مدیریت اسلامی از دیدگاه نهج البلاغه ( بخش پنجم )

وظايف يك مدير اسلامي در رابطه با مردم
بازدید : 3990
زمان تقریبی مطالعه : 15 دقیقه
تاریخ : 09 آبان 1390
مدیریت اسلامی از دیدگاه نهج البلاغه ( بخش پنجم )

مدیریت اسلامی از دیدگاه نهج البلاغه ( بخش پنجم ) - محمد رجب زاده

بخش پنجم

وظايف يك مدير اسلامي در رابطه با مردم

v   خوشرفتاري با مردم  

v   رعايت عدالت

v   رعايت مساوات

v   رعايت انصاف

v   تواضع و فروتني

v   تشكر و قدر داني از مردم

v   پرهيز از منت گذاشتن برمردم

v   توجه به محرومان و مستضعفان جامعه

v   شفاف سازي امور براي مردم

v   حضور در مجالس عمومي

v   قرار دادن وقت ملاقات عمومي

v   عذرخواهي دربرابر مردم

v   ترجيح دادن  رضايت اكثريت مردم بر رضايت خواص  

 

 

 

 

 

1-خوشرفتاري با مردم

وَأَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ، وَالْـمَحَبَّةَ لَهُمْ، وَاللُّطْفَ بِهِمْ، وَلاَ تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ، فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ، وَإمّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ،1

‹‹مهرباني با مردم را پوشش دل خويش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش . مبادا هرگز چونان حيوان شكاري باشي كه خوردن آنان را غنيمت داني . زيرا مردم دو دسته اند : دسته اي برادر ديني تو و دسته ديگر همانند تو در آفرينش مي باشند .››

2-رعايت عدالت و انصاف

أَنْصِفِ اللهَ وَأَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِكَ، وَمِنْ خَاصَّةِ أَهْلِكَ، وَمَنْ لَكَ فِيهِ هَوىًچـ مِنْ رَعِيَّتِكَ، فَإِنَّكَ إِلاَّ تَفْعَلْ تَظْلِمْ، وَمَنْ ظَلَمَ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ، وَمَنْ خَاصَمَهُ اللهُ أَدْحَضَحُجَّتَهُ، وَكَانَ لله حَرْباً حَتَّى يَنْزعَوَيَتُوبَ. وَلَيْسَ شَيْءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْيِيرِ نِعْمَةِ اللهِ وَتَعْجِيلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ، فَإِنَّ اللهَ سَميِعٌ دَعْوَةَ الْمَظْلُومِينَ، وَهُوَ لِلظَّالِمِينَ بِالْمِرْصَادِ.2

‹‹ با خدا و با مردم و با خويشاوندان نزديك و با افرادي از رعيت خود كه آنان را دوست داري انصاف را رعايت كن كه اگر چنين نكني ستم رواداشتي . و كسي كه به بندگان خدا ستم روا دارد خدا بجاي بندگانش دشمن او خواهد بود . و آن را كه خدا دشمن شود . دليل اورا نپذيرد . كه با خدا سرجنگ دارد تا آن گاه كه باز گردد يا توبه كند . وچيزي چون ستمكاري نعمت خدارا دگرگون نمي كند و كيفر اورا نزديك نمي سازد كه خدا دعاي ستمديدگان را مي شنود و در كمين ستمكاران است . ››

3-رعايت مساوات

وَآسِ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَالنَّظْرَةِ، وَالاِِْشَارَةِ وَالتَّحِيَّةِ، حَتَّى لاَ يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ وَلاَ يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ3

‹‹ودر نگاه و اشاره چشم . درسلام كردن و اشاره كردن با همگان يكسان باش . تا زورمندان در ستم تو طمع نكنند و ناتوانان از عدالت تو مايوس نگردند .››

 

مآخذ ---------------------------------------------------

1و2و3و دشتي محمد ترجمه نهج البلاغه انتشارات شاكر به ترتيب صفحات -402-404-396

4-تواضع و فروتني

وَاخْفِضْ لِلرَّعِيَّةِ جَنَاحَكَ، وَابْسِطْ لَهُمْ وَجْهَكَ وَأَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ،1

پرو بالت را براي رعيت بگستران و با مردم گشاده روي و فروتن باش .››

فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَكَ، وَأَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ، وَابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ،12‹ با مردم فروتن . نرمخو و مهربان . گشاده رو و خندان باش ››

5-پرهيز از منت گذاشتن برمردم. بزرگ شمردن كارها  و خلاف وعده عمل كردن

 وَإِيَّاكَ وَالْمَنَّ عَلَى رَعِيَّتِكَ بِإِحْسَانِكَ، أَوِ التَّزَيُّدَفِيَما كَانَ مِنْ فِعْلِكَ، أَوْ أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَكَ بِخُلْفِكَ، فَإِنَّ الْمَنَّ يُبْطِلُ الاِِْحْسَانَ، وَالتَّزَيُّدَ يَذْهَبُ بِنُورِ الْحَقِّ، وَالخُلْفَ يُوجِبُ الْمَقْتَعِنْدَاللهِ وَالنَّاسِ،3

‹ مبادا با خدمتهايي كه انجام دادي بر مردم منت گذاري يا آنچه را انجام داده اي بزرگ بشماري . يا مردم را وعده داده سپس خلف وعده نمايي . منت نهادن پاداش نيكو كاري را ازبين مي برد و كاري را بزرگ شمردن نور حق را خاموش گرداند و خلاف وعده عمل كردن خشم خدا و مردم را بر مي انگيزاند .››

6-توجه به محرومان و مستضعفان جامعه

ثُمَّ اللهَ اللهَ فِي الطَّبَقَةِ السُّفْلَى مِنَ الَّذِينَ لاَ حِيلَةَ لَهُمْ وَالْمَسَاكِين وَالْـمُحْتَاجِينَ وَأَهْلِ الْبُؤْسَىوَالزَّمْنَى فإِنَّ فِي هذِهِ الطَّبَقَةِ قَانِعاً وَمُعْتَرّاًكث، وَاحْفَظْ لله مَا اسْتَحْفَظَك مِنْ حَقِّهِ فِيهِمْ، وَاجعل لهم قسما من بيت مالك و قسماً مِنْ غَلاَّتِصَوَافِي الاسلام ِ فِي كُلِّ بَلَد، فإِنَّ لِلاََْقْصَى مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِي لِلاََْدْنَى، وَكُلٌّ قَدِ اسْتُرْعِيتَ حَقَّهُ4

‹‹ سپس خدارا خدارا در خصوص طبقات پايين جامعه كه هيچ چاره اي ندارند و عبارتند از : زمين گيران . نيازمندان . گرفتاران و دردمندان . همانا در اين طبقه محروم گروهي خويشتن داري كرده و گروهيبه گدايي دست نياز بر مي دارند . پس براي خدا پاسدار حقي باش كه خداوند براي اين طبقه معيين فرموده است . بخشي از بيت المال و بخشي از غله هاي سرزمينهاي غنيمت اسلام را در هر شهري به طبقات پايين اختصاص ده . زيرا براي دورترين مسلمانان همانند نزديكترين آنان سهمي مساوي وجود داردو تو مسئول رعايت آن مي باشي . ››

 

مآخذ ---------------------------------------------------

1و2و3و4 دشتي محمد ترجمه نهج البلاغه انتشارات شاكر به ترتيب صفحات 396-362-418-414

7-شفاف سازي امور براي مردم

فَلاَ تُطَوِّلَنَّ احْتِجَابَكَ عَنْ رَعِيَّتِكَ، فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلاَةِ عَنِ الرَّعِيَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّيقِ، وَقِلَّةُ عِلْمٍ بِالاَُْمُورِ، وَالاِِْحْتِجَابُ مِنْهُمْ يَقْطَعُ عَنْهُمْ عِلْمَ مَا احْتَجَبُوا دوُنَهُ فَيَصْغُرُ عِندَهُمْ الْكَبِيرُ، وَيَعْظَمُ الصَّغِيرُ، وَيَقْبُحُ الْحَسَنُ، وَيَحْسُنُ الْقَبِيحُ، وَيُشَابُ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ، وَإِنَّمَا الْوَالِي بَشَرٌ لاَ يَعْرِفُ مَا تَوَارَى عَنْهُ النَّاسُ بِهِ مِنَ الاَُْمُورِ، وَلَيْسَتْ عَلَى الْحَقِّ سِمَاتٌ تُعْرَفُ بِهَا ضُرُوبُ الصِّدْقِ مِنَ الْكَذِبِ، وَإِنَّمَا أَنْتَ أَحَدُ رَجُلَيْنَِ: إِمَّا امْرُؤٌ سَخَتْ نَفْسُكَ بِالْبَذْلِفِي الْحَقِّ، فَفِيمَ احْتِجَابُكَ مِنْ وَاجِبِ حَقٍّ تُعْطِيهِ، أَوْ فِعْلٍ كَرِيمٍ تُسْدِيهِ، أَوْ مُبْتَلَىً بِالْمَنعِ، فَمَا أَسْرَعَ كَفَّ النَّاسِ عَنْ مَسْأَلَتِكَ إِذَا أَيِسُواخخ مِنْ بَذْلِكَ! مَعَ أَنَّ أَكْثَرَ حَاجَاتِ النَّاسِ إِلَيْكَ [م عَلَيْكَ، مِنْ شَكَاةِمَظْلِمَةٍ، أَوْ طَلَبِ إِنْصافٍ فِي مُعَامَلَةٍ1

هيچگاه خود را در زمانى طولانى از رعيت پنهان مدار!چرا كه دور بودن‏زمامداران از چشم رعايا خود موجب نوعى محدوديت و بى اطلاعى نسبت‏به‏امور مملكت است،و اين چهره پنهان داشتن زمامداران،آگاهى آنها را ازمسائل نهانى قطع ميكند.در نتيجه،بزرگ در نزد آنان كوچك،و كوچك بزرك،كار نيك زشت،و كار بد نيكو،و حق با باطل آميخته ميشود.چرا كه زمامداربهر حال بشر است،و امورى كه از او پنهان است نميداند.از طرفى حق هميشه‏علامت مشخصى ندارد تا بشود راست را از دروغ تشخيص داد از اين گذشته تواز دو حال خارج نيستى يا مردى هستى كه خود را آماده جانبازى در راه حق‏ساخته‏اى؟بنابر اين نسبت‏بحق واجبى كه بايد بپردازى،يا كار نيكى كه بايدانجام دهى،چرا خود را در اختفا نگهميدارى؟!يا مردى هستى بخيل و تنگ‏نظر،در اين صورت،مردم چون تو را ببينند مايوس ميشوند و از حاجت‏خواستن‏صرفنظر ميكنند!!بعلاوه بيشتر حوائج مراجعان براى تو چندان زحمتى ندارد،از قبيل شكايت از ستمى،يا در خواست انصاف در داد و ستدى.

8- قرار دادن وقت ملاقات عمومي وحضور در مجالس عمومي

وَاجْعلْ لِذَوِي الْحَاجَاتِمِنْكَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَكَ، وَتَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً، فَتَتَواضَعُ فِيهِ لله الَّذِي خَلَقَكَ، وَتُقعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَكَ وَأَعْوَانَكَ مِنْ أَحْرَاسِكَوَشُرَطِكَ حَتَّى يُكَلِّمَكَ مُتَكَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَعْتِعٍ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ عليه السلام يَقُولُ فِي غَيْرِ مَوْطِنٍ «لَنْ تُقَدَّسَأُمَّةٌ لاَ يُؤْخَذُ 

لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَعْتِعٍ2

مآخذ---------------------------------------------------------------------------------

1و2-دشتي محمد – ترجمه نهج البلاغه – انتشارات شاكر به ترتيب صفحات 416-414

‹‹پس بخشي از وقت خود را به كساني اختصاص ده كه به تو نياز دارند . تا شخصا به امور آنها رسيدگي كني و در مجلس عمومي با آنها بنشين و در برابر خدايي كه تو را آفريده فروتن باش و سربازان و ياران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور كن تا سخنگوي آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفتگو كند .من از رسول  خدا(ص)  بارها شنبدم كه فرمود : ((ملتي كه حق ناتوانان را از زورمندان بي اضطراب و بهانه اي باز نستاند رستگار نخواهد شد .››

9- عذرخواهي دربرابر مردم

وَإِنْ ظَنَّتِ الرَّعِيَّةُ بِكَ حَيْفاً فَأَصْحِرْ لَهُمْ بِعُذْرِكَ وَاعْدِلْعَنكَ ظُنُونَهُمْ بِإِصْحَارِكَ، فَإِنَّ فِي ذلِكَ [رِيَاضَةًمِنْكَ لِنَفْسِكَ، وَرِفْقاً بِرَعِيَّتِكَ، وَج إِعْذَاراً‌خ تَبْلُغُ فِيه حَاجَتَكَ مِنْ تَقْوِيمِهِمْ عَلَى الْحَقِّ1

‹‹ هر گاه رعيت بر تو بدگمان گردد . عذر خويش را آشكارا با آنان در ميان بگذار و با اين كار از بدگماني نجاتشان ده كه اين كار رياضتي براي خودسازي تو و مهرباني كردن نسبت به رعيت است و اين پوزش خواهي تو آنان را به حق وا مي دارد .››

10- ترجيح دادن  رضايت اكثريت مردم بر رضايت خواص

وَلْيَكُنْ أَحَبَّ الاَُْمُورِ إِلَيْكَ أَوْسَطُهَا فِي الْحَقِّ، وَأَعَمُّهَا فِي الْعَدْلِ، وَأَجْمَعُهَا لِرِضَى الرَّعِيَّةِ، فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّةِ يُجْحِفُ بِرِضَى الْخَاصَّةِ وَإِنَّ سُخْطَ الْخَاصَّةِ يُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعَامَّةِ.2

‹‹ دوست داشتني ترين چيزها در نزد تو . در حق ميانه ترين .و در عدل فرا گير ترين و در جلب خشنودي مردم گسترده ترين باشد . كه همانا خشم عمومي مردم . خشنودي خواص ( نزديكان ) را ازبين مي برد . اما خشم خواص را خشنودي همگان بي اثر مي كند . ››

آنچه به عنوان نمونه و به صورت مختصر از سخنان گهربار حضرت علي (ع) در اين چند صفحه انتخاب شد نشان مي دهد كه مكتب انسان ساز  اسلام براي  همه شئون زندگي بشر برنامه دارد و اگر دنياي عصر فعلي بعد به فكر دموكراسي و مديريت مبتني بر اصول و پيروي از مديريت مشاركتي و توجه به نظر و خواسته مردم افتاده و متاسفانه

مآخذ --------------------------------------------------------------------------------

1 و2 – دشتي محمد – ترجمه نهج البلاغه – انتشارات شاكر  به ترتيب صفحات 416 و 404

 در بسياري از كشور با پنهان شدن در قالب اين الفاظ به نحو ديگري روش استبدادي و استعماري و بهره كشي از انسان را پيش گرفته اند .امروزه وقتي صحبت از مديريت مي شود توجه و نظر همكان به نظرات تحصيلكرده هاي دانشگاهي و بخصوص تحصيل كرده هاي دانشگاههاي غربي معطوف مي شود . يكي از بزرگترين نظريه پردازان

 غرب در زمينه مديريت  استفن كاوي  آمريكائي است وي در كتاب  انسانهاي مؤثر – مديريت مبتني بر اصول . اصولي را نام مي برد كه بيشترين آنها در سخنان حضرت علي (ع) در 14 قرن پيش آمده و توسط خود ايشان عمل شده است . به عنوان مثال(( او ده ابزار براي قدرت رهبري و مديريت لازم مي داند از قبيل : شكيبايي . وقار و متانت . پذيرش اشتباه .مهرباني . بي آلايشي . رودر رو شدن محبت آميز و ... يا او براي نفوذ بر ديگران سي روش را پيشنهاد مي كند از قبيل : با ديگران شكيبا باشيد . خادم گمنام باشيد . پاي قول خود به ديگران بايستيد . پايبند قانون مهر و عشق باشيد . اشتباهات خود را بپذيريد . و يا در تعريف رهبري مبتني بر اصول مي گويد : ما با انصاف . مهرباني . كارآيي و اثر بخشي سرو كار داريم و يا اينكه او عوامل موجود در رهبري مبتني بر اصول را : كاركنان . خود . سبك مديريتي . مهارتها  مي داند))1 . بنابر اين مي بينيم هر جا كه بناست از اصول به معناي واقعي كلمه صحبت شود خواه غربي باشد و خواه شرقي و ... كلمات و جملاتي بر زبان مي آيد و نگارش مي شود كه ريشه در اصول اسلامي ما دارد و از بابت نيز خداي را شاكر و سپاسگزاريم .هرچه انسان در مسائل دين بويژه موضوع رهبري و مديريت بررسي مي كند به عظمت واقعه غدير پي مي برد و بهتر و بيشتر مي فهمد كه چرا خداوند بزرگ بعد از اين واقعه آيه شريفه ((اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الاسلام دينا ))2را نازل فرمود . آري اكمال دين در پرتو رهبري صحيح جامعه شكل مي گيرد و مردم از اين نعمت بزرگ بهره مند مي شوند .

پروردگارا به حق مولايمان علي (ع) با ظهور فرزندش حضرت مهدي موعود معناي واقعي اكمال دين را به نشان ده ومارا از لذت بزرگترين نعمتت بهره مند گردان . آمين يا رب العالمين

مآخذ---------------------------------------------------------------------------------

1- قراچه داغي مهدي – ترجمه كتاب انسانهاي مؤثر نوشته استفن كاوي – نشر پيكان  چاپ 1383

2-قرآن كريم – سوره مائده آيه 3

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه