چهل حدیث در باره فضائل امام رضا (ع)

بازدید : 18164
زمان تقریبی مطالعه : 17 دقیقه
تاریخ : 14 شهریور 1392
چهل حدیث در باره فضائل امام رضا (ع)

حدیث 1

في حديث دعبل ان الرضا عليه‏السلام قال له: «لا تنقضي الأيام و الليالي حتي تصير طوس مختلف شيعتي و زواري ألا فمن زارني في غربتي بطوس کان معي في درجتي يوم القيامة مغفورا له.»

دعبل از امام رضا عليه‏السلام نقل مي‏کند که ضمن حديثي فرمود: «روزها و شبها نمي‏گذرد تا اين که طوس جايگاه آمد و رفت شيعيان و زائرانم مي‏شود؛ آگاه باشيد کسي که مرا در غربتم در طوس زيارت کند، روز قيامت با گناهان آمرزيده هم درجه‏ي من خواهد بود.»

وسائل الشیعه  ج10 ص438

حدیث 2

قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «ستدفن بضعة مني بأرض خراسان ما زارها مکروب الا نفس الله کربته و لا مذنب الا غفر الله ذنوبه.»

رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: «پاره‏اي از تن من در سرزمين خراسان دفن مي‏شود که هيچ گرفتاري او را زيارت نمي‏کند، جز اين که خداوند پريشاني را از او مي‏زدايد و هيچ گنهکاري به زيارت او نائل نمي‏شود، مگر آن که خداوند گناهانش را مي‏آمرزد.»

وسائل الشیعه  ج10 ص437

حديث 03

قال الرضا عليه‏السلام: «من زارني علي بعد داري و مزاري أتيته يوم القيامة في ثلاثة مواطن حتي أخلصه من أهوالها: اذا تطايرت الکتب يمينا و شمالا، و عند الصراط، و عند الميزان.» .

امام رضا عليه‏السلام فرمود: «کسي که با دوري راه سرا و مزار من به زيارت من بيايد، روز قيامت در سه جا (براي دستگيري) نزد او خواهم آمد و او را از بيم و گرفتاري آن موقفها رهايي خواهم بخشيد: هنگامي که نامه‏ها (ي اعمال) در راست و چپ به پرواز درآيند، نزد (پل) صراط و نزد ميزان (محل سنجش اعمال).»

وسائل الشیعه  ج10 ص433

حديث 04

قال الرضا عليه‏السلام: «و الله ما منا الا مقتول أو شهيد» فقيل له: فمن يقتلک يا ابن رسول الله؟ قال: «شر خلق الله في زماني يقتلني بالسم ثم يدفنني في دار مضيعة و بلاد غربة، ألا فمن زارني في غربتي کتب الله عزوجل له أجر مائة ألف شهيد، و مائة ألف صديق و مائة ألف حاج و معتمر و مائة ألف مجاهد و حشر في زمرتنا، و جعل في الدرجات العلي من الجنة رفيقنا.» .

امام رضا عليه‏السلام فرمود: «به خدا سوگند کسي از ما (ائمه اطهار عليه‏السلام) نيست جز آن که کشته يا شهيد مي‏شود.» گفته شد: چه کسي شما را اي فرزند رسول خدا مي‏کشد؟ فرمود: «بدترين آفريدگان خدا در زمانم مرا با زهر مي‏کشد، سپس مرا در ديار غربت و سرايي دور افتاده دفن مي‏کند؛ آگاه باشيد کسي که مرا در غربتم زيارت کند، خداي عزوجل ثواب يکصد هزار شهيد، يکصد هزار صديق، يکصد هزار حج گزار و عمره گزار و يکصد هزار مجاهد را براي او مي‏نويسد و در زمره‏ي ما محشور مي‏شود و در درجات والاي بهشت رفيق و همراه ما خواهد بود.» بحار الانوار ج 49ص 283-284

حديث 05

قال علي بن محمد بن علي الرضا عليه‏السلام: «من کانت له الي الله حاجة فليزر قبر جدي الرضا عليه‏السلام بطوس و هو علي غسل و ليصل عند رأسه رکعتين، و ليسأل الله تعالي حاجته في قنوته، فانه يستجيب له ما لم يسأل مأثما أو قطيعة رحم، ان موضع قبر لبقعة من الجنة لا يزورها مؤمن الا أعتقه الله تعالي من النار، و أدخله دار القرار.».

امام علي النقي عليه‏السلام فرمود: «کسي که از خدا حاجتي مي‏خواهد، قبر جدم (حضرت) رضا عليه‏السلام را در طوس زيارت کند، در حالي که غسل نموده باشد و سپس بالاي سر آن حضرت دو رکعت نمازگزارد و در  قنوت آن از خداي تعالي حاجت خود را بخواهد. در اين صورت است که دعايش مستجاب مي‏شود، مادام که گناه يا بريدن از خويشاوندي را درخواست نکرده باشد. همانا جايگاه قبر او قطعه‏اي از بهشت است که هيچ مؤمني آن را زيارت نمي‏کند، مگر اين که خداي تعالي او را از آتش (دوزخ) رهايي مي‏بخشد و به سراي آرامش (بهشت) وارد مي‏سازد.» وسائل الشیعه  ج10 ص447

حديث 06

قال الرضا عليه‏السلام «اني سأقتل بالسم مظلوما و أقبر الي جنب هارون الرشيد و يجعل الله عزوجل تربتي مختلف شيعتي و أهل محبتي، فمن زارني في غربتي و جبت له زيارتي يوم القيامة، و الذي أکرم محمدا صلي الله عليه و آله بالنبوة و اصطفاه علي جميع الخليقة لا يصلي أحد منکم عند قبري الا استحق - اميرالمؤمنين المغفرة من الله عزوجل يوم يلقاه، و الذي أکرمنا بعد محمد صلي الله عليه و سلم بالامامة و خصنا بالوصية ان زوار قبري أکرم الوفود علي الله عزوجل يوم القيامة، و ما من مؤمن يزورني فتصيب وجهة قطرة من الماء الا حرم الله جسده علي النار.».

 امام رضا عليه‏السلام فرمود: «من بزودي مظلومانه يا زهر کشته مي‏شوم و کنار قبر هارون دفن مي‏گردم، و خداوند خاک (قبر) مرا جايگاه رفت و آمد (و زيارتگاه) شيعيان و دوستارانم مي‏گرداند. پس کسي که در غربتم مرا زيارت کند، روز قيامت زيارت او بر من واجب مي‏شود؛ قسم به آن که محد صلي الله عليه و سلم را به پيامبر گرامي داشت و او را بر تمامي مردم برگزيد، کسي که از شما نزد قبرم نماز نمي‏گذارد، جز آن که روزي که خداي صاحب عزت و جلال را ملاقات مي‏کند، شايسته‏ي آمرزش مي‏شود، و قسم به آن که بعد از محمد صلي الله عليه و سلم ما را به امامت گرامي داشت و به وصايت (و جانشيني آن حضرت) اختصاص گرامي‏ترين گروهها خواهند بود که روز قيامت بر خداي صاحب عزت و جلال وارد مي‏شوند؛ و هيچ مؤمني نيست که مرا زيارت نمايد و قطره‏اي آب (باران) به صورت او بخرود، جز آن که خداوند پيکرش را بر آتش (دوزخ) حرام مي‏کند.» وسائل الشیعه  2 ص439

حديث 07

قال الرضا عليه‏السلام «لا تشد الرحال الي شي‏ء من القبور الا الي قبورنا، ألا و اني مقتول بالسم ظلما، و مدفون في موضع غربة فمن شد رحله الي زيارتي أستجيب دعاؤه و غفر له ذنبه.» .

امام رضا عليه‏السلام فرمود: «بار به سوي هيچ قبر (و زيارتگاهي) بر نبينديد مگر اين که به زيارت قبور ما بياييد. آگاه باشيد که مرا مظلومانه مسموم ساخته و مي‏کشند و در جايي غريبانه به خاک مي‏سپارند پس هر کس که بار سفر براي زيارت من بربندد، دعايش مستجاب مي‏شود و گناهش مورد آمرزش واقع مي‏گردد.»

بحار الانوار ج 102 ص36

حديث 08

في خبر: ان موسي بن جعفر عليه‏السلام کان يقول لبنيه: «هذا أخوکم علي بن موسي الرضا عالم آل محمد عليه‏السلام فاسألوه عن أديانکم و احفظوا ما يقول لکم فاني سمعت أبي جعفر بن محمد عليه‏السلام غير مرة يقول: «ان عالم آل محمد لفي صلبک و ليتني أدرکته فانه سمي أميرالمؤمنين علي عليه‏السلام.» .

جعفر بن محمد عليه‏السلام شنيدم که بارها مي‏فرمود: همانا عالم آل محمد عليهم‏السلام در صلب توست، اي کاش او را درک مي‏کردم! که همانا او همنام اميرالمؤمنين علي عليه‏السلام است.» بحار الانوار ج 49 ص100

حديث 09

قال علي بن مهزيار: قلت لأبي جعفر عليه‏السلام: جعلت فداک زيارة الرضا عليه‏السلام أفضل أم زيارة أبي عبدالله الحسين عليه‏السلام؟ فقال: «زيارة أبي أفضل و ذکل أن أبا عبد الله عليه‏السلام يزروه کل الناس و أبي لا يزروه الا الخواص من الشيعة.».

علي بن مهزيار گويد: به امام جواد عليه‏السلام عرض کردم: فدايت شوم، زيارت حضرت رضا عليه‏السلام فضيلت بيشتري دارد يا زيارت ابا عبد الله الحسين عليه‏السلام؟ فرمود: «زيارت پدرم فضيلت بيشتري دارد، زيرا ابا عبد الله عليه‏السلام را همه‏ي مردم زيارت مي‏کنند، ولي پدرم را جز شيعيان برگزيده زيارت نمي‏کنند.»

الکافی ج4 ص 584

حديث 10

قال أبو الصلت الهروي: کان الرضا عليه‏السلام يکلم الناس بلغاتهم، و کان و الله أفصح الناس و أعلمهم بکل لسان و لغة، فقلت له يوما: يا بن رسول الله اني لأعجب من معرفتک بهذه اللغات علي اختلافها؟! فقال: «يا أبا الصلت أنا حجة الله علي خلقه، و ما کان الله ليتخذ حجة علي قوم و هو لا يعرف لغاتهم، أو ما بلغک قول أميرالمؤمنين عليه‏السلام: «أوتينا فصل الخطاب.»، فهل فصل الخطاب الا معرفة اللغات.» .

اباصلت هروي گويد: امام رضا عليه‏السلام با مردم به زبان خودشان سخن مي‏گفت و بخدا سوگند او سخنورترين و آگاه‏ترين مردم به هر زبان و لغت بود. روزي به ايشان گفتم: اي فرزند رسول خدا، من از آگاهي شما به اين زبانها - با وجود تفاوتي که با هم دارند - در شگفتم. فرمود: «اي، اباصلت، من حجت خدا بر آفريدگانش مي‏باشم، و خداوند کسي را حجت بر گروهي نمي‏گرداند که به زبان آنها آشنا نباشد، آيا اين سخن اميرالمؤمنين عليه‏السلام را شنيده‏اي که فرمود: «به ما فصل الخطاب داده شده است» و مگر فصل الخطاب چيزي غير از شناخت زبانها مي‏باشد.»

اثبات الهداة ج2 ص 278

حديث 11

عن أبي الحسن موسي عليه‏السلام في حديث: أنه قال: «- و علي ابنه جالس بين يديه -: «من ظلم ابني حقه و جحده امامته من بعدي کان کمن ظلم علي بن أبي طالب حقه و حجده امامته بعد رسول الله صلي الله عليه و سلم.» .

امام موسي کاظم عليه‏السلام در ضمن حديثي، در حالي که فرزندشان امام رضا عليه‏السلام در برابر شان نشسته بود، فرمود: «کسي که در حق اين پسرم ستم ورزد و امامتش را بعد از من انکار نمايد، مانند کسي است که در حق علي بن ابي طالب عليه‏السلام ستم ورزيده و امامتش را بعد از رسول خدا صلي الله عليه و سلم انکار نموده باشد.»

اثبات الهداة ج3 ص 232

حديث 12

قال أبو عبد الله عليه‏السلام: «يقتل حفدتي بأرض خراسان في مدينة يقال لها طوس، من زاره اليها عارفا بحقه أخذته بيدي يوم القيمة و أدخلته الجنة و ان کان من أهل الکبائر.» قيل له: جعلت فنداک و ما عرفان حقه قال: «تعلم أنه مفترض الطاعة، غريب شهيد، من زاره عارفا بحقه أعطاه الله عزوجل أجر سبعين شهيدا ممن استشهد بين يدي رسول الله صلي الله عليه و سلم علي حقيقة.» .

امام صادق عليه‏السلام فرمود: «نوه‏ي مرا در سرزمين خراسان در شهري به نام طوس مي‏کشند؛ کسي که او را با شناخت حق وي زيارت کند، من روز قيامت از او دستگيري مي‏کنم و وارد  بهشتش مي‏سازم، هر چند که مرتکب گناهان کبيره شده باشد.» راوي گفت: فدايت شوم، شناخت حق او را به چيست؟ فرمود: «اين که بداني او (امامي است که) پيروانش واجب است. او غريب است و شهيد؛ کسي که با شناخت حقش، او را زيارت کند، خداي صاحب عزت و جلال پاداش هفتاد شهيد از شهداي راستين در رکاب رسول خدا صلي الله عليه و سلم را به او عطا مي‏فرمايد.» اثبات الهداة ج3 ص 233

حديث 13

عن علي بن يقطين قال: کنت عند العبد الصالح موسي بن جعفر عليه‏السلام جالسا فدخل عليه الرضا عليه‏السلام فقال «يا علي، هذا سيد ولدي و قد نحلته کنيتي.» فقال هشام بن صالح: أخبرک و الله: ان الأمر فيه من بعده.» .

علي بن يقطين گويد: نزد بنده‏ي شايسته حضرت موسي بن جعفر عليه‏السلام نشسته بودم که حضرت رضا عليه‏السلام وارد شد، پس فرمود: «اي علي، اين آقاي فرزندان من است که کنيه‏ي خود (ابوالحسن) را به او بخشيدم.» هشام بن صالح گفت: بخدا سوگند تو را آگاه ساخت که امر (امامت) پس از وي در اين امام خواهد بود.

اثبات الهداة ج3 ص 234

حديث 14

عن البرنطي قال: قلت لأبي جعفر محمد بن علي بن موسي عليه‏السلام: ان قوما من مخالفيکم يزعمون أن قوما من مخالفيکم يزعمون أن أباک انما سماه المأمون الرضا لما رضيه لولاية عهده؟ فقال عليه‏السلام: «کذبوا و الله و فجروا بل الله تبارک و تعالي سماه بالرضا عليه‏السلام لأنه کان رضي لله عزوجل في سمائه و رضي لله عزوجل في سمائه و رضي لرسوله و الأئمة بعده صلوات الله عليهم في أرضه، قال: فقلت له: ألم يکن کل واحد من ابائک الماضين عليه‏السلام رضي لله عزوجل و لرسوله و الأئمة بعده عليه‏السلام؟ فقال: بلي. فقلت: فلم سمي أبوک عليه‏السلام من بينهم الرضا؟ قال: لأنه رضي به المخالفون من أعدائه کما رضي به الموافقون من أوليائه، و لم يکن ذلک لأحد من آبائه عليه‏السلام فلذلک سمي من بينهم الرضا عليه‏السلام.»

بزنطي گويد: «به ابوجعفر محمد بن علي بن موسي (امام جواد) عليه‏السلام گفتم: گروهي از مخالفان شما مي‏پندارند که (علت ملقب شدن پدرتان به رضا عليه‏السلام) اين است که چون پدرتان را براي ولايت عهدي خود پسنديد، اين لقب (يعني) رضا را به ايشان داد. فرمود: «بخدا سوگند دروغ گفتند و گمراه گشتند، بلکه خداي تعالي آن حضرت را رضا ناميده است، زيرا که وي از خداي صاحب عزت و جلال در آسمانش و از پيامبرش و امامان بعد از آن حضرت در زمين راضي بود؟ گفتم: مگر پدران پيشين شما از خداي صاحب عزت و جلال و پيامبر و امامان بعد از آن حضرت عليه‏السلام راضي نبودند؟ فرمود: آري. گفتم: پس چرا  پدر شما از ميان آنان رضا ناميده شده است؟ فرمود: زيرا که مخالفان از دشمنانش همانند موافقان از دوستانش از او رضايت داشتند، و اين موقعيت براي کسي از پدران او پيش نيامد، از اين رو از ميان ايشان، لقب رضا عليه‏السلام به آن حضرت اختصاص يافت.»

بحار الانوار ج 49 ص4

حديث 15

عن داود الرقي قال: قلت لأبي ابراهميم عليه‏السلام: جعلت فداک قد کبرسني فحدثني من الامام بعدک؟ قال: فأشار الي أبي الحسن الرضا عليه‏السلام و قال: «هذا صاحبکم من بعدي.»

  داود رقي گويد: به ابو ابراهيم (امام موسي کاظم) عليه‏السلام گفتم: فدايت شوم، سن من بالا رفته است، بيان نماييد امام بعد از شما کيست؟ پس آن حضرت اشاره به ابوالحسن الرضا عليه‏السلام کرد و فرمود: «اين صاحب شما بعد از من است.» بحار الانوار ج 49 ص14-15

حديث 16

عن سليمان المرزوي قال: دخلت علي أبي الحسن موسي بن جعفر عليه‏السلام و أنا أريد أن أسأله عن الحجة علي الناس بعده فابتدأني و قال: «يا سليمان ان عليا ابني و وصيي و الحجة علي الناس بعدي و هو أفضل ولدي فان بقيت بعدي فاشهد له بذلک عند شيعتي و أهل ولايتي و المستخبرين عن خليفتي من بعدي.»

 سليمان مروزي گويد: من خدمت ابوالحسن موسي بن جعفر عليه‏السلام رسيدم و مي‏خواستم از حجت بر مردم، پس از وي سؤال نمايم که ابتدا به ساکن فرمود: «اي سليمان، علي پسرم، وصي و حجت بر مردم بعد از  من است. او. برترين فرزندانم مي‏باشد. اگر بعد از من زنده بودي، اين را نزد شيعيان و دوستدارانم و کساني که خواستار شناخت جانشين بعداز من هستند، گواهي بده.» بحار الانوار ج 49 ص15

حديث 17

قال حسين بن بشير: «أقام لنا أبوالحسن موسي بن جعفر عليه‏السلام ابنه عليا عليه السلام کما أقام رسول الله صلي الله عليه و سلم يوم غدير خم فقال: يا أهل المدينة أو قال: يا أهل المسجد هذا وصيي من بعدي.»

حسين بن بشير گويد: «ابوالحسن موسي بن جعفر عليه‏السلام پسرش علي (بن موسي الرضا) عليه‏السلام را (جهت معرفي به امامت) بلند نمود، همان گونه که رسول خدا صلي الله عليه و سلم، علي عليه‏السلام را روز غدير خم بلند نمود و فرمود: اي مردم مدينه - يا فرمود: اي اهل مسجد - اين جانشين بعد از من است.»

بحار الانوار ج 49 ص17

حديث 18

عن المفضل بن عمر قال: «دخلت علي أبي الحسن موسي بن جعفر عليه‏السلام و علي ابنه عليه‏السلام في حجره و هو يقبله و يمص لسانه. و يضعه علي عاتقه و يضمه اليه و يقول: بأبي أنت ما أطيب ريحک و أطهر خلقک و أبين فضلک»! قلت: جعلت فداک لقد وقع في قلبي لهذا الغلام من المودة ما لم يقع لأحد الا لک. فقال لي: «يا مفضل هو مني بمنزلتي من أبي عليه السلام ذرية بعضها من بعض و ا لله سميع عليم. قال: قلت: هو صاحب هذا الأمر من بعدک؟ قال: نعم، من أطاعه رشد و من عصاه کفر.» .

 مفضل بن عمر گويد: «خدمت ابوالحسن موسي بن جعفر عليه‏السلام رسيدم، (مشاهده نمودم که) پسرش علي (بن موسي الرضا) عليه‏السلام در آغوشش مي‏باشد و او را مي‏بوسد و زبانش را مي‏مکد و بر شانه‏اش مي‏گذارد و او را در آغوش مي‏فشرد و مي‏فرمايد: پدرم فدايت! چه رايحه‏ي دل انگيز و خوي پاک و برتري آشکاري داري! گفتم: فدايت شوم، مهر اين کودک آن چنان در دلم جاي گرفت که جز مهر شما محبت کسي بدان حد به دلم راه نيافته است. فرمود: اي مفضل، منزلت او نسبت به من مانند منزلت من نسبت به پدرماست، خانداني که برخي از ايشان از برخي ديگرند و البته خدا بسيار شنواي داناست. گفتم: آيا او بعد از شما (امام و) صاحب اين امر خواهد بود؟ فرمود: آري، کسي که او را پيروي نمايد هدايت يابد و کسي که نافرمانيش کند کافر مي‏شود.» بحار الانوار ج 49 ص20-21

 حديث 19

في حديث - ان علي بن يقطين قال لأبي الحسن موسي عليه‏السلام: من لنا بعدک يا سيدي؟ فقال: «علي ابني هذا، هو خير من أخلف بعدي. هو مني بمنزلة أبي، هو لشيعتي، عنده علم ما يحتاجون اليه. سيد في الدنيا و سيد في الآخرة، و انه لمن المقربين.»

در حديثي علي بن يقطين به ابوالحسن امام موسي کاظم عليه‏السلام گفت: آقاي من، بعد از شما چه کسي (امام) خواهد بود؟ فرمود: اين پسرم علي، که بهترين بازمانده و جانشين من است. او نسبت به من مانند منزلت من نسبت به پدرم است (که امامت را بعد از من به عهده خواهد داشت). بهره‏وري شيعيانم از او بدين گونه است که آنچه بدان نيازمندند نزد اوست. او سرور دنيا و آخرت و از مقربان (درگاه الهي) است.» عوالم العلوم  ج 22 ص 58

 

حديث 20

قال ابراهمي بن العباس: ما رأيت الرضا عليه‏السلام سئل عن شي‏ء قط الا علمه، و لا رأيت أعلم منه بما کان في الزمان الأول الي وقته و عصره. و کان المأمون يمتحنه بالسؤال عن کل شي‏ء فيجيب فيه، و کان کلامه کله و جوابه و تمثله انتزاعات من القرآَّ، و کان يختمه في کل ثلاثة، و يقول: «لو أرندت أن أختمه في أقل من ثلاثة لختمته، و لکني ما مررت بآية قط الا فکرت فيها، و في أي شي‏ء أنزلت و في أي وقت، فلذلک صرت أختم في کل ثلاثة أيام.».

 ابراهيم بن عباس گويد: «هيچ گاه نديدم که از (امام) رضا عليه‏السلام چيزي پرسيده شود، جز اين که آن سؤال را پاسخ مي‏داد. در ميان عالمان پيشين و دانشمندان معاصر او کسي را آگاهتر از وي نيافتم. مأمون با پرسشهاي گوناگون او را مي‏آموزد و او از عهده‏ي پاسخ تمامي آنها بر مي‏آمد. تمامي سخن و جواب و شواهد مثال او از قرآن بود. در هر سه روز يک مرتبه قراء قرآن را به پايان مي‏برد و مي‏فرمود: «اگر بخواهم مي‏توانم آن را در کمتر از سه روز هم ختم نمايم، اما هزگز از آيه‏اي نمي‏گذرم جز اين که در آن مي‏انديشم که درباره‏ي چه و چه هنگام نازل گشته است، و از اين لحاظ است که هر سه روز يک مرتبه قرآن را ختم مي‏نمايم.» عوالم العلوم  ج 22 ص179-180

حديث 21

قال الکاظم عليه‏السلام لأصحابه «اشهدوا أن ابني هذا، وصيي و القيم بأمري و خليفتي من بعدي، من کان له عندي دين فليأخذه من ابني هذا، و من کانت له عندي عدة فلينجزها منه؛ و من لم يکن له بد من لقائي فلا يلقين الا بکتابه.»

  امام کاظم عليه‏السلام به اصحاب خود فرمود: «گواه باشيد که اين پسرم (امام رضا عليه‏السلام) وصي و سرپرست و جانشين بعد از من مي‏باشد، کسي که من ديني از او بر گردن دارم، آن را از اين پسرم بگيرد، کسي که من به او وعده‏اي داده‏ام، انجام آن را از او بخواهد و کسي که ناگزير از ملاقات با من است، از راه نامه‏نگاري با او با من پيوند برقرار سازد.» اثبات الهداة ج3 ص 229

حديث 22

قال أبو الحسن عليه‏السلام: «ان ابني عليا أکبر ولدي و أبرهم عندي و أحبهم الي و هو ينظر معي في الجفر؛ و لم ينظر فيه الا نبي أو وصي نبي.»

امام موسي کاظم عليه‏السلام فرمود: «همانا علي پسر بزرگم نزد من از همه فرزندانم نيکوکارتر و محبوبتر است. او با من در جفر  مي نگرد و حال آنکه در جفر جز پيامبر يا وصي پيامبر نمي‏تواند بدان بنگرد.»

الکافی ج1 ص 311-312

 حديث 23

قال جعفر بن محمد الصادق عليه‏السلام: «يخرج ولد من ابني موسي اسمه اسم أميرالمؤمنين عليه الصلاة و السلام الي أرض طوس، و هم بخراسان، يقتل فيها بالسم، فيدفن فيها غريبا، من زاره عارفا بحقه أعطاه الله تعالي أجر من أنفق من قبل الفتح و قاتل.»

 امام جعفر صادق عليه‏السلام فرمود:»فرزندي از پسرم موسي که همنام اميرالمؤمنين عليه الصلاة و السلام است،

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی