چهارده پيام عاشورايى

بازدید : 4386
زمان تقریبی مطالعه : 10 دقیقه
تاریخ : 12 آبان 1390
چهارده پيام عاشورايى

چهارده پيام عاشورايى

حجت الاسلام على جديدبناب

 

واقعه عاشورا يك امر عادى نيست كه به سادگى از كنار آن رد شويم، بلكه واقعه‌اى بسيار عظيم است كه به دين نبوي(ص) حياتي دوباره داد. بنابراين از حادثه عظيم عاشورا مى توان درس‌ها و پيام‌هاي بسيار بزرگ و زندگى ساز كه حيات معنوى انسان را تضمين مى كند، گرفت. دقت و ژرف نگرى در اين حادثه عظيم به ويژه توجه در سخنان حضرت سيدالشهدا(ع) و موضعگيري‌هاى قاطع آن بزرگمرد، نكاتى آموزنده به همراه دارد كه در حد وسع و توان به موارد ذيل مي‌توان اشاره كرد:

1- احياى سنت نبوى

يكي از انحرافات بسيار بزرگ در حكومت امويان، زنده كردن آداب و رسوم و سنت هاى غلط جاهلى و از بين بردن سنت والاى نبوى بوده است. امام حسين(ع) با مشاهده اين وضعيت نابهنجار قيام كرد تا سنت پيامبر(ص) را احيا نمايد، چرا كه حضرت در فرمايش گهربارشان به اين مهم اشاره نموده و مى فرمايند:

"اني لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما ....: (1)  من به عنوان فساد و عياشي و طغيان و ستم خروج نكردم، بلكه خروج كردم تا در امت جدم اصلاح كنم و طبق سنت جدم رسول خدا(ص) و پدرم على بن ابيطالب(ع) سير و حركت كنم.

2- احياى امر به معروف

  يكي از مواردى كه در بيانات شيواى امام حسين(ع) در بيان فلسفه قيام عاشورا به چشم مي‌خورد و مبناى حركت عظيم كربلايى خويش ابراز مى فرمايد، امر به معروف و نهي از منكر است. در حقيقت فلسفه نهضت والاى خويش را احياي اين دو فريضه فراموش شده بيان نموده و مى فرمايد:

"اريد ان امر بالمعروف و انهى عن المنكر"(2) قيام من براى اين است كه مى خواهم امر به معروف و نهى از منكر نمايم. همچنين در جاى ديگر مى فرمايند: "اللهم اين احب المعروف و انكر المنكر"(3)

3- جدا شدن مسلمانان و مسلمان‌نمايان

تا زمانى كه صحنه هاى امتحان و آزمايش پيش نيامده، دينداران واقعى و غيرواقعى و مدعيان ايمان از هم شناخته نمي‌شوند. درواقع كربلا محكى بود براى شناسايى و سنجش ميزان ايمان و درستى ادعاى مسلمانان در پايبندى به دين و مكتب خويش. تا چنين تفكيك و مرزبندى در بين مسلمين صورت نگيرد، جامعه اسلامى هويت، قدرت و جايگاه خويش را بازنمى يابند. چنانكه امام حسين(ع) نيز مى فرمايند:

"الناس عبيد الدنيا ... فاذا محصوا بالبلاء قل الديانون"يعني مردم فرزند دنيا هستند. وقتى آزمايش به ميان آيد، دينداران كم مى شوند.

4- عزت

 حضرت سيدالشهدا(ع) از خاندانى است كه اسوه عزت و آزادگى هستند. بنابراين وقتى آن حضرت بر سر دو راهى زندگى ذلت بار يا مرگ شرافتمندانه، قرار گرفت هرگز زير بار ذلت نرفت و از مرگ سرخ همراه با حفظ عزت استقبال نمود و در آغوش كشيد. چنانكه از سخنان دلنشين حضرت در اين زمينه است كه فرمود:

ابن زياد، مرا ميان شمشيرهاى آخته و ذلت مخير ساخته است. ولى هيهات كه ذلت و ننگ را بپذيرم: "هيهات منا الذله" (4)

5- مبارزه با طاغوت

 از اهداف عمده نهضت عاشورا، مبارزه با طاغوت بود. طاغوت آن زمان هم حكومت ظالمانه و جائرانه يزيد بن معاويه بود. بنابراين امام حسين(ع) با تمسك به فرمايش جد بزرگوارشان حضرت رسول اكرم(ص) كه فرمودند:

هر كس حكومت ستم پيشه اى را ديد كه حرام هاى الهى را حلال و حلال هاى الهى را حرام مى شمارد، به ظلم و ستم رفتار مي كند، اگر عليه او اعتراض نكند و قيام ننمايد، بر خداست كه او را به جايگاه و كيفرش برساند.(5)

6- احياي مكتب شهادت

چيزي كه دين را پابرجا نگه مى دارد و مايه بقا و شكوه و اقتدار دين است، جهاد در راه خدا و فرهنگ شهادت طلبى است. براين اساس امام حسين(ع) جهت تبيين اين كه دين فقط نماز، روزه و حج نيست، دست به آن قيام زد تا مكتب شهادت و فداكارى در راه دين خدا را زنده نگهدارد و روحيه جاه طلبي، رفاه طلبي، سازش و تعلقات دنيوي را از بين ببرد. امام حسين(ع) در خطبه اى در طول راه با جمله "فانى لا ارى الموت الا سعاده..."(6) در عمل اقدام به شهادت طلبى در راه دين نمود.

7- عدم ترس از محاصره نظامى و اقتصادى

يكي از پيام‌هاى مهم عاشورايى استقامت بر سر عقيده و ايمان است حتى محاصره اقتصادى و نظامي، همان‌طوري‌كه امام حسين(ع) را از همه جهت محاصره كردند، آب را هم به او بستند، مانع ملحق شدن ديگران به او شدند، ولى امام و يارانش دست از هدف خود برنداشتند و هرگز خود را نباختند. براين اساس امت مسلمان در چنين موقعيت هايى يعني محاصره نظامى اقتدا به سرور و سالار شهيدان آقا امام حسين(ع) مي‌كنند و در موارد حصر اقتصادى اقتدا به مولاى متقيان اميرالمؤمنين علي(ع) مى كنند، چنانكه حضرت در اين رابطه مى فرمايند: اگر همه پشت در پشت به جنگ من آيند، من كسى نيستم كه پشت به جبهه كرده، فرار كنم."لو تظاهرت العرب على قتالى لما وليتهم الادبار"(7)

8- برنامه ريزى

 امام حسين(ع) براى همه مراحل نهضت و قيام خويش، برنامه داشت؛ چه در مقدمات نهضت مانند امتناع از بيعت كردن و بيرون رفتن از مدينه و اقامت چند ماهه در مكه، و چه در ذي‌المقدمه، از قبيل نوشتن نامه به شخصيت‌هاى كوفه و بصره و دعوت از ديگران به نهضت و سخنراني‌هاي در مكه و منا و طول راه و حتى خود كربلا. همه اينها در راستاي هدفى بود كه امام حسين(ع) دنبال آن بود. هيچ صحنه اى از قيام عاشورا بدون تدبير و درايت و برنامه ريزى پيش نيامد. حتى در صبح عاشورا هم آن گروه اندك از ياران را سازماندهى كرد و مسؤوليت افراد و فرماندهان را معين ساخت. (8)

9-  عمل به تكليف

يكي از چيزهايى كه توجه به آن خيلى مهم است و لازم است در موقعيت مختلف به آن پرداخته شود تا جايگاه اصلى خود را در جامعه اسلامى پيدا كند و به عنوان يك فرهنگ درآيد، عمل به تكليف و انجام وظيفه است، چه به پيروزى منجر شود يا به شكست ظاهري. در هر صورت پيروزى همان عمل به تكليف است، مهم نيست نتيجه چه بوده باشد. حضرت امام حسين(ع) نيز نسبت به سفر كربلا فرمود:

"ارجوا ان يكون خيرا ما اراد الله بنا، قتلنا ام ظفرنا"(9)

از خداى متعال مى خواهيم چيزى را كه براى ما اراده مى كند خير بوده و مورد رضايت او باشد، چه به صورت كشته شدن يا پيروزي، به يقين اين خير است و اين است همان فرهنگ عمل به تكليف كه در هر جامعه دينى جايگاه خود را پيدا كند ارزش‌ها از بين نخواهد رفت.

10- حمايت از ولايت و رهبرى

يكي از موارد بسيار مهمى كه در موقعيت‌ها، منزلگاه‌ها و صحنه هاي حساس عاشورايى جلوه گر بود، حمايت از رهبرى است. هرچند كه امام حسين(ع) بيعت خود را از ياران خويش برداشت، ولي آنان دست از رهبر نكشيدند و ولى امر زمان خود را تنها نگذاشتند. ولايتمداري كسانى كه در حمايت از حضرت در صحنه هاى عاشورايي سخن گفته اند كاملا گوياى اين مدعاست. افرادى چون حبيب بن مظاهر، زهير بن قين و ديگران شاهد بر اين مدعاست. چنانكه حضرت ابوالفضل العباس سوگند ياد مى كند كه اگر چه دست راستم را قطع كنيد، ولى دست از حمايت از دين و امامم برنمي دارم.

" انى احامى ابدا عن دينى و عن امام صادق اليقين"(10) 

مسلم بن عوسجه نيز پس از مجروح شدن و در آخرين لحظات وصيتى كه به حبيب بن مظاهر داشت اين بود كه دست از امام برندارد و در راه او جان فدا كند:

"اوصيك بهذا ان تموت دونه"(11)

11- دنيا لغزشگاه خطرناك 

 چه بسا تعلقات دنيوي، دنياطلبى و مالدوستى سرمنشأ و مايه همه فتنه ها و لغزش‌هاست. بسيارى از انسان‌ها كه به انحراف و لغزش كشانده شده اند يا به وظيفه خود عمل نكرده اند در واقع دنيا بوده كه آنان را به سوى خود كشانده است و به لغزش و خطا وادار نموده است. اين دنياطلبى بود كه افرادى چون ابن زياد و عمرسعد را به جنگ با امام حسين(ع) واداشت. ضربه خوردگان سياسى زمان حضرت علي(ع)، نيرو به سوى كوفه گسيل داشتند، دلباختگان جاه و مقام و حكومت ري و شيفتگان جوايز امير كوفه، دست خود به خون حسين بن علي(ع) آغشتند، حتى آنان كه اسب بر بدن امام تاختند، پيش ابن زياد رفتند و به خاطر اين جنايت، درخواست جايزه كردند. ياران امام حسين(ع) چون دلباخته دنيا نبودند به راحتى حاضر شدند در راه دين فدا شوند. در اين راستا حضرت سيدالشهدا(ع) نيز مردم را فرزندان دنيا خواند و اينكه دين تنها بر زبان آنان جاري است و هنگام خطر، در پى دنياى خود مى روند:

"الناس عبيدالدنيا و الدين لعق على السنتهم يحوطونه ما درت معايشهم"(12)

و همچنين در خطبه اى ديگر در صبح عاشورا خطاب به دشمن فرمود كه دنيا فريبتان ندهد:

"فلاتغرنكم هذه الدنيا، فانها تقطع رجاء من ركن اليها"(13)

اين دنيا فريبتان ندهد، چرا كه هركس به آن تكيه كند مأيوس مي شود و اميدش قطع مى گردد.

12- توبه هميشه ميسر است

چنانكه در قرآن وعده داده شده است و در متون روايى نيز روايات متعددى وارد شده است، راه توبه و بازگشت، هميشه باز است. در حادثه عظيم عاشورا، كسى چون حر بن يزيد رياحى كه عامل به محاصره افتادن امام حسين(ع) و اهل بيتش شد، با وجود اينكه فرمانده لشكر هزار نفرى كوفه بود، صبح عاشورا از مسير باطل به مسير حق بازگشت و به امام حسين(ع) پيوست و با توبه و جهاد در ركاب امام(ع)، به يكى از شهداى كربلا تبديل شد. اين جريان خود شاهد عينى بر اميدوار شدن انسان‌ها در همه حالات و شرايط جهت بازگشت به حقيقت است.

13- حمايت از حقوق مردم

 يكي از مواردى كه كاملا در سيره معصومين(ع) مشهود است و اهميت ويژه اى به آن مى دهند، رعايت حقوق مردم است. هرچند كه صحنه كربلا صحنه جنگ و نبرد بود، ولى در همانجا هم مراعات حقوق مالي مردم از سوى امام حسين(ع) انجام مي‌شد. آن حضرت زمين كربلا را از مالكين آن منطقه خريدارى و وقف كرد، منطقه اي به وسعت چهار ميل در چهار ميل. (14) و همچنين در روايات آمده است كه حضرت در روز عاشورا فرمود كه اعلام كنند هركس بدهكار و مديون ديگران است با من نباشد."ناد ان لايقاتلن معى رجل عليه دين"(15)

14- راضى بودن به رضاى الهى

 راضي بودن به رضاى الهى يكى از كمالات عارفان است. اينكه انسان از خدا راضى باشد، تسليم رضايت حضرت احديت بوده باشد. يكى از ويژگي‌هاى بارز اهلبيت معصومين(ع) دارا بودن به صفت رضايت است و به اين مهم اهميت فوق العاده اي قائلند، چنانچه امام حسين(ع) در آخرين لحظات حيات خويش كه بر زمين افتاده بود، با خدا چنين مناجات مى كرد:

"صبرا على قضائك يا رب، لا اله سواك"(16)  و به يقين كسب رضايت اهلبيت(ع) رضايت خداوند متعال را نيز در پي خواهد داشت، همانطورى كه امام حسين(ع) در خطبه مى فرمايند: "رضى الله رضانا اهل البيت"(17)

پي نوشت:
 
1) - حياه الامام الحسين بن علي(ع)، ج2، ص264.
 
2) - همان، ج2، ص264.
 
3) - بحار الانوار، ج43، ص328.
 
4) - لهوف، ص57.
 
5) - موسوعه كلمات الامام الحسين(ع)، ص360.
 
6) - بحارالانوار، ج44، ص387.
 
7) - نهج البلاغه.
 
8) - ره توشه راهيان نور، جواد محدثي، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، ا376، ص76.
 
9) - اعيان الشيعه، ج1، ص597.
 
10) - مقتل الحسين(ع)، مقرم، ص337.
 
11) - مقتل الحسين(ع)، مقرم، ص297.
 
12) - موسوعه كلمات الامام الحسين(ع)، ص373.
 
13) - مقتل الحسين، مقرم، ص278.
 
14) - مجمع البحرين، واژه حرم.
 
15) - موسوعه كلمات الامام الحسين(ع)، ص417.
 
16) - مقتل الحسين(ع)، مقرم، ص357.
 
17) - اعيان الشيعه، ج1، ص593.

پایگاه - الشیعه

دیدگاه های کاربران

ف. ب
سه شنبه 02 شهریور 1400 - 11:37
از مطالعه زندگی امام حسین ع درس ایثار رو شهادت گرفتم مطالب بسیار زیبا و آموزنده خدایا به ما کمک کن که در راه اسلام و دوستی اهلبیت ثابت قدم باشیم ما و فرزندانمان را به راه راست هدایت فرما گناهان ما را ببخش و ما را با نیکان بمیران. شفاعت امام حسین ع و شهدا را شامل حال ما بگردان. به حق فاطمه زهرا س ما را از عذاب جهنم نجات بده. آمین

ارسال دیدگاه