ولایت در فرهنگ رضوى

بازدید : 3281
زمان تقریبی مطالعه : 10 دقیقه
تاریخ : 11 آبان 1390
ولایت در فرهنگ رضوى
ولایت در فرهنگ رضوى - حجه الاسلام محمود مهدی پور
ولایت در فرهنگ رضوى

پس از توحید و نبوت، هیچ موضوعی در فرهنگ اسلامی به اهمیت مسئله «ولایت» نیست. ولایت عصاره اندیشه‌های دینی و جلوگاه پذیرش توحید و نبوّت است. قبول ولایت به معنای پذیرش رهبری آسمانى، رهبری خدا و پیامبر و جانشین رسول اعظم در زندگی فردی و اجتماعی است.

هدایت بشر در سایه ولایت الهى، ولایت نبوی و ولایت عترت پیامبر(ص) شکل می‌گیرد. و بدون پذیرش فکری و عملی این ساختار الهى، فلاح و نجات از مشکلات زمین و زمانه مقدور نیست.

بدون پذیرش ولایت الهى، ولایت شیطان و سلطه طاغوتها و حکومت مستکبران و مستبدان بر انسان و جهان، رسمی و قطعی می‌شود. انسان در برابر سه گزینه قرار ندارد که ولایت الهی یا ولایت شیطانی و یا فقدان هر گونه ولایت و سرپرستی را برگزیند؛ بلکه فقط دو گزینه فرا روی انسان است.[1] یا ولایت الهی یا ولایت طاغوتها!

شناخت ولایت الهی و حاکمان مقبول و برگزیده او در زندگى، دژ مصونیّت و چتر امنیت خدا بر سر انسان و جهان است.

ولایت الهی یک دستور موردی و قبول یکی از دستورات او در طول تاریخ نیست، بلکه ولایت الهی با پذیرش رهبری اولین برگزیده الهى، آدم(ع) آغاز می‌شود و تا تسلیم و یاری آخرین برگزیده الهى، امام عصر4 تداوم می‌یابد.

سلسله پیامبران و امامان در روند تاریخ، مکمّل و تداوم‌بخش یک اندیشه و عقیده و یک نظام اجتماعی‌اند. و بر خلاف زنجیره سلاطین و مکاتب الحادی و بشری هیچ‌گاه یکدیگر را نفی نمی‌کنند و با یکدیگر نزاع و درگیری ندارند؛ بلکه تابلوهای راهنمای یک مسیر و یک هدف نهائی هستند.

امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا(ع) که خود یکی از قله‌های بلند هدایت و امین خدا و خود یکی از خورشیدهای رهبری انسانهاست. در شناساندن، و دفاع از اندیشه رهبری آسمانی و امامت انبیاء و اولیای او گامهای بلندی برداشته و کارنامه‌ای درخشان و بی‌نظیر در عصر خویش ارائه داده است. بخشی از سیره و سخنان امام هشتم7 عبارت است از:

1. تأکید بر نیاز انسان به ولى؛

2. ضرورت گزینش ولی از سوی خداوند؛

3. معرفی امامان پیش از خویش؛

4. اعلام ولایت الهی خود؛

5. شبهه‌زدایی از امامت امامان و عصمت پیامبران الهى؛

6. معرفی جانشین و امام معصوم پس از خویش؛

7. حمایت از جریان اعتقادی امامت و معتقدان به اهل بیت:؛

8. مبارزه فرهنگی با ولایت گریزان و ولایت‌ستیزان؛

9. دفاع از منابع فرهنگی امامت یعنی قرآن و سنت؛

10. افشاگری نسبت به مخالفان و منحرفان جریان زلال امامت و ولایت.

ولایت ترازوی حق و باطل

امام رضا(ع) در پرتو تبیین و تفسیر آیات قرآن، هم قرآن را از مهجوریت رهایی می‌بخشد و هم جایگاه مسئله ولایت را در سند مقبول همه فرقه‌های اسلامی نشان می‌دهد.

اسماعیل بن علی بن زرین برادرزاده شاعر معروف و انقلابی (دعبل خزاعی) از پدرش نقل می‌کند که امام رضا(ع) فرمود: از پدرم موسی بن جعفر،‌شنیدم که فرمود از امام صادق(ع) و ایشان از امام باقر و ایشان از امام سجاد(ع) و آن بزرگوار از سید‌الشهداء7 و آن حضرت از امیرالمؤمنین شنیده است که رسول خدا(ص) این آیه را تلاوت فرمود:

gلَا یَسْتَوِی اَصْحَابُ النَّارِ وَ اَصْحَابُ االْجَنَّه، اَصْحَابُ الْجَنَّه هُمُ الْفَائِزِونَ»؛[2] «اصحاب جهنم و بهشت مساوی نیستند. اصحاب بهشت رستگارانند.»

سپس توضیح داد که اصحاب بهشت کسانی هستند که مرا اطاعت کنند و در برابر علی(ع) تسلیم باشند و ولایت او را بپذیرند. و یاران جهنّم آنان‌اند که ولایت علی را ناخوش دارند و با او نقض پیمان کنند و با او بجنگند.»[3]

یکی از شیوه‌های بارز و برجسته در روایات امام هشتم، نقل حدیث با سلسله سند پیشوایان معصوم قبلی تا شخص رسول گرامی است. آن بزرگوار بدین گونه هم جریان زلال رهبری فکری و فرهنگی امت اسلامی را معرفی می‌کند و هم اندیشه‌های اصیل قرآنی و نبوی را به جامعه اسلامی عرضه می‌دارد. برای نمونه به‌این حدیث شریف که یک هشدار به عموم امت به ویژه نخبگان جامعه است توجه کنیم:

امام رضا(ع) از پدران بزرگوارش از امیرالمؤمنین نقل می‌کند که آن بزرگوار فرموده است: «الدُّنْیَا کُلُّهَا جَهْلٌ إِلَّا مَوَاضِعَ الْعِلْمِ وَ الْعِلْمُ کُلُّهُ حُجَّةٌ إِلَّا مَا عُمِلَ بِهِ وَ الْعَمَلُ کُلُّهُ رِیَاءٌ إِلَّا مَا کَانَ مُخْلَصاً وَ الْإِخْلَاصُ عَلَى خَطَرٍ حَتَّى یَنْظُرَ الْعَبْدُ بِمَا یُخْتَمُ لَه؛[4] دنیا سراسر جهل و ناآگاهی است،‌مگر آنجا که کانون علم است. و علوم هم حجت [بر انسان] است مگر آنچه بدان عمل گردد. و اعمال، تمام ریا و برای نمایش است مگر آنچه از روی اخلاص باشد. و اعمال همراه با اخلاص هم در خطر است تا انسان بنگرد که پایان کار چگونه خواهد بود.»

نمونه دیگر

شخصی به نام حمزه از نوادگان زید شهید فرزند امام چهارم در ماه رجب سال 339 در قم برای شیخ صدوق نقل کرده است که از علی بن ابراهیم در سال 307 ق شنیدم از پدرش و با دو واسطه از امام رضا(ع) نقل کرد که آن بزرگوار از پدران خویش از امیرالمؤمنین نقل فرمود که حضرت فرموده است: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَرْکَبَ سَفِینَةَ النَّجَاةِ وَ یَسْتَمْسِکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى وَ یَعْتَصِمَ بِحَبْلِ اللَّهِ الْمَتِینِ فَلْیُوَالِ عَلِیّاً بَعْدِی وَ لْیُعَادِ عَدُوَّهُ وَ لْیَأْتَمَّ بِالْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ مِنْ وُلْدِهِ فَإِنَّهُمْ خُلَفَائِی وَ أَوْصِیَائِی وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ بَعْدِی وَ سَادَةُ أُمَّتِی وَ قَادَةُ الْأَتْقِیَاءِ إِلَى الْجَنَّةِ حِزْبُهُمْ حِزْبِی وَ حِزْبِی حِزْبُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حِزْبُ أَعْدَائِهِمْ حِزْبُ الشَّیْطَان؛[5] هر کس دوست دارد بر کشتی نجات نشیند و به ریسمان مستحکم چنگ زند و حبل الله استوار را بگیرد، باید پس از من رهبری علی(ع) را بپذیرد و با دشمنان او دشمن باشد و به امامان هدایتگر از فرزندان او اقتدا کند، آنان جانشین من، اوصیای من و حجتهای الهی بر خلق پس از من و سروران امت من و رهنمای پارسایان به‌سوی بهشت‌اند. حزب آنان حزب من و حزب من حزب الله عزوجل است و حزب دشمنان ایشان حزب الشیطان است.»

معرفی امامان و امت در گفتار و رفتار رضوی7، به دوره خاص یا مجلس خاص و شیوه ثابت محدود نمی‌شود.

1.تأکید بر بزرگداشت عاشورا؛[6]

2. تأکید بر صلوات بر محمّد وآل محمد(ص)؛[7]

3. یادآوری فضائل علوى؛[8]

4. یادآوری مظلومیت امیر المؤمنین (ع)[9] و برخورد علمی و منطقی با منکران امامت؛[10]

5. تأکید بر عصمت پیامبران الهى؛[11]

6. اخبار از تعداد حواریون عیسى؛[12]

7. تأکید بر گستردگی علوم امامان؛[13]

8. نفی تفکر غلات؛[14]

9. تأکید بر شرط ولایت خویش در جمع مردم نیشابور؛[15]

10. تأکید بر اهمیت تقیه در عصر غیبت امام عصر UOTE ؛[16]

این موارد تمام نمونه‌هایی از اقدامات امام رضا(ع) در پاسداری از فرهنگ ولایت است.

امام هشتم ساختار و راهکار رهایی انسان را این گونه ترسیم می‌کند.

«اِنَّ رَسُولَ اللهِ یَوْمَ الْقِیَامَه آخِذٌ بِحُجْزَه اللهِ وَ نَحْنُ آخِذُونَ بِحُجْزَه نَبِیِّنَا وَ شِیعَتِنَا آخِذُونَ بِحُجْزَتِنَا ثُمَّ قَالَ:‌اَلْحُجْزَه النُّورُ؛[17] روز قیامت رسول خدا دامان خدا را می‌گیرد،‌و ما دامان پیامبرمان و شیعیان ما دامان ما را می‌گیرند، سپس حضرت فرمود، منظور از دامان، نور است.»

امام رضا(ع) و تحلیل اوضاع فرهنگى

حضرت به ابن ابی محمود فرمود: مخالفان ما سه گونه اخبار برای مبارزه با ما جعل کرده و منتشر کرده‌اند.

1. بخشی از اخبار همراه با غلوّ و بالا بردن ما از جایگاه بندگی خداست؛

2. بخش دیگر، ما را کم‌تر از آنچه هستیم نشان می‌دهد و از شأن ما می‌کاهد؛

3. بخش سوم همراه با اهانت و بیان اسامی دشمنان ماست.

نتیجه احادیث نوع اوّل این است که وقتی مردم این‌گونه احادیث را بشنوند شیعیان ما را تکفیر می‌کنند و آن را معتقد به ربوبیت ما می‌شمارند.

وقتی جامعه احادیث نوع دوم را بشنود که ما را کوچک‌تر از آنچه هستیم نشان می‌دهد، آن را می‌پذیرد و در حق ما کوتاهی می‌کند.

بخش سوم از احادیث وقتی به گوش دیگران می‌رسد،‌به ما توهین و اهانت می‌کنند.[18] و حال آنکه خداوند فرموده است: gوَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْم»؛[19] «به کسانی که غیر خدا را می‌خوانند،‌فحش ندهید که آنان هم از روی دشمنی و ناآگاهی به خدا اهانت خواهند کرد.»

امام رضا(ع) در پایان این حدیث شریف نسبت به اظهار نظرهای ناآگاهانه و تعصبهای بدون دلیل هشدار می‌دهد و آن را عامل بیرون رفتن از مرزهای ایمان می‌شمارد. و یادآور می‌شود: کم‌ترین چیزی که سبب خروج از ایمان می‌شود این است که انسان بدون دلیل به «سنگریزه» بگوید هسته خرماست، سپس بر این نظر اصرار ورزد و از مخالفان آن بیزاری جوید. اظهار نظر در مسائل تاریخی و حوادث اجتماعی اگر با خصومتها و بدون انصاف و حق‌گرایی صورت گیرد و با لجاجت و تبلیغات دشمنان همراه شود، شناخت حق و باطل را دشوار می‌سازد.

افزودنها و کاستنها و دروغ پردازیها، ریشه بسیاری از مشکلات اجتماعی است که راهکار اصلاح آن اصلاح رسانه‌ها و برخورد قاطع با دروغ پردازان داخلی و خارجی است.

پی نوشت ها:

[1]. بقره/257.

[2]. حشر/20.

[3]. عیون اخبار الرضا(ع)، شیخ صدوق، نشر جهان، ج1،‌ص 280.

[4]. همان، ج1، ص 281.

[5]. عیون اخبار الرضا(ع)، سج1، ص292 و 299.

[6]. همان، ص294.

[7]. همان، ص 294.

[8]. همان، 297.

[9]. همان، ص 303.

[10] همان، ج2،‌ص184.

[11]. التوحید صدوق، چاپ جامعه مدرسین، با تصحیح سید هاشم حسینی تهرانى، ص74 و ص 121 و 132.

[12]. همان، ص 421.

[13]. همان، ص 275

[14]. همان، ص364.

[15]. همان، ص 25.

[16]. اعلام الورى، ص 408.

[17]. التوحید، ص 166.

[18]. عیون اخبار الرضا(ع)، ج1، ص304.

[19]. انعام/108.

پدیدآورنده: محمود مهدی‌پور

منبع - نشریه مبلغان شماره 121

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه