بدون تردید تمام پیشوایان دین، مرزبان فرهنگ قرآن و عترت اند و از اسلام پاسدارى مى کنند. تبیین اندیشه هاىاسلامى، ترویج اخلاق آسمانى، آموزش احکام دینى و دفاع از همه ابعاد دین الهى، رسالتى است که بر دوش پیام آوران ورهبران الهى و مبلغان دین بوده و هست؛ امّا با توجه به شرائط اجتماعى و نیازهاى هر زمان، مسائل خاصى مورد قرار داردو نیاز به برخى ابعاد دین، بیش تر احساس مى شود. در عصر امام رضا علیه السلام به ویژه دوران امامت آن بزرگوار که از سال 183 ه . ق تا سال 203 ه . ق طول کشید، زمینه براىمعرفى جایگاه امامان معصوم علیهم السلام بهتر فراهم شد. حضرت على بن موسى علیهماالسلام چه در عصر پدر بزرگوارش امام کاظم علیه السلام و چه در این مدت بیست سال، گامهایى بلند در خدمت به اسلام و امت اسلامى برداشت و اقداماتى انجام داد، که درمعرفى اندیشه امامت و شناخت بهتر اسلام و قرآن، نقش بنیادى ایفا کرد. شخصیت معنوى و ملکوتى، فعالیتهاى علمى وتربیتى، تلاشهاى اجتماعى و اقدامات سیاسى حضرت رضا علیه السلام و احتمالاً فعالیتهاى نظامى وابستگان حضرت در جاى،جاى کشور بزرگ اسلامى در عصر آن بزرگوار، هر کدام بخشى از تفکر توحیدى و ولایى را گسترش مى داد. در ایننوشتار، نقش امام هشتم در نشر اسلام ناب و تفکر اهل بیت علیهم السلام به ویژه درباره امامت و ولایت معصومین علیهم السلام موردتوجه قرار دارد. بى شک، اسلام بدون توحید و ولایت «اسلام کامل» نیست. توحید، ضامن ایمان فردى و نماد حاکمیت خدا بر قلب ورفتار افراد جامعه است؛ ولى توحید بدون ولایت، «جامعه اسلامى» پدید نمى آورد و بدون رهایى از سلطه اجتماعىشیاطین و سلاطین، احکام اجتماعى خداوند تعطیل مى گردد. و شاید به همین دلیل است که در اجتماع تاریخى نیشابور،امام هشتم از کلمه توحید و ولایت اهل بیت علیهم السلام سخن گفتند و این دو را شرط مصونیت از هر خطر و امنیّت از عذابالهى دانستند و از آن به عنوان دژ تسخیرناپذیر الهى نام بردند. سیرى در منابع و رهنمودهاى رضوى در هر زمینه، بابى ازنور و نیرو تولید مى کند؛ ولى بررسى گفتار و رفتار خورشید پرفروغ خراسان در باب ولایت و توحید، دریایى از عرفان وآزادى فرادید انسان مى گشاید. و اینک بخشى از کلام امام را درباره ولایت مرور مى کنیم: الف. عدم امکان تداوم جهان بدون امام و رهبرى الهىدر اندیشه رضوى، ولایت و امامت فقط یک جایگاه سیاسى، اجتماعى نیست؛ بلکه امام از سوى خدا منصوبمى شود. در کتاب شریف اصول کافى، تحت عنوان «کتاب الحجة» حدود دویست و شصت حدیث درباره حجت الهى و امامو پیشوایان معصوم علیهم السلام آمده و ضرورت و اهمیت و نشانه ها و نقش و جایگاه رهبران الهى را در نظام تکوین و تشریع برشمرده است. از جمله در اصول کافى جلد اوّل صفحه 283 با ترجمه مرحوم استاد سیدجواد مصطفوى، جامع ترینتحلیل از نقش اجتماعى امام و اینکه امام از سوى خداوند تعیین مى شود و از مقام عصمت برخوردار است، تصریح شدهاست. عبدالعزیز بن مسلم مى گوید: ما در ایّام حضرت رضا علیه السلام در مرو بودیم. در آغاز ورود، روز جمعه در مسجد جامعانجمن کردیم، حضار مسجد، موضوع امامت را مورد بحث قرار داده و اختلاف بسیار مردم را در آن زمینه بازگومى کردند. من خدمت آقایم رفتم و گفتگوى مردم را در بحث امامت به عرضش رسانیدم. حضرت علیه السلام لبخندى زد و فرمود: «اى عبدالعزیز! این مردم نفهمیدند و از آراء صحیح خود فریب خورده و غافلگشتند. همانا خداى عزوجل، پیغمبر خویش را قبض روح نفرمود تا دین را برایش کامل کرد و قرآن را بر او نازل فرمودکه بیان هر چیز در اوست. حلال و حرام و حدود و احکام و تمام احتیاجات مردم را در قرآن بیان کرده و فرمود: «...مَافَرَّطْنَا فِى الْکِتبِ مِنْ شَىْ ءٍ...»؛ «چیزى در این کتاب فرو گذار نکردیم.» و در حجة الوداع که سال آخر عمر پیغمبر صلى الله علیه و آله بوداین آیه نازل شد «... الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ اْلإِسْلامَ دِیناً...»؛ «امروز دین شما را کامل کرد ونعمتم را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را براى شما پسندیدم.» و موضوع امامت از کمال دین است (تا پیغمبر صلى الله علیه و آله جانشین خود را معرفى نکند تبلیغش را کامل نساخته است) و پیغمبر صلى الله علیه و آله از دنیا نرفت تا آنکه نشانه هاى دین را براىامتش بیان کرد و راه ایشان را روشن ساخت و آنها را بر شاهراه حق واداشت و على علیه السلام را به عنوان پیشوا و امام منصوبکرد و همه احتیاجات امت را بیان کرد. پس هر که گمان کند خداى عزوجل دینش را کامل نکرده، قرآن را رد کرده و هر کهقرآن را رد کند به آن کافر است. مگر مردم مقام و منزلت امامت را در میان امت مى دانند تا روا باشد که به اختیار و انتخاب ایشان واگذار شود. هماناامامت، قدرش والاتر و شأنش بزرگ تر و منزلتش عالى تر و مکانش منیع تر و عمقش بیش تر از آنست که مردم با عقل خودبه آن رسند یا به آرائشان آن را دریابند و یا به انتخاب خود امامى منصوب کنند. همانا امامت، مقامى است که خداىعزوجل بعد از رتبه نبوت و خِلّت، در مرتبه سوم، به ابراهیم خلیل علیه السلام اختصاص داده و به آن فضیلت، مشرَّفش ساخته ونامش را بلند و استوار نموده و فرموده: «... اِنّى جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِمَاما...»؛ «همانا من تو را امام مردم گردانیدم.» ابراهیمخلیل علیه السلام از نهایت شادیش به آن مقام عرض کرد، «از فرزندان من هم؟» خداى تبارک و تعالى فرمود: «پیمان و فرمان منبه ستمکاران نمى رسد.» پس این آیه امامت را براى ستمگران تا روز قیامت باطل ساخت و در میان برگزیدگان گذاشت.» على بن مهزیار از محمد بن هیثم از محمد بن فضل از حضرت ابوالحسن على بن موسى الرضا علیه السلام نقل مى کند که بهایشان گفتم: ممکن است زمین بدون امام باشد؟ حضرت فرمود: هرگز! زیرا در این صورت زمین اهلش را فرود مى برد. سعد بن سعد اشعرى قمى از احمد بن عمر نقل کرده که به امام رضا علیه السلام گفتم: آیا زمین بدون امام باقى مى ماند؟حضرت فرمود: نه. گفتم از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند مگر اینکه بندگان مورد خشم الهى قرار گیرند. حضرتفرمود: در آن صورت (بدون امام) نمى ماند مگر اینکه به زمین فرو مى رود. نقش تکوینى امام براى جامعه امروز شناخته شده نیست؛ ولى از دیدگاه عقیدتى و منابع فکرى پیروان اهل بیت علیهم السلام این موضوع مسلّم است. در معتبرترین کتب حدیثى شیعه مثل آثار صدوق، شیخ کلینى، شیخ مفید و شیخ طوسى قدس سرهم دههاحدیث با این مضمون وجود دارد، که بسیارى از این احادیث از حضرت رضا علیه السلام نقل شده است. عصر امام رضا علیه السلام عصر بازگشت امت اسلامى به اندیشه امامت و تلاش براى اجراى این فریضه بزرگ الهى بود.گویا اراده الهى بر این بود که توطئه هاى شیطانى عباسیان تمام به خود ایشان باز گردد و تلاشهاى سیاسى آنان آثار منفىداشته باشد و تیرهاى شیطان به سوى خودشان کمانه کند. موارد ذیل از این امور است: 1. زندانى کردن و شهادت امام کاظم علیه السلام امواجى از اعتراض عمومى پدید آورد و محبوبیت و مظلومیت اهلبیت علیهم السلام را در جامعه آن روز فزونى بخشید. 2. تبعید و احضار اجبارى امام رضا علیه السلام به خراسان خطّ امامت را در شرق و بلاد افغانستان و گرجستان و ترکستان وخراسان بزرگ آن روزگار وسعت بخشید. 3. ولایت عهدى تحمیلى بر امام رضا علیه السلام ، شیعه را از انزوا و تقیه بیرون آورد و جایگاه رسمى و قانونى براى تفکّرپیروان عترت علیهم السلام ایجاد کرد. 4. محافل علمى و مناظرات با پیروان ادیان و مذاهب گوناگون که به منظور محکومیت علمى آن بزرگوار یا سرگرمىعلما و دانشمندان برگزار مى شد، سرانجام به میدانى براى درخشش شخصیت علمى و اخلاقى امام رضا علیه السلام تبدیل گردیدو سیماى درخشان آن حضرت را بارزتر کرد. دو جریان «ولایت عهدى» و «مناظرات علمى» دو حادثه تحمیلى و باانگیزه هاى نامقدس بود که به قصد «اعتبار زدایى» از حضرت رضا علیه السلام برنامه ریزى شد. یکى قداست و زهد و پارسایىامام را هدف گرفته بود و دیگرى جایگاه علمى آن حضرت را. غافل از آنکه «یُرِیدُونَ لِیُطْفِوءُا نُورَ اللّه ِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللّه ُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْکَرِهَ الْکافِرُونَ»؛ «مى خواهند نور خدا را با دهانهایشان خاموش کنند و خداوند کامل کننده نورش است؛ اگر چه کفّارخوش ندارند.» هر نقشه اى که مأمون براى سلب اعتبار و نفوذ اجتماعى امام مى کشید، به مشکلى براى خودش و آفتى براى دولت اوتبدیل مى شد. دعوت از امام براى نماز عید فطر، دعوت از امام براى نماز باران، بازگرداندن فدک به فرزندان فاطمه علیهاالسلام ،هر کدام از سویى اقرار به جایگاه معنوى و حقوق اجتماعى اهل بیت علیهم السلام و از سوى دیگر مُهر بطلان بر سلطه هزار ماههبنى امیّه و حکومت جابرانه بنى عباس محسوب مى شد. گویا، این سنت الهى است که موسى علیه السلام در کاخ فرعون بزرگشود. ابراهیم در زیر تخت نمرود متولد گردد و یوسف در کاخ عزیز مصر دوره اى حساس از نوجوانى و جوانى رابگذراند. و نقشه هاى شیطانى ستمگران، دامى براى خود آنان باشد. این دو جریان ولایت عهدى و مناظرات علمى همیک پشتوانه سیاسى، علمى و منطقى و زمینه ساز معرفى امامت و امامان در سراسر تاریخ شد. امام رضا علیه السلام و جایگاه امامت در قرآنیکى از اقدامات مهمّ حضرت رضا علیه السلام در زمینه معرفت امامت و رهبرى، تبیین جایگاه عترت نبوى صلى الله علیه و آله در یکمجلس مهمّ علمى با حضور مأمون و گروهى از عالمان عراق و خراسان است. در این مجلس مأمون پرسشى درباره آیهسى و دوم سوره فاطر «ثُمَّ اَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذینَ اصْطَفَیْنَا»؛ «سپس کتاب الهى را به کسانى که برگزیدیم به ارث دادیم.» مطرحمى کند و مى پرسد: منظور از این بندگان برگزیده که میراث دار کتاب الهى هستند، چه کسانى اند؟ علماى حاضر در مجلسمى گویند: منظور همه امت اسلام اند. ولى حضرت رضا علیه السلام با استناد به دهها آیه قرآن کریم در آغاز، امتیازهاى اهلبیت علیهم السلام را بر عموم مردم اثبات مى کند و عترت و آل را داراى یک معنا مى داند. و مى فرماید: از دوازده مورد آیات روشنقرآن غیر از موارد اشارات تفسیرى، استفاده مى شود که اهل بیت علیهم السلام بندگان برگزیده الهى هستند که وارث علوم قرآن اند.در این مجلس بزرگ علمى، سیاسى حضرت به تفصیل، آیات انذار، تطهیر، مباهله، آیه ذى القربى (26 اسراء) آیه مودّت(شوراى/ 20) آیه صلوات، (احزاب/56)، آیه خمس (انفال/ 41)، آیه اهل ذکر (نحل/ 43)، آیه تحریم (نساء/ 23)، آیه 28سوره مؤمن و آیه 32 سوره طه را شاهد مى آورد که وارثان علوم قرآن و رهبران برگزیده الهى، افرادى خاص از خاندانپیامبر اکرم صلى الله علیه و آله هستند. طرح امامت در اسناد حدیثامام رضا علیه السلام گاهى براساس سنت جارى در آن روز که سلسله راویان را قبل از بیان حدیث نقل مى کردند، بارها از اینروش براى معرفى امامان اهل بیت علیهم السلام و جانشینان مشروع پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله استفاده کرد و به جاى آنکه خود مطلبى را بیانفرماید، از امامان و توسط آنان از رسول گرامى نقل مى کرد تا زنجیره مقدس امامت و رهبرى مشروع تا رسول اعظم صلى الله علیه و آله شناخته شوند. شیخ صدوق اعلى اللّه مقامه الشریف در باب سى و یکم عیون اخبار الرضا بیش از سیصد حدیث را در جلددوم آن کتاب آورده است که با همین روش، سلسله طلایى راویان از امام هشتم تا شخص پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله ادامه یافتهاست. در همین مجموعه بسیارى از احادیث در معرفى جایگاه اهل بیت نبوى صلى الله علیه و آله است. براى نمونه حضرت رضا علیه السلام ازپیامبر خدا صلى الله علیه و آله نقل مى کند که فرمود: «مَثَلُ اَهْلِ بَیْتى فیکُمْ کَمَثَلِ سَفینَةِ نُوحٍ، مَنْ رَکِبَهَا نَجا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها زَجَّ فِى النّارِ؛ مَثَل خاندانمن در میان شما مَثَل کشتى نوح است. هر کس بر آن نشست نجات یافت و هر کس از آن باز ماند، در آتش افتاد.» همان گونه که امام رضا علیه السلام در زمینه توحید، این اندیشه را دژ استوار خدا مى داند و از رسول اعظم نقل کرده است کهفرمود: از جبرئیل شنیدم گفت: خداى عزّوجلّ مى فرماید: «لا اِلهَ اِلاَّ اللّه ُ حِصْنى فَمَنْ دَخَلَ حِصْنى اَمِنَ مِنْ عَذابى؛ [عقیده به] لااله الا اللّه قلعه مستحکم من است، هر کس وارد این دژ شود از عذاب من محفوظ است.» با همین مضمون از امام هشتم روایت شده که فرمود: پدرم از پدرش امام صادق از امام باقر از امام سجاد، از امامحسین از امام على علیهم السلام از پیامبر صلى الله علیه و آله از جبرئیل از میکائیل از اسرافیل از لوح از قلم از خداوند تبارک و تعالى نقل فرمودهاست که «وِلایَةُ عَلِىِّ بْنِ اَبى طالِبٍ صلوات اللّه علیه حِصْنى فَمَنْ دَخَلَ حِصْنى اَمِنَ مِنْ نارى؛ ولایت [و رهبرى] على بن ابى طالبصلوات اللّه علیه دژ محفوظ من است، هر کس وارد این پایگاه امن شود از آتش من در امان است.» رابطه توحید و ولایت در تفکر رضوى آنچنان نزدیک است که توحید و ولایت هر دو یک نقش را ایفا مى کند و هردو سبب مصونیّت از عذاب الهى است. حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام در سراسر زندگى، چه روزهایى که در مدینه اقامت داشت و چه در مسیر ایران وچه، روزهایى که در خراسان حضور داشت، گامهاى بلندى در معرفى امامت برداشت. او امامان قبلى و امامان پس ازخویش و راههاى شناخت امام و معیارهاى صلاحیت و عصمت پیشوایان بزرگ دین را بیان کرد. آشنایى با فهرست اینتلاشها پیروان حضرت را با وظیفه امروزین خویش آشنا مى سازد و خط اصیل امامت را در برابر کتمان و تهاجم وهابیّتامروز روشن مى سازد. 1. دعوت به زیارت خویش پس از مرگ؛ 2. دعوت به گرامیداشت سید الشهداء و ایام محرّم؛ 3. نشر اندیشه غدیر؛ 4. نقل فضائل مولاى متقیان؛ 5. بیان برخى اخبار غیبى؛ 6. نگارش نامه به یاران مورد اعتماد؛ 7. گرامیداشت شاعران متعهد و انقلابى شیعه؛ 8. یادآورى قیام و نهضت مقدس مهدوى علیه السلام ؛ 9. تأکید بر زیارت حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام در قم؛ 10. بیان فضائل حضرت زهراى مرضیّه علیهاالسلام ؛ 11. تطبیق آیات فراوان قرآن بر اهل بیت علیهم السلام . 12. قضاء حوائج مردم و فروتنى و ساده زیستى؛ بدون تردید یکى از محورهاى مهم زندگى امام رضا علیه السلام ابلاغ اندیشه امامت، دفاع از امامت و شبهه زدایى از آن و بیاننقش آن در زندگى جامعه اسلامى است. روشنگرى نسبت به مدعیان کاذب و هدایت مردم در این زمینه، در بسیارى ازگفتار و رفتار آن بزرگوار موج مى زند. تأکید بر مرجعیّت علمى امیرالمؤمنین على علیه السلام و امامان اهل بیت با شیوه هاى گوناگون در گفتار و رفتار حضرترضا علیه السلام به چشم مى خورد. از جمله آن بزرگوار از پدران گرامیش از جابر بن عبداللّه انصارى نقل مى کند که رسولخدا صلى الله علیه و آله فرمود: «اَنَا خَزانَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِىٌّ مِفْتَاحُهَا وَ مَنْ اَرَادَ الْخَزَانَةَ فَلْیَأْتِ الْمِفْتَاحَ؛ من گنج دانشم و على کلید این گنجینه است وهر کس مى خواهد به گنجینه راه یابد، باید کلید آن را بیاورد.» در اینکه امام رضا علیه السلام نقشى مهم در گسترش اندیشه امامت ایفا کرده اند، جاى شک و تردید نیست؛ امّا راهکارى کهبه این تحول بزرگ عقیدتى ـ اجتماعى انجامید، چه بود و اینکه چگونه پیشواى هشتم این فتح بزرگ فرهنگى را سامانداد؟ نیاز به پژوهش و تتبع فراوان دارد. بى تردید، اخلاق رضوى، قرآن شناسى امام رضا علیه السلام ، زهد و ساده زیستى امام در تمام ایام زندگى، افشاگریهاىحضرت نسبت به دولتهاى باطل اموى و عباسى، ارتباطات حضرت از مدینه تا مرو، دانش بیکران آن بزرگوار درزمینه هاى گوناگون، عدالت خواهى و کرامات آن یادگار پیامبر، در زمان حضور و پس از شهادت آن عزیز نقشى اساسىدر نشر اندیشه شیعى داشته است. |