مواضع امام خمینی (ره) در برابر کاپیتولاسیون و استعمار
به مناسبت اعتراض و افشاگرى حضرت امام خمينى(ره) عليه پذيرش كاپيتولاسيون
مجلس به پيشنهاد دولت، سند بردگى ملت ايران را امضا كرد، اقرار به مستعمرهبودن ايران نمود، سند وحشىبودن ملت مسلمان را به آمريكا داد، قلم سياه كشيد بر جميع مفاخر اسلامى و ملى ما، قلم سرخ كشيد بر تمام لاف و گزافهاى چندين ساله سران قوم، ايران را از عقبافتادهترين ممالك دنيا پستتر كرد، اهانت به ارتش محترم ايران و صاحبمنصبان و درجهداران نمود، حيثيت دادگاههاى ايران را پايمال كرد، به ننگينترين تصويبنامه دولت سابق، با پيشنهاد دولت حاضر، بدون اطلاع ملت، با چند ساعت صحبتهاى سرّى، رأى مثبت داد، ملت ايران را در تحت اسارت آمريكايىها قرار داد، (اينكه) مستشاران نظامى و غير نظامى آمريكا با جميع خانواده و مستخدمين آنها آزاد(ند) هر جنايتى بكنند، هر خيانتى بكنند، (اما) پليس ايران حق بازداشت آنها را (ندارد). دادگاههاى ايران حق رسيدگى (ندارند). چرا؟ براى آنكه آمريكا مملكتِ دلار است و دولت ايران محتاج به دلار!(1)
اگر يك خادم آمريكايى، اگر يك آشپز آمريكايى، مرجع تقليد شما را در وسط بازار ترور كند، زير پا منكوب كند، پليس ايران حق ندارد جلوى او را بگيرد! دادگاههاى ايران حق ندارند محاكمه كنند، بازپرسى كنند، بايد برود آمريكا! آنجا در آمريكا اربابها تكليف را معين كنند! لكن اگر شاه ايران، يك سگ آمريكايى را زير بگيرد، بازخواست مىكنند و اگر يك آشپز آمريكايى، شاه ايران را زير بگيرد، هيچ كس حق تعرض ندارد! چرا؟ براى اينكه مىخواستند از آمريكا وام بگيرند!
بعد از سه چهار روز، يك وام دويست ميليون دلارى تقاضا كردند. دولت (هم) تصويب كرد دويست ميليون دلار در عرض پنج سال به دولت ايران بدهند و در عرض ده سال، سيصد ميليون بگيرند! مىفهميد يعنى چه؟ يعنى صد ميليون دلار، يعنى هشتصد ميليون تومان از ايران در ازاى اين وام نفع بگيرند! مع ذلك، ايران خودش را فروخت براى اين دلارها!(2)
(در آن زمان) چهل و پنج هزار (و به قولى) شصت هزار مستشار آمريكايى (در ايران بودند)؛ با مصونيت، نه مصونيتِ فقط اينها، (بلكه) مصونيت هر چه آمريكايى (در ايران بود). اينها قصههايى است كه تاريخ بايد ثبت كند، بعدها بفهمند كه وضع ايران چه بوده است.(3)
(آن روزها) كه دولتهاى مستعمره يكى پس از ديگرى با شهامت و شجاعت، خود را از تحت فشار استعمار خارج (مىكردند) و زنجيرهاى اسارت را پاره (مىنمودند)، مجلس مترقى ايران با ادعاى سابقه تمدن 2500 ساله، با لاف همرديفبودن با ممالك مترقيه، به ننگينترين و موهنترين تصويبنامه غلط دولتهاى بىحيثيت رأى (داد) و ملت شريف ايران را پستترين و عقبافتادهترين ملل به عالَم معرفى (كرد) و با سرافرازى هر چه تمامتر، دولت از تصويبنامه غلط دفاع (كرد) و مجلس رأى (داد).
من نمىدانم دستگاه جبار از قرآن كريم چه بدى ديده (بود)، از پناه به اسلام و قرآن چه ضررى برده (بود) كه اين قدر براى محو اسم آن پافشارى (مىكرد، در حالى كه) اگر به قرآن و اسلام پناه (مىآوردند)، اجنبى به خود اجازه (نمىداد) از شما سند بردگى بگيرد، اجازه (نمىداد) مفاخر ملى و اسلامى شما پايمال شود. جدابودن ملت از هيأت حاكمه، برخوردارنبودن آنها از پشتيبانى ملت، اين مصيبتها را پيش مىآورد.(4)
اين را مىتوانيم از وكيل، از وزير، از شاه (و) از همه (آنها) بپذيريم كه من ملزم (بودم) خيانت بكنم؟! برو كنار! (چه كسى) تو را ملزم كرده كه نخستوزير بشوى؟ (چه كسى) تو را ملتزم كرده كه وكيل بشوى؟ (چه كسى) تو را ملتزم كرده وزير بشوى؟ (چه كسى) تو را ملزم كرده كه شاه باشى؟ استعفا بده!
آدمى كه اين عرضه را ندارد كه در مقابل اجنبى بايستد و مصالح مملكتش را تأمين كند، آدمى كه تحت اسارت غير است و بايد حتماً مصالح مملكتش را فداى آنها بكند، (بايد استعفا بدهد). كى تو را ملتزم كرده كه به سلطنت باقى باشى تا خيانت بكنى؟! مگر مىشود انسان عذر بياورد؟ مگر مىشود اينها عذر باشد كه وزير بگويد: من معذورم، براى اينكه من ملزم بودم، شاه بگويد من معذورم، براى اينكه سفارتخانه مرا الزام كرده؟!
اينها معذور نيستند، اينها خائن هستند و تعمداً هم خيانت كردند و براى خاطر رياست خيانت كردند. مىخواستند چند روزى سلطان (باشند)، وزير (باشند)، وكيل (و) سناتور (باشند). اينها عمداً به اين مملكت ما خيانت كردند.(5)
گرفتارى مسلمين؛ دوَل به اصطلاح اسلامى
تاكنون گرفتارى مسلمين و ملتهاى مظلوم اسلامى اين بوده است كه سران آنها به شعار اسلامى اكتفا مىكردند و در پوششِ شعارْ مقاصد ديگرى كه داشتند، اجرا مىكردند. من اميدوارم كه ملتهاى اسلامى و خصوصاً دولتهاى آنها از شعار منتقل بشوند به شعور و عمل به اسلام و قرآن كريم. من اميدوارم كه مسلمين و خصوصاً سران مسلمين از شعار به اسلام - كه يك پوششى است براى عدم عمل به احكام اسلام - دست بردارند و به اسلام به حسب آنچه هست، فكر كنند و عمل كنند.(6)
بدبختى دول اسلامى از دخالت اجانب در مقدرات آنها است، اجانبند كه مخازن پرقيمت زيرزمينى ما را به يغما برده و مىبرند، آمريكا است كه اسلام و قرآن مجيد را به حال خود مضر مىداند و مىخواهد آنها را از جلوى خود بردارد، آمريكا است كه روحانيون را خار راه استعمار مىداند و بايد آنها را به حبس و زجر و اهانت بكشد، آمريكا است كه با ملت اسلام، معامله وحشيگرى و بدتر از آن مىنمايد. دنيا بداند كه هر گرفتارى كه ملت ايران و ملل مسلمين دارند، از اجانب است، از آمريكا است.(7) بدبختى ملت مظلوم ايران و ساير ملتهاى تحت سلطه، از ستمكارى آمريكاى جهانخوار است.(8)
آن چيزى كه دنياى متزلزل از آن مىترسد، اسلام است. اينها از حكومت جمهورى اسلامى مىترسند و ما بايد محكم بايستيم و خودمان را براى مقابله با مشكلات احتمالى آينده مهيا كنيم. ما نمىتوانيم شرافت اسلامى انسانى خود را از دست بدهيم. بحمد اللَّه مردم ما همه آگاه و مهيا هستند.(9)
ابرقدرتها با اسلام مخالفند، ابرقدرتها اسلام را نمىخواهند باشد، براى اينكه مشاهده مىكنند كه در زير پرچم اسلام، اگر يك ميليارد جمعيت مجتمع بشوند، براى آنها در دنيا زندگىكردن ديگر مشكل مىشود و دست جنايتكار همه آنها قطع مىشود.(10)
تمام حكومتهاى بشرى، تمام سيستمهاى غيرتوحيدى برنامهشان است كه سلطهجويى كنند و ديگران را تحت سلطه خودشان بياورند و استثمار كنند.(11)
مهمترين و دردآورترين مسألهاى كه ملتهاى اسلامى و غير اسلامى كشورهاى تحت سلطه با آن مواجه است، موضوع آمريكا است. دولت آمريكا به عنوان قدرتمندترين كشورهاى جهان، براى بيشتر بلعيدن ذخاير مادى كشورهاى تحت سلطه، از هيچ كوششى فروگذار نمىكند. آمريكا دشمن شماره يك مردم محروم و مستضعف جهان است. آمريكا براى سيطره سياسى و اقتصادى و فرهنگى و نظامى خويش بر جهان زير سلطه، از هيج جنايتى خوددارى نمىنمايد. او مردم مظلوم جهان را با تبليغات وسيعش كه به وسيله صهيونيسم بينالملل سازماندهى مىگردد، استثمار مىنمايد. او با ايادى مرموز و خيانتكارش، چنان خون مردم بىپناه را مىمكد كه گويى در جهان، هيچ كس جز او و اقمارش حق حيات ندارند.(12)
منطق اسلام اين است كه سلطه نبايد از غير بر شما باشد، شما نبايد تحت سلطه غير برويد. ما هم مىخواهيم زير سلطه نرويم.(13) ما مىخواهيم مردم ما آزاد باشند، تحت فشار و تحت سلطه ديگران و داخل و خارج نباشند، ما مىخواهيم مملكتمان از خودمان باشد، مستقل باشد و تحت رهبرى ديگران نباشد، ما مىخواهيم مخازن مملكت ما از خودش باشد، ما مىخواهيم در اين مملكت خودمان كار بكنيم و خودمان نتيجه كار را ببريم، ما مىخواهيم يك حكومت عدل اسلامى، يك حكومت شبيه حكومتهاى صدر اسلام پيدا بشود و ما مىخواهيم كه ملت ما در رفاه و آسايش باشند.(14)
شما متوقعيد ما در مقابل آمريكا و اسرائيل و ديگر ابرقدرتها كه مىخواهند منطقه را ببلعند، بىتفاوت باشيم؟! نه، ما با هيچ كدام از ابرقدرتها و قدرتها سر سازش نداريم، تحت سلطه آمريكا (نمى)رويم. ما مسلمانيم و مىخواهيم زندگى كنيم. ما مىخواهيم زندگى فقيرانه داشته باشيم، ولى آزاد و مستقل باشيم. ما اين پيشرفت و تمدنى را كه دستمان پيش اجانب دراز باشد، نمىخواهيم، ما تمدنى را مىخواهيم كه بر پايه شرافت و انسانيت استوار باشد و بر اين پايه، صلح را حفظ نمايد. ابرقدرتها مىخواهند انسانيت انسانها را تحت سلطه قرار دهند و ما و شما و هر مسلمانى مكلف است در مقابل آنها بايستد و سازش نكند.(15)
اميدوارم ملت ايران با هم باشند و عزت خودشان را حفظ كنند. ما قبلًا وابستگى ذلتبارى داشتيم كه محمدرضا قبول كرده بود و ما در مقابل آمريكا يك عبد ذليل بوديم، ولى ايران اين ذلت را شُست و عزت پيدا كرد. شكم و نان و آب ميزان نيست، عمده شرافت انسانى است و شرافت به اين نيست كه انسان دستش را روى سينه بگذارد تا چند شاهى به او بدهند، بلكه شرافت انسانى به اين است كه در مقابل زور بايستند و جوانان ما ايستادند و در مقابل، آنها حصر اقتصادى كردند كه همين حصر اقتصادى جوانان ما را بيدار كرد و فهميدند كه خودشان بايد كار كنند و زحمت بكشند تا احتياجى به خارج نداشته باشند.(16)
اگر ما تسليم آمريكا و ابرقدرتها مىشديم، ممكن بود امنيت و رفاه ظاهرى درست مىشد و قبرستانهاى ما پر از شهداى عزيز ما نمىگرديد، ولى مسلماً استقلال و آزادى و شرافتمان از بين مىرفت. آيا ما مىتوانيم نوكر و اسير آمريكا و دولتهاى كافر شويم تا بعضى چيزها ارزان شود و شهيد و مجروح ندهيم؟! هرگز، ملت زير بار اين ننگ نخواهد رفت و تن به اين ذلت نخواهد داد. ملت ايران در مقابل آمريكا مىايستد و به اميد خداوند پيروز است. خداوند آن قدر تأكيد كرده است كه ما با آنها موالات نداشته باشيم، آن وقت براى ارزانى اجناس، خودمان را بفروشيم؟!(17)
امر داير بر اين است كه ما چند روز ديگر در اين دنيا باشيم با ذلت، يا اينكه ان شاء اللَّه پيروز بشويم، يا با عزت از اين دنيا برويم. ما ذلت را نمىپذيريم، آن طور كه ائمه ما(ع) نپذيرفتند، ما نمىپذيريم. ما از اينكه آمريكا ما را محاصره اقتصادى بكند يا دخالت نظامى بكند، نمىترسيم. ملت ما حاضر نيستند ديگر تحت بار ذلت بروند و ديگران همه چيزشان را از بين ببرند و اينها را اسير كنند.(18)
بر ملت شريف ايران است كه در هر مسلكى و با هر گروهى هستند، از اختلاف و نفاق و كارشكنى براى يكديگر دست بردارند و دشمنان را با وحدت كلمه و اعتصام به «حبل اللَّه» در هم كوبند و نزاعهاى شخصى و گروهى را - كه جز از هواى نفس برنمىخيزد و در صورت رشد، همه را به تباهى مىكشد و كشور را به خرابى سوق مىدهد - كنار گذارند و گويندگان و روشنفكران و متفكران و دانشگاهيان و دانشمندان، همه توان خود را صرف قطع اميد دشمن اصلى ما آمريكا كنند كه با سلطه دشمن قدرتمند، براى هيچ يك چيزى باقى نخواهد ماند.(19)
من بارها گفتهام و هماكنون اعلام مىكنم كه ايران بايد تا قطع تمام وابستگيهاى سياسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى خود از آمريكا به مبارزات قاطع خود عليه اين جهانخوار بىرحم ادامه دهد و بعد در صورتى كه ملت بيدار و شريف ما اجازه دهد، ارتباط بسيار عادى خود را در حد ساير كشورها با آمريكا برقرار مىكند. من بارها گفتهام و مىگويم (تا) قطع تمام وابستگيها به تمام ابرقدرتهاى شرق و غرب، مبارزات آشتىناپذيرانه ملت ما عليه مستكبرين ادامه دارد. همه مىدانيم كه جهان اسلام در انتظار به ثمررسيدن كامل انقلاب ما است. ما از تمام كشورهاى زير سلطه براى به دستآوردن آزادى و استقلال كاملًا پشتيبانى مىنماييم و به آنان صريحاً مىگوييم كه حق گرفتنى است. قيام كنيد و ابرقدرتها را از صحنه تاريخ روزگار براندازيد.(20)
بدانيد كه نژاد آريا و عرب از نژاد اروپا و آمريكا كم ندارد و اگر خودىِ خود را بيابد و يأس را از خود دور كند و چشمداشت به غير خود نداشته باشد، در درازمدت قدرت همه كار و ساختن همه چيز را دارد و آنچه انسانهاى شبيه به اينان به آن رسيدهاند، شما هم خواهيد رسيد؛ به شرط اتكال به خداوند تعالى و اتكا به نفس و قطع وابستگى به ديگران و تحمل سختيها براى رسيدن به زندگى شرافتمندانه و خارجشدن از تحت سلطه اجانب.(21)
ملت عزيز ايران! شما شرق تجاوزگر و غرب جنايتكار را به وحشت انداخته(ايد)، هيچگاه با هيچ قدرتى سازش نكنيد كه يقين دارم نمىكنيد و هر كس در هر مقام كه خيال سازش با شرق و غرب را داشت، بىمحابا و بدون هيچ ملاحظه، او را از صفحه روزگار براندازيد كه سازش با شرق و غرب خودباختگى است و خيانت به اسلام و مسلمين است.(22)
1) صحيفه امام، ج 1، ص 409
2) صحيفه امام، ج 1، صص 416 - 417
3) صحيفه امام، ج 4، ص 471
4) صحيفه امام، ج 1، صص 409 - 411
5) صحيفه امام، ج 4، صص 475 - 476
6) صحيفه امام، ج 14، ص 161
7) صحيفه امام، ج 1، ص 411
8) صحيفه امام، ج 20، ص 481
9) صحيفه امام، ج 17، ص 34
10) صحيفه امام، ج 16، ص 37
11) صحيفه امام، ج 11، ص 247
12) صحيفه امام، ج 13، ص 212
13) صحيفه امام، ج 4، ص 91
14) صحيفه امام، ج 12، 58
15) صحيفه امام، ج 15، 339
16) صحيفه امام، ج 18، ص 132
17) صحيفه امام، ج 17، ص 35
18) صحيفه امام، ج 11، ص 480
19) صحيفه امام، ج 12، ص 221
20) صحيفه امام، ج 12، ص 147
21) صحيفه امام، ج 21، ص 417
22) صحيفه امام، ج 12، ص 148