5- ولایت مدارى
قرآن بدون هیچ قید و شرطى در كنار اطاعت مطلق از خداوند، دستور به اطاعت از پیامبر صلى الله علیه وآله و صاحبان امر، یعنى، ائمه اطهارعلیهم السلام
مىدهد.
« اطیعواالله واطیعواالرسول واولى الامرمنكم» (14)
«از خداوند و رسول و اولی الامر اطاعت كنید.»
جضرت زینب علیهاالسلام كه حضور هفت معصوم (15) را درك كرده، در تمامى ابعاد ولایت مدارى ( معرفت امام، تسلیم بى چون و چرا بودن،
معرفى و شناساندن ولایت، فداكارى در راه آن و ... ) سر آمد است.
او با چشمان خود مشاهده كرده بود كه چگونه مادرش ، حضرت زهرا (س) خود را سپر بلاى امام خویش قرار داد و خطاب به ولى خود گفت:
« روحى لروحك الفداء ونفسى لنفسك الوقاء » (16)
« [اى ابالحسن] روحم فداى روح تو و جانم سپر بلاى جان تو باد. »
و سرانجام جان خویش را در راه حمایت از على علیه السلام فدا نمود و شهیده راه ولایت گردید.
زینب علیهاالسلام به خوبى درس ولایت مدارى را از مادر فرا گرفت و آن را به زیبایى در كربلا به عرصه ظهور رساند.
ــ از یك سو در جهت معرفى و شناساندن ولایت، از طریق نفى اتهامات و یادآورى حقوق فراموش شده اهل بیت تلاش كرد.
از جمله در خطبه شهر كوفه فرمود:
« وانى ترحضون قتل سلیل خاتم النبوة ومعدن الرسالة وسید شباب اهل الجنة » (17)
« لكه ننگ كشتن فرزند آخرین پیامبر و سرچشمه رسالت و آقاى جوانان بهشت را چگونه خواهید شست؟ »
و همچنین در مجلس ابن زیاد (18) ، شهر شام، و مجلس یزید، ولایت و امامت را به خوبى معرفى نمود.
ــ از سوى دیگر سر تا پا تسلیم امامت بود ؛ چه در دوران امام حسین علیه السلام و چه در دوران امام سجاد علیه السلام حتى در لحظهاى
كه خیمه گاه را آتش زدند، یعنى در آغاز امامت امام سجاد علیه السلام نزد آن حضرت آمد و عرض كرد: اى یادگار گذشتگان ... خیمهها را آتش زدند
ما چه كنیم؟ فرمودند :«علیكن بالفرار؛ فرار كنید.» (19)
ــ از این مهمتر در چند مورد،حضرت زینب علیهاالسلام از جان امام سجاد علیه السلام دفاع كرد و تا پاى جان از او حمایت نمود.
الف- در روز عاشورا؛ هنگامى كه امام حسین علیه السلام براى اتمام حجت، درخواست یارى نمود، فرزند بیمارش امام زین العابدین علیه السلام
روانه میدان شد. زینب با سرعت حركت كرد تا او را از رفتن به میدان نبرد باز دارد، امام حسین علیه السلام به خواهرش فرمود: او را باز گردان، اگر
او كشته شود نسل پیامبر در روى زمین قطع مىگردد. (20)
ب - بعد از عاشورا در لحظه هجوم دشمنان به خیمهها ، شمر ( لعنة الله علیه ) تصمیم گرفت امام سجاد علیه السلام را به شهادت برساند،
ولى زینب علیهاالسلام فریاد زد:
تا من زنده هستم نمىگذارم جان زین العابدین در خطر افتد. اگر مىخواهید او را بكشید، اول مرا بكشید .
دشمن با دیدن این وضع، از قتل امام علیه السلام صرف نظر كرد. (21)
ج - زمانى كه ابن زیاد فرمان قتل امام سجاد علیه السلام را صادر كرد، زینب علیهاالسلام آن حضرت را در آغوش كشید و با خشم فریاد زد:
اى پسر زیاد! خون ریزى بس است. دست از كشتن خاندان ما بردار. و ادامه داد:
« والله لا افارقه فان قتلته فاقتلنى معه »
« به خدا قسم هرگز او را رها نخواهم كرد؛ اگر مىخواهى او را بكشى مرا نیز با او بكش. »
ابن زیاد به زینب نگریست و گفت: شگفتا از این پیوند خویشاوندى، كه دوست دارد من او را با على بن الحسین بكشم. او را واگذارید.
البته ابن زیاد كوچكتر از آن است كه بفهمد این حمایت فقط به خاطر خویشاوندى نیست، بلكه به خاطر دفاع از ولایت و امامت است.
اگر فقط مساله فامیلى و خویشاوندى بود، باید زینب علیهاالسلام جان فرزندان خویش را حفظ و آنها را به میدان جنگ اعزام نمىكرد.
آنكـه قلـبش از بــلا سرشـار بـود
دخت زهــرا ، زینب غمخوار بود
او ولایت را به دوشش مىكشید
چـون امــام عصــر او بیمــار بود
با طنیــن خطـبههـاى حیـــدرى
سخـت او رســواگــر كفــار بـود
6- روحیه بخشى
در مسافرتها و نیز در حوادث تلخ ، آن چه بیش از هر چیز براى انسان لازم است ، روحیه و دلگرمى است. اگر انسان براى انجام كارهاى مهم
و حساس روحیه نداشته باشد ، آن كار با موفقیت انجام نشده و به نتیجه نخواهد رسید و چه بسا با شكست نیز مواجه شود.
یكى از بارزترین اوصاف حضرت زینب علیهاالسلام « روحیه بخشى » اوست.
ــ او بعد از شهادت مادر ، روحیه بخش پدر و برادران بود .
ــ در شهادت برادرش امام حسن علیه السلام نقش مهمى را براى تسلاى بازماندگان ایفا كرد.
ــ پس از شهادت امام حسین علیه السلام و در طول دوران اسارت ، این صفت نیكوى زینب بیشتر ظهور كرد.
ــ او پیوسته یاور غمدیدگان و پناه اسیران بود ، از گودى قتلگاه تا كوچههاى تنگ و تاریك كوفه ، از مجلس ابن زیاد تا ستمكده یزید ،
در همه جا فرشته نجات اسرا بود.
نه تنها زینب از دین یاورى كرد
به همت كاروان را رهبرى كرد
به دوران اســارت بـا یتیـمـان
نـوازشها به مهـر مادرى كرد
او حتى تسلى بخش دل امام سجاد علیه السلام بود، آن جا كه مىگفت:
«لا یجزعنك ما ترى، فوالله ان ذلك لعهد من رسول الله الى جدك وابیك وعمك » (22)
« [اى پسر برادر!] آن چه مىبینى ( شهادت پدر ) تو را بى تاب نسازد. به خدا سوگند! این عهد رسول خدا با جد، پدر و عمویت است. »
7- صـبــر
یكى از بارزترین اوصاف انسانهاى كامل ، صبر و بردبارى در فراز و نشیبهاى روزگار و تلخىهاى دوران است.
قرآن كریم در آیات متعددى به صابران بشارت داده (23) و پاداشهاى فراوان آنها را یادآورى نموده است.
حضرت زینب علیهاالسلام از این جهت در اوج كمال قرار دارد . در زیارتنامه آن حضرت مىخوانیم:
« لقد عجبت من صبرك ملائكة السماء »
« ملائكه آسمان از صبر تو به شگفت آمدند.»
مخصوصا در ماجراى كربلا آن چنان صبر و رضا و تسلیم از خود نشان داد، كه صبر از روى او خجل است.
خدا در مكتب صبـر علــى ، پــرداخت زینب را
بـراى كـــربــلا با شیر زهـــرا ساخت زینب را
بســان لیلة القــدرى كــه مخفى مانـد قــدر او
كسى غیر از حسین بن على نشناخت زینب را
سلام بر تو اى كسى كه صبـــر شد حقیــر تــو
نـدیـده بعـد فــاطـمه جـهـان زنــى نظیـــر تــو
در مجلس ابن زیاد؛ آن گاه كه آن ملعون با نیش زبانش نمك به زخم زینب مىپاشد و براى آزردن او مىگوید:
«كیف رایت صنع الله باخیك واهل بیتك » (24)
« كار خدا را با برادر و خانوادهات چگونه یافتى؟ »
او در واقع با تعریض مىخواهد بگوید كه دیدى خدا چه بلایى به سرتان آورد؟
حضرت زینب علیهاالسلام در پاسخ درنگ نمىكند ، با آرامشى كه از صبر و رضاى قلبى او حكایت داشت فرمود:
« ما رایت الا جمیلا » (25)
« جز زیبایى ندیدم.»
ابن زیاد از پاسخ یك زن اسیر در شگفت مىماند ، و ا ز این همه صبر و استقامت و تسلیم او در مقابل مصیبتها متعجب مىشود
و قدرت محاجه را از دست مىدهد.
اى زینبى كـه محـنـت عـالـم كشیـدهاى
غیر از بلا و درد به عالم چـه دیدهاى ؟
یارب زنـى و این همه استوارى و علو
چــون زینب صـبّــور مگـر آفـریـدهاى ؟
8- ایثار
یكى دیگر از صفات حسنه انسانهاى برتر ، مقدم داشتن دیگران بر خود است.
امام على علیه السلام فرمودند :
«الایثار اعلى الایمان » (26)
« ایثار، بالاترین درجه ایمان است.»
همچنین فرمودند :
«الایثار اعلى الاحسان » (27)
« ایثار برترین احسان است.»
حضرت زینب (س) مجلله دراین صفت نیز گوى سبقت را از دیگران ربوده است. او براى حفظ جان دیگران ، خطر را به جان مىخرد
و در تمام صحنهها، دیگران را بر خود مقدم مىدارد.
ــ او در ماجراى كربلا حتى از سهمیه آب خویش استفاده نمىكرد و آن را نیز به كودكان مىداد.
ــ در بین راه كوفه و شام، با این كه خود گرسنه و تشنه بود ، ایثار را به بند كشیده و آن را شرمنده ساخت.
امام زین العابدین علیه السلام مىفرمایند:
« انها كانت تقسم ما یصیبها من الطعام على الاطفال لان القوم كانوا یدفعون لكل واحد منا رغیفاً من الخبز فى الیوم واللیلة » (28)
« عمهام زینب[در مدت اسارت]، غذایى را كه به عنوان سهمیه و جیره مىدادند، بین بچهها تقسیم مىكرد،
چون در هر شبانه روز به هر یك از ما یك قرص نان مىدادند.»
ــ او سختىها و تازیانهها را به جان خود مىخرید و نمىگذاشت بر بازوى كودكان اصابت كند.
براى حفظ جان كودكانت در بر دشمن
به پیش تازیانه بازوى خود را سپر كردم