زمان (عج)  آمدند داخل چادر . صدا زدند محمد . محمد بیا برویم . حالا چون امام آمدند اینجا  این تابلو را نوشته ام . بعد شروع کرد به نوشتن وصیت نامه . شب هم رفتیم جلو . به محض رسیدن به خط  گروهان با ستون یک حرکت کرد .  محمد اول عقب گروهان بود ولی بعد از مدتی جدا شد  و رفت جلو گروهان  تا رسید جلو . خمپاره شصت بر زمین نشست و محمد شهید شد .

 

گزیده ای از وصیت نامه

سلام بر شهیدان راه حق و سرورشان حسین بن علی 0ع)  که به ما درس چگونه زیستن و چگونه مردن را آموختند . و درخت اسلام را زنده نگه داشتند  تا این که ما بتوانیم از ثمره این درخت امروز بهره جوییم . این سخن را نیز به امت مسلمان و همیشه در صحنه می گویم که از روحانیت اصیل و متکی به اسلام  این سنگر آزادی و عدالت  و حامی مستضعفین حمایت کنید . و از هر گونه دو دستگی که فقط سود  آن نصیب دشمنان قسم خورده اسلام می شود بپرهیزید .و پیرو مکتب اسلام و خط رهبری امام خمینی  باشید .

دیدگاه های کاربران

مهدی غلامی
شنبه 31 اردیبهشت 1401 - 22:14
روحشان شاد و یادشان گرامی باد خدا کند در دنیای ابدی شرمنده شهدا نباشیم

ارسال دیدگاه