1- مِن اَخلاقِ الاَنبياء التَّنّظُّف
نظافت موجب پاکي جسم است
نظافت مايـه آرام جـان است
امـام هشتمين فرمود بـا خلق
نظـافت شيـوه پيغمبران است
2- صاحِبُ النّعمَةِ يَجِبُ ان يُوَسِّعَ عَلي عِيالِهِ
توانگر را بوَد واجب که بخشد
زن و فـرزند را از مال دنيـا
دهـد وسـعت به امر زندگاني
بـه شـکر نعـمت حي ّ تـوانا
3- مَن لَم يَشکُرِ المُنعِمَ مِن المَخلوقين لَم يَشکُر اللهَ عزّوجلّ
شـنيده ام که علـي بن موسـي کاظم
خديو طوس، بفـرمـود نکته اي زيبـا
کسي که نيکويي خلق را نداشت سپاس
نکـرده است سپـاس خداي بـي همتـا
4- الايمانُ اداءُ الفرائضِ و اجتِنابُ المَحارِم
فرمود رضــا امام هشتم:
انجام فرائض است ايمان
دوري ز محرّمات و زشتي
پرهيز ز ناصواب و عصيان
5- لَم يَخُنکَ الاَمين، وَ لکِن ائتَمَنتَ الخائِنَ
کسي که بيـم ندارد ز کردگار عليم
مِرا به خدمت خلق خدا مکن تعيين
امين نکرده خيانت، تو از ره غفلت
امين شمـرده خيـانت شعار بدآيين
6- الصَّمتُ بابٌ مِن ابوابِ الحِکمة
زبـان تو گـر تحـت فرمان نباشد
خموشـي گزيـن، تا نيفتي به ذلـّت
علي بن موسـي الرضا راست پندي
سکوت است بابـي ز ابواب حکمت
7- الاَخُ الاَکبرُ بِمنزِلةِ الاَب
برادر چو دانا و شد و آزموده
وِرا با پـدر مـي شمارش برابر
بگفتـا امـام بحق، نور مطلق
به جاي پـدر هست، مهتر برادر
8- صديقُ کُلِّ امْرِئٍ عَقلُهُ و عَدُوُّه جَهلُهُ
بــه نزديـک نـادان بـوَد تـار گيتي
ز دانـش بکـن گـيتـي تـار روشـن
بفرمود فرزنـد موســي بـن جعفـر
تو را عقل يار است و جهل است دشمن
9- التَّوَدُّدُ الي النّاسِ نِصْفُ العَقلِ
هميشـه در پـي تيـمـار بينـوايان باش
کمک به خلق، ز کردار خـالق احـد است
امام راست در اين رهگذر، کلامي نغـز:
که در معاشرت خلق، نيمي از خرد است
10- التَوَکُلُ اَن لاتَخافَ اَحداً اِلاّ اللهَ
بزن بـر لطـف حق دست توکل
کـه لطف ايـزدي باشد تو را بس
توکـل آن بـوَد کـاندر دو عالم
به غير حق نـترسي از دگر کس
11- اَفْضَلُ ما توصَلُ به الرَّحِمِ کفُّ الاَذي عَنْها
فرمـود رضـا ولـي ّ مـطـلق
گنجينـه علم و فضل و احسـان
بهتر صلـه رحـم به گيتي است
خـودداري از گـزنـد ايشـان
12- اَحسَنُ النّاسِ مَعاشاً مَن حَسُنَ معاشُ غيرِهِ في معاشِه
بهتـرين رهـرو به راه زندگـي است
آن که همچـون شمع روشنگـر بـوَد
مردمـان در پرتـوش راحـت زينـد
زندگـي در خـدمتش بـهتـر بــوَد
13- العَقلُ حِباءٌ مِنَ اللهِ و الادَبُ کُلْفَة
رضـا سبـط پاک رسـول امين
که نتـوان سـر از خدمتش تافتن
بگفتا: خرد بخشش ايـزدي است
ادب را به کوشش تـوان يافـتن
14- لَيسَ لِبَخيلٍ راحةٌ و لا لِحَسودٍ لَذّةٌ
بخل رنج است و حسادت محنت است
از ولـي ّ آمـوز درس عبـرتـــي
راحتـي در بخـل نتـوان يـافـتن
در حسـد هـرگـز نيـابـي لذّتــي
15- مَا الْتَقَتْ فِئَتانِ قَطُّ اِلاّ نُصِرَ اَعظَمُهُما عَفواً
عفــو آييـن بزرگـــان باشـــد
بـخشش آييـنـه دورانـديـش اسـت
دو گـروهـي که به جنگنـد و ستيـز
نصرت آن راست که عفوش بيش است
16- عَونُک لِلضَّعيفِ اَفضَلُ مِنَ الصَدَقَة
سخنـي دارم از امـام همام
کـه مفيد است بهر هر طبقه
دستگيري ز ناتوان و ضعيف
به يقين، بهتر است از صدقه
17- المُؤمِن اِذا اَحسَنَ استَبشَرَ وَ اِذا اَساءَ استَغفَرَ
گر ز بخت بد به کس بد کرده اي
هان، مشـو نوميـد از درگاه ربّ
مـؤمن ار نيکي کنـد شادان شود
ور کند بد، مي کنـد بخشش طلـب
18- المُسلِمُ الّذي سَلِمَ المُسلِمون مِن لِسانه وَ يَده
شـنو پند فرزند موسـي بن جعفر
امـام بحـق، مـاه بـرج امـامت
کسـي هسـت مُسلم که باشند مردم
ز دست و زبانش به امن و سلامت
19- لَيسَ مِنّا مَن لَم يأمَن جارُهُ بَوائِقَه
به همـسايه نيکي کن اي نيکمرد
که همـسايه را بر تو حقها بوَد
از آن کس که همسايه ايمن نبُود
بـفرمود مـولا: نـه از ما بوَد
20- التواضُعُ ان تُعطي النّاس مِن نَفسِک ما تُحبّ ان يُعطوک مِثلَه
چنان سـر کن اي دوست با نيک و بد
که باشـد ز تـو نيک و بد در امـان
تـواضع چـنان کن به خـلق خـداي
که خواهـي کنـد خلق با تو چنـان