انسان موجودى است سالك و پویا به سوى معبود حقیقى خویش و از هر راهى كه برود و هر مسیرى را كه در زندگى انتخاب كند، سرانجام به لقاى معبود خویش مىرسد:
« یا ایها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقیه (انشقاق/6 )؛ اى انسان! تو با تلاش و رنج به سوى پروردگارت مىروى و او را ملاقات خواهى كرد.»
با توجه به این آیه اگر انسان راه ایمان، خود سازى و تهذیب نفس را بپوید جمال و مهر خداوند را ملاقات مىكند، اما اگر راه كفر و آلودگى را در پیش گیرد، جلال و قهر او را می بیند. بنابراین اگر مقصد و غایت سلوكش لقاى محبت و مهر خدا باشد، باید راه تهذیب نفس و عبادت حقیقى را در پیش گیرد و از هواى نفس بگریزد و در طریقت انس با معبود گاهى به گوشهاى خلوت پناه ببرد و دور از همه عنوانها و تعلقات مادى، لختى بر حال زار خویش بگرید و با سوز دل و اشك چشم، كدورت و زنگار را از چهره جان خود بزداید و در زاد و توشه آخرت اندیشه كند.
ادیان الهى با توجه به همین نیاز روحى، با آن كه انسان را به حضور در جامعه و شركت در فعالیتهاى اجتماعى فرا مىخوانند، فرصت هایى را نیز براى خلوت نمودن او با خداوند فراهم نمودهاند، یكى از این فرصتها «اعتكاف» است.
اعتكاف در لغت به معنى اقامت كردن و ماندن در جایى و ملازم بودن با چیزى است، ولى در شرع اسلام، اقامت در مكانى مقدس به منظور تقرب جستن به خداوند متعال است.
اعتكاف فرصت بسیار مناسبى است تا انسانى كه در پیچ و خمهاى زندگی مادى غرق شده، خود را بازیابد و به قصد بهره بردن از ارزشهاى معنوى از علایق مادى دست بكشد و خود را در اختیار پروردگار بگذارد و تقاضا كند كه او را در راه راست ثابت نگهدارد تا بتواند به دریاى بیكران انس و مهر خداوند كه یكسره مغفرت و رحمت است، متصل شود.
در اعتكاف مىتوان خانه دل را از اغیار تهى كرد و نور محبت خدا را در آن جلوه گر ساخت؛ مىتوان خود را وقف عبادت كرد و لذت میهمان شدن بر سر سفره احسان و لطف الهى چشید؛ مىتوان زمام دل و جان را به دست خدا سپرد و همه اعضا و جوارح را در حصار اراده حق به بند كشید؛ (1) مىتوان به خویشتن پرداخت و معایب و كاستىهاى خود را شناخت و در جست و جوى معالجه بود؛ مىتوان نامه عمل را مرور كرد و به فكر تدارك و جبران فرصتهاى از دست رفته بود؛ مىتوان به مرگ اندیشید و خود را براى حضور در پیشگاه خداى «ارحم الراحمین» آماده كرد.
آرى! "اعتكاف" فصلى است براى گریستن، براى ریزش باران رحمت، براى شستن آلودگىهاى گناه، براى تطهیر صحیفه اعمال، براى نورانى ساختن دل و صفا بخشیدن به روح.
اعتكاف مخصوص دین اسلام نیست بلكه در ادیان الهى دیگر نیز وجود داشته و در اسلام استمرار یافته است، اگر چه ممكن است در شرع مقدس اسلام پارهاى از خصوصیات و احكام و شرایط آن تغییر یافته باشد. درباره حدود و شرایط این عبادت در دیگر ادیان، اطلاعات قابل توجهى در اختیار ما نیست. مرحوم علامه مجلسى در «بحارالانوار» به نقل از طبرسى آورده است كه: «حضرت سلیمان (ع) در مسجد بیت المقدس به مدت یك سال و دو سال، یك ماه و دو ماه و كمتر و بیشتر اعتكاف مىكرد و آب و غذا براى آن حضرت فراهم مىشد و او در همان جا به عبادت مىپرداخت.» (2)
برخى از آیات قرآن نیز دال بر این است كه اعتكاف در ادیان الهى گذشته وجود داشته است. خداوند متعال مىفرماید:
«... و عهدنا الى ابراهیم و اسماعیل ان طهرا بیتى للطائفین والعاكفین والركع السجود( بقره/ 125)؛ به حضرت ابراهیم و اسماعیل (ع) سفارش نمودیم تا خانهام را براى طواف كنندگان، معتكفان و نمازگزاران تطهیر كنند.»
از این آیه استفاده مىشود كه در زمان حضرت ابراهیم و اسماعیل (ع) عبادتى به نام اعتكاف وجود داشته و پیروان دین حنیف گرداگرد كعبه معتكف مىشدهاند.
حضرت مریم (س) آن گاه كه به افتخار ملاقات با فرشته الهى نایل آمد، از مردم فاصله گرفت و در خلوت به سر برد تا در مكانى خالى و فارغ از هر گونه دغدغه به راز و نیاز با خداى خود بپردازد و چیزى او را از یاد محبوب غافل نكند.
به همین جهت طرف شرق بیت المقدس را كه شاید محلى آرام تر و یا از نظر تابش آفتاب پاك تر و مناسب تر بود برگزید. (3)
مرحوم علامه طباطبائى (ره) در المیزان مىنویسد: هدف حضرت مریم (س) از دورى نمودن از مردم، بریدن از آنان و روى آوردن به سنت اعتكاف بوده است. (4)
برخى از روایات اهل سنت هم نشان مىدهد كه در دوران جاهلیت هم عملى عبادى به عنوان اعتكاف در میان مردم رایج بوده است. (5)
علامه حلى در كتاب «تذكرة الفقهاء» به مشروعیت اعتكاف در ادیان پیشین تصریح نموده است. (6)
از زمانى كه پیامبراسلام (ص) اعتكاف را به مسلمانان آموزش داد، این سنت اسلامى در میان مسلمانان رواج پیدا كرد.
در حال حاضر مراسم اعتكاف در دهه پایانى ماه مبارك رمضان در بسیارى از كشورهاى اسلامى از جمله عربستان ( به ویژه شهر مكه) با شكوه خاصى برگزار مىشود. همه ساله خیل عظیم مسلمانان، كه بخش قابل توجهى از آنان را جوانان تشكیل مىدهند، از سراسر جهان به سوى مسجدالحرام مىشتابند و در كنار خانه خدا معتكف مىشوند و حتى بسیارى از زائران خانه خدا به منظور دستیابى به فضیلت اعتكاف در دهه آخر ماه رمضان، این ایام پر بركت را براى انجام عمره مفرده برمىگزینند.
شبیه این مراسم در مسجدالنبى و در كنار مرقد مطهر پیامبر(ص) برگزار مىشود. مسجد كوفه در عراق نیز سالهاى متمادى، محل برپایى مراسم اعتكاف در دهه آخر ماه مبارك رمضان بوده است. انبوه شیعیان و پیروان مكتب اهل بیت (ع) در این مسجد مقدس معتكف مىشدهاند و بسیارى از عالمان بزرگ شیعه نیز همراه با مردم در این مراسم شركت مىكردهاند.
اعتكاف در كشور ایران تاریخچهاى پرفراز و نشیب دارد در هر عصرى كه عالمان برجسته دینى به اعتكاف اهتمام ورزیدهاند، مردم مسلمان نیز از آنان پیروى كرده و به اعتكاف بها دادهاند.
در عصر صفوى، در سایه تلاشهاى دو عالم بزرگ آن زمان، مرحوم شیخ بهایى (1030- 952 ه.ق) و شیخ لطف الله میسى عاملى اصفهانى (متوفاى 1032 یا 1034 ه.ق)، اعتكاف در شهرهاى ایران، به ویژه قزوین و اصفهان، رونق خاصى یافته است.
خوشبختانه اكنون در بسیارى از شهرهاى كشورمان مراسم اعتكاف در روزهاى 13، 14 و 15 ماه رجب (ایام البیض) برگزار مىشود. این سنت حسنه ابتدا در شهر مقدس قم، توسط عالم ربانى میرزا مهدى بروجردى صورت گرفت و رفته رفته در شهرهاى دیگر رواج یافت.
انقطاع از مادیات و امور دنیوى و ملازمت مسجد و دوام ذكر و عبادت خدا، به تنهایى و بدون اعتكاف نیز داراى ارزشى والا و اهمیتى فراوان است كه در این زمینه آیات، روایات و احادیث زیادى را با چنین مضمونى مىتوان یافت، اما اهمیت اعتكاف به طور مشخص در قرآن و احادیث مورد تاكید قرار گرفته است.
در بنیاد اولین خانه توحید (كعبه) به دست دو پیامبر الهى، حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام سخن از عهد و پیمانى به میان مىآید كه از جانب خداوند، جهت تطهیر«بیت الله» براى طواف كنندگان، معتكفین و نمازگزاران از آنان گرفته شده است.
مطالعه در تعالیم ادیان الهى نشان مىدهد كه همواره شیوههایى از درون گرایى و دورى از جمع در ادیان آسمانى وجود داشته است.
از كلام وحى استفاده مىشود كه در میان بنى اسرائیل نوعى روزه همراه با سكوت (صمت) رایج بوده است. (7) حضرت موسى(ع) با آن كه مسئولیت سنگین رهبرى و هدایت امت را بر دوش داشت، براى مدت زمانى آنان را رها كرد و براى خلوت كردن با محبوب خویش به خلوتگاه كوه طور شتافت. او در پاسخ به پرسش پروردگار فرمود:
"... و عجلت الیك رب لترضى (طه/ 84 )؛ پروردگارا به سوى تو آمدم تا از من راضى شوى."
قرآن مجید در جایى دیگر از« رهبانیت» و گوشه گیرى پیروان حضرت عیسى(ع) سخن به میان آورده، و مىفرماید:
«... و رهبانیة ابتدعوها ما كتبناها علیهم الا ابتغاء رضوان الله فما رعوها حق رعایتها... (حدید/ 27)؛ و رهبانیتى را كه خود ابداع نمودند از این رو برایشان مقرر نمودیم تا خشنودى خداوند را كسب كنند. پس حق آن را چنان كه باید مراعات نكردند.»
مفسر بزرگ قرآن، علامه طباطبائى (ره) فرموده است: « لحن آیه شریفه نشان مىدهد كه خداوند، ابتدائا رهبانیت را بر پیروان حضرت عیسى (ع) مقرر ننموده، ولى آن را مورد تایید قرار داده است.» (8) هر چند آنان به دلیل این كه در رهبانیت زیاده روى نمودند و حد و مرز آن را مراعات نكردند، مورد نكوهش خداوند قرار گرفتند.
اسلام با پیش بینى عبادتى به نام «اعتكاف» كه در واقع نوعى خلوت و درون گرایى است، براى ساختن انسانها و جلوگیرى از آفت خدا فراموشى و خود فراموشى، چاره اندیشى نموده است. اینها همه نشان مىدهد با آن كه روح تعالیم ادیان، دعوت به جمع و اجتماع است، انسان به برنامه هایى كه او را با درون خود پیوند دهد نیز محتاج است.
راز این امر روشن است؛ معمولا حضور پیوسته و دائمى در عرصه اجتماع و كار و تلاش عملى، رفته رفته روحیه عمل گرایى را در انسان تقویت مىكند.
پیدایش این روحیه چه بسا انسان را از درون تهى مىكند تا آن جا كه به چیزى جز عمل بیشتر نیندیشد. شخص عمل گرا و عمل زده حتى گاه فرصت نمىیابد نتایج كارها و تلاشهاى خود را هم به درستى ارزیابى كند. لذا اعتكاف زمینه مناسبى است تا انسان به كاوش درباره انگیزهها و روحیات خویش بپردازد و براى رفع نقصان و تكامل آن بكوشد. بنابراین اعتكاف با ویژگى هایى كه اسلام براى آن در نظر گرفته، پاسخى است به این نیاز روحى، و فرصتى است مغتنم براى رو آوردن به خود و خدا.
میزان توجه پیامبر(ص) به برپایى اعتكاف، بسیار در خور دقت و تامل است. خداوند متعال، پیامبر خویش را به داشتن خلق و خویى عظیم و بزرگ ستوده است.
«و انك لعلى خلق عظیم( قلم/ 4)؛ و در حقیقت تو به اخلاق نیكو وعظیم آراسته هستى.»
با این حال، آن حضرت با وجود مسئولیت بزرگ اجتماعى كه بر دوش داشت، خود را از اعتكاف بى نیاز نمىدانست.
چنان كه در حدیثى از امام صادق (ع) آمده است: "رسول خدا در دهه آخر ماه مبارك رمضان در مسجد معتكف مىشدند و براى آن حضرت خیمهاى كه از مو بافته شده بود، در مسجد برپا مىشد. پیامبر(ص) براى اعتكاف آماده مىشدند و بستر خویش را جمع مىكردند." (9)
در حدیث دیگرى از امام صادق (ع) آمده است: « كانت بدر فى شهر رمضان و لم یعتكف رسول الله (ص) فلما ان كان من قابل اعتكف عشرین. عشرا لعامه و عشرا قضاء لما فاته (10)؛ جنگ بدر در ماه رمضان رخ داد، از این رو رسول خدا موفق به اعتكاف نشدند. آن حضرت در ماه رمضان سال آینده یك دهه را به عنوان همان سال اعتكاف نمودند و یك دهه را نیز به عنوان قضاى سال قبل.»
رسول خدا افزون بر اهتمام عملى نسبت به اعتكاف، با بیان فضایل و پاداش بزرگ آن، مؤمنان را به انجام این عمل تشویق مىنمودند. در حدیثى از آن حضرت آمده است: «اعتكاف عشر فى شهر رمضان تعدل حجتین و عمرتین (11)؛ یك دهه اعتكاف در ماه رمضان همچون دو حج و دو عمره است.»
گرچه این حدیث ناظر به اعتكاف به مدت ده روز و در ماه مبارك رمضان است، ولى اعتكاف در كمتر از این مدت (به شرط آن كه از سه روز كم تر نباشد) در غیر ماه مبارك رمضان مخصوصا «ایام البیض» به اندازه خود فضیلت و ثواب دارد.
اعتكاف از نظر زمان محدود به وقت خاص نیست؛ تنها از آن رو كه لازمه اعتكاف، روزه گرفتن است، باید در زمانى اعتكاف شود كه شرعا بتوان روزه گرفت. پس هر گاه روزه گرفتن صحیح باشد، اعتكاف نیز صحیح است، ولى بهترین زمان براى اعتكاف دهه آخر ماه مبارك رمضان، و ایام البیض ماه رجب است. اعتكاف در دهه آخر ماه رمضان، با آماده سازى انسان براى درك لیلة القدر و بهره بردارى از فیض این شب گرانقدر، بىارتباط نیست. در كشور ما اكنون اعتكاف در سه روز از ماه رجب بیش از اعتكاف در دهه پایانى ماه رمضان رواج دارد؛ و این سه روز از چند نظر حائز اهمیت است:
اول آن كه ماه رجب، ماه حرام است و از روایات استفاده مىشود كه اعتكاف در ماههاى حرام، نسبت به دیگر ماهها از فضیلت بیشترى برخوردار است.
ثانیا: روزه در ماه رجب داراى فضیلتى خاص است، زیرا ماه رجب ماه بزرگى است كه مردم حتى در جاهلیت نیز حرمت آن را پاس مىداشتند. اسلام نیز بر احترام و منزلت آن افزود. (12) ظاهرا چنین رفتار و باورى نسبت به ماه رجب از دیگر ادیان الهى در میان مردم به جاى مانده بود.
مالك بن انس ( پیشواى مذهب مالكى) گفته است: سوگند به خدا، چشمانم تاكنون كسى را كه از نظر وارستگى، فضیلت و عبادت و پرهیزگارى برتر از امام صادق (ع) باشد، ندیده است. من به حضور ایشان مىآمدم و او مرا مورد توجه قرار مىداد و احترام مىنمود. روزى به ایشان عرض كردم: اى فرزند رسول خدا! پاداش كسى كه یك روز از ماه رجب را با ایمان و اخلاص روزه بگیرد، چیست؟ امام صادق (ع) فرمود: پدرم از پدرش و او از جدش و ایشان از رسول خدا (ص) برایم روایت كرد كه هر كس یك روز از ماه رجب را از سر ایمان و اخلاص روزه بگیرد، گناهانش آمرزیده مىشود. (13)
بر پایه حدیثى دیگر از پیامبر (ص) هر كس سه روز از ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند میان او و آتش جهنم به اندازه هفتاد سال راه فاصله مىاندازد. پروردگار مهربان به كسى كه سه روز از ماه رجب را روزه گرفته، خطاب مىكند كه حق تو بر من واجب شد و دوستى و ولایتم برایت حتمى شد. اى فرشتگان! در حضور شما شهادت مىدهم كه گناهان بندهام را آمرزیدهام. (14)
علاوه بر روایاتى كه به طور عام نسبت به فضیلت روزه ماه رجب تاكید مىنماید، درباره روزه گرفتن در روزهاى 13، 14 و 15 و انجام عمل «ام داود» نیز تاكید شده است.
اعتكاف از نظر مكان محدودیت خاص دارد. نظریه معروف آن است كه اعتكاف تنها در یكى از مساجد چهارگانه ( مسجدالحرام، مسجدالنبى، مسجد كوفه و مسجد بصره ) جایز است. امام رضا (ع) فرمودهاند: «اعتكاف لیلة فى مسجد الرسول و عند قبره یعدل حجة و عمرة (15)؛ یك شب اعتكاف در مسجد پیامبر و نزد قبر او معادل یك حج و یك عمره است.»
ولى گروهى از فقها اعتكاف در مسجد جامع هر شهر و منطقه را نیز روا دانستهاند. (16)
البته در مورد مسجد جامع نیز برخى برآنند كه باید به قصد رجاء و به امید این كه شاید مطلوب درگاه الهى باشد، اعتكاف نمود. (17) اعتكاف در سایر مساجد مانند مسجد محله و بازار تنها به نظر شمار اندكى از فقیهان شیعه جایز است. (18) مقصود از مسجد جامع در هر شهر و منطقه، مسجدى است كه معمولا مردم بیشترى در آن جا گرد مىآیند (19)؛ به عبارت دیگر، مسجدى كه اغلب اوقات بیشتر از سایر مساجد جمعیت داشته باشد. (20)
شیخ لطف الله میسى اصفهانى در كتاب «رساله اعتكافیه» به نقل احادیثى در باب اعتكاف پرداخته و ضمن بیان احادیث، شواهدى را در جواز اقامه اعتكاف در مسجد جامع، نصب قبه و نیز احیاى دهه آخر ماه رمضان ذكر مىكند.
روشن است كه در محل اعتكاف اختلافى در میان فقهاى شیعه وجود دارد. این اختلاف ناشى از این روایت است كه اعتكاف در مسجدى جایز است كه امام عدل، جماعتى در آن برگزار كرده باشد. برخى از فقها صرفا همین چند مسجد ( كوفه، بصره، مدینه و مكه) را براى اعتكاف جایز شمردهاند و برخى دیگر مساجد دیگر را نیز براى اعتكاف مجاز شمردهاند.
از این دسته دوم، گروهى تنها مساجد جامع را معین كرده اند و برخى همه مساجد جماعات را. شیخ لطف الله بر این باور بوده كه در تمامى مساجد جامع و حتى جماعت اعتكاف جایز است، ولى درباره روایتى كه «امام عدل» را مطرح كرده چنین اظهار مىكند كه مقصود از امام عدل، اعم از امام معصوم و غیر معصوم است. شیخ تاكید دارد كه اصولا سؤال درباره مساجد بغداد بوده و روشن است كه وجه عدل نمىتوانسته ارتباطى با امام معصوم براى اقامه نماز در آن مساجد داشته باشد.
وى با اشاره به آراء برخى از فقهاى متقدم در این كه تنها در مساجد اربعه اعتكاف رواست، اسامى جمعى از علماى عصر خود را كه اغلب علماى جبل عامل هستند، ذكر كرده و رأى آنان را چنین دانسته كه در هر مسجد جامعى اعتكاف جایز است. از جمله آنان مرحوم شیخ بهایى است كه در هنگام تالیف این رساله در قید حیات بوده است و نیز شیخ على بن عبدالعالى میسى، جد نویسنده، و نیز شهید ثانى و بسیارى دیگر. (21)
در این جا ممكن است این پرسش مطرح شود كه با توجه به آثار سازنده اعتكاف آیا بهتر نیست اعتكاف در هر مسجدى را جایز بدانیم تا همگان به آسانى بتوانند از این عبادت بهرهمند شوند؟
در پاسخ باید گفت: عبادتهاى دینى كاملا توقیفى هستند؛ بدین معنا كه شرایط و احكام آن را باید از متون اسلامى و دستورهاى شرعى اخذ كرد. هرگاه از ادله معتبر استفاده شود كه محل اعتكاف، مسجد جامع است، نمىتوان از روى ذوق و سلیقه شخصى در شرط عبادت تصرف نمود و دامنه آن را توسعه داد.
اساسا برخى عبادتها از نظر مكان، داراى محدودیت خاصى هستند.
مثلا مراسم و اعمال حج باید در مكانهاى معینى انجام شود؛ از این رو انجام دادن اعمال حج در غیر از محلهاى مقرر بى معناست.
در مورد اعتكاف نیز هرگاه با ادله معتبر ثابت شود كه جایگاه آن مسجد جامع است، مىفهمیم كه شارع مقدس این عبادت را تنها در این ظرف مكانى معین از ما خواسته است. البته در تشریع این حكم حتما مصالحى مورد نظر بوده است كه شاید عقل ما نتواند به طور یقین بدان دست یابد. شاید اسلام با منحصر نمودن اعتكاف در مسجد جامع بخواهد نوعى كنترل بر كمیت و كیفیت آن وجود داشته باشد و در كنار این عبادت، ارزشهاى دیگرى مانند وحدت و همراهى و همدلى نیز مطرح شود. (22)
انسان معتكفى كه به آداب اعتكاف پایبند است در هر موردى از نماز خواندن، دعا كردن، اندیشیدن، شب زنده دارى و گریستن، به گنجینه هایى از رحمت خاص خدا دست مىیابد كه گرانبهاترین سرمایه زندگانى و بهترین زاد و توشه آخرت او خواهد بود.
هم چنین گاهى خداوند به خاطر تأدیب انسانها یا به خاطر عقوبت آنان نسبت به ستمكارىها و معاصى روز افزون شان، اراده نزول عذاب مىكند و بلایى چون خشكسالى یا زلزله یا بیمارى عمومى و مانند آن را تقدیر مىنماید، ولى عمل صالح گروهى از آنان باعث دفع بلا می گردد و به گونهاى كه خود نیز متوجه نیستند از تحقق عذاب و عقاب الهى جلوگیرى مىكنند: «... و ما كان الله معذبهم و هم یستغفرون(انفال/ 33)؛ و خداوند آنان را عذاب نمىكند تا زمانى كه استغفار مىكنند.»
اعتكاف خالصانه جمع كثیرى از مردم جامعه ما، مىتواند چنین نقشى را در اجتماع اسلامى داشته باشد؛ یعنى زمانى كه قدرناشناسى مردم نسبت به نعمتهاى الهى اوج مىگیرد و غفلت از خدا به شكلهاى گوناگون در بین مردم رواج مىیابد و پول پرستى و شهوترانى، بخش عظیمى از جامعه را از عبادت خدا دور و به حقوق دیگران بى توجه مىسازد، خطر نزول بلا نزدیك مىشود؛ اما گریهها و تضرعها و نمازها و روزههاى معتكفین، رحمت خدا را بر مىانگیزاند و به آبروى آنان، عاصیان نیز در امان مىمانند.
در فرهنگ اسلامى روى آوردن به اعتكاف، علاوه بر بهره بردارى از فیض معنوى آن، جهاد مقدس نیز هست؛ زیرا این مراسم عبادى - معنوى، نقش بسیار مهمى در رویارویى با نفوذ فرهنگ بیگانه ایفا مىكند.
جوانى كه در مراسم اعتكاف، طعم شیرین ایمان و انس با خداوند را مىچشد، لذتهاى مادى و شهوانى در دیدگانش، حقیر و بىارزش مىشود و به آسانى در گرداب فساد و باورهاى ضد دینى گرفتار نمىشود.
از سوى دیگر، چنین مراسمى خود پیامى عملى و درسى عبرتآمیز براى مردم است. حضور جمعى از مؤمنان در مسجد براى عبادت، در حقیقت نوعى دعوت به خدا پرستى و دین مدارى است و آثار سازندهاى بر جامعه خواهد داشت، از همین رو، در رویارویى با تهاجم فرهنگى دشمن نباید نقش مؤثر سنت هایى كه در باور عمومى مردم ریشههاى عمیق دارند، نادیده گرفته شود. بىتردید مساجد، حسینیهها، تكایا، هیئتهاى مذهبى، زیارت و اعتكاف، نقش مهمى در تربیت جامعه و گسترش فرهنگ دینى ایفا كرده و مىكنند. این مقولهها با آثار مثبت جانبى كه دارند، اهرمهاى توانمندى در مقابله با فرهنگ بیگانهاند.
در دوران ما تهاجم دشمن ابعادى گسترده یافته، ولى این حركت استعمارى، دست كم ریشهاى چند صد ساله دارد و همین پدیدههاى سنتى هم چون اعتكاف، مردم ما را در طول سالهاى متمادى در برابر نفوذ فرهنگ بیگانه مصونیت بخشیده است؛ (23) اما اهمیت آن و نقش به سزایى كه در تصفیه و تزكیه انسان دارد براى بسیارى از مسلمانان ناشناخته مانده است.
از این رو جا دارد مبلغان اسلامى بیش از پیش بر نقش مهم آن تاكید ورزند تا این سنت دیرینه محمدى آن گونه كه شایسته است، جایگاه خود را در جامعه اسلامى حفظ كند.
در عصر ما كه زندگى ماشینى و پیچیدگىهاى آن، دیدهگان انسان را به خود خیره كرده، روابط اجتماعى گسترده شده و خلاصه دامنه سرگرمى انسان به جلوهها و مظاهر مادى توسعه یافته است، تاكید بر نقش سازنده اعتكاف، ضرورتى دو چندان مىیابد؛ زیرا اعتكاف انس با معشوق است كه زمینه را براى گسستن فرد از سرگرمىهاى پوچ فراهم مىآورد؛ انسان را با خداوند پیوند مىدهد و از آفت خدا فراموشى و از خود بیگانگى نگه مىدارد.
2. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج14، ص141.
3. تفسیر نمونه، ج13، ص33.
4. علامه طباطبائى، المیزان، ج14، ص34.
5. سید مرتضى، المسائل الناصریات، ص119.
6. علامه حلى، تذكرة الفقهاء، ج6، كتاب اعتكاف، ص239.
7. حرعاملى، وسائل الشیعه؛ ج7، ص116.
8. المیزان، ج19، ص173.
9. حرعاملى، وسائل الشیعه، ج7، ص397، روایت1.
10. همان، روایت 2.
11. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، كتاب الاعتكاف، ص 188.
12. شیخ صدوق، فضائل الاشهرالثلاثة، ص24، روایت12.
13. همان، ص38، روایت16.
14. همان، ص25، بخشى از روایت12.
15. بحارالانوار، ج 98، ص151.
16. سید محمد كاظم طباطبائى، العروة الوثقى، كتاب الاعتكاف، ص399.
17. امام خمینى (ره)، تحریرالوسیله، ج1، ص305.
18. شیخ محمد حسن نجفى، جواهرالكلام، ج17، ص170.
19. همان، ص171.
20. آیة الله گلپایگانى، مجمع المسائل، ج1، ص154.
21. فصلنامه فرهنگ اصفهان، شماره 1، پائیز 1374، ص38. رحیم نوبهار، اعتكاف؛ سنت محمدى، صص78 و 88 .
22. بحارالانوار، ج33، ص542 .
23. اعتكاف، سنتى محمدى، صص50 و 51 .