صحيفه عسكريّه (نگاهى به دعاهاى امام)

جواد محدّثى
بازدید : 3510
زمان تقریبی مطالعه : 12 دقیقه
تاریخ : 30 دی 1391
صحيفه عسكريّه (نگاهى به دعاهاى امام)

 

جواد محدّثى

ادعيه؛ ميراث معنوى امامان عليهم‏السلام

آنچه از دعاهاى منقول از امامان شيعه به دست ما رسيده است، منبعى مطمئن و غنى براى شناخت تعاليم عرفانى و توحيدى امامان معصوم و ذخيره فرهنگى ارزشمندى براى بشريّت است.

در كتب سيره و شرح حال امامان، دعاهايى از آن بزرگواران نقل شده است. برخى از عالمان و پژوهشگران نيز به گردآورى اين ادعيه و تدوين «صحيفه»هاى ائمّه عليهم‏السلام پرداخته‏اند و اين، جدا از «صحيفه سجّاديّه» است كه ماجرايى ويژه و مستندى خاص دارد.

از سوى مؤسّسه «الامام المهدى» ـ در قم، به سرپرستى استاد سيّد محمّدباقر ابطحى اصفهانى ـ مجموعه‏اى شش جلدى تحقيق، تدوين و نشر يافته كه حاوى دعاهاى چهارده معصوم عليهم‏السلام است. جلد ششم اين مجموعه، دعاهاى امام رضاتا امام مهدى عليهم‏السلام را در بردارد. بخش خاصّ به امام يازدهم، عنوان «الصّحيفة العسكريّة، الجامعة الادعية الحادى عشر من الائمّة، الامام الحسن بن علىّ العسكرى» را بر پيشانى خود دارد كه حاوى 51 دعاى كوتاه و بلند از آن امام همام است.

در اين نوشته، مرورى گذرا به اين ادعيه نورانى داريم، تا از گلگشت در اين بوستان عرفان و معنويّت، مشام جان را معطّر سازيم و از ميراث معنوى اهل بيت عليهم‏السلام بيشتر بهره‏مند گرديم.

نگاهى اجمالى

در آغاز، مرورى بر دعاهاى منقول از امام حسن عسكرى عليه‏السلام داريم، تا با دورنمايه، مناسبت‏ها و جايگاه‏هاى اين دعاها آشنا شويم:

1. دعاى امام در تسبيح خدا، 2. دعاى او در ستايش خداوند، 3. دعاى او در حمد خدا به خاطر ديدن فرزندش، 4. صلوات او بر پيامبر و يكايك جانشينانش، 5. دعاى او براى درخواست حاجت، 6. دعا براى حاجت‏طلبى از آستان پروردگار، 7. دعا براى قضاى حوائج پس از نماز، 8. دعا براى طلب روزى و طول عمر، 9. دعا در احتجاب و پناهندگى به حرز الهى، 10. دعا در احتجاب و پناه جويى به خدا، 11. دعا براى حرز و ايمنى، 12. دعا در پرهيز از وسوسه‏هاى شياطين، 13. دعاى مظلوم عليه ظالم، 14. استعاذه از شرّ دشمنان، 15. تعويذ براى درمان تب، 16. تعويذ براى سر درد، 17. دعا براى درمان تب نوبه، 18. دعاى روز سوم شعبان، 19. دعا در ماه رمضان، 20. دعا در تعقيب نماز صبح، 21. دعا هنگام صبح، 22. دعاى صبح و عصر، 23. دعا براى ورود به مسجد، 24. دعاى ديگرى براى ورود به مسجد، 25. دعاى قنوت، 26. دعاى ديگرى براى قنوت، 27. دعا پس از فراغت از نماز، 28. دعا براى مشكلات در راه سفر، 29. دعا هنگام غذا خوردن، 30. دعا در ذكر حاملان عرش، 31. دعاى توسّل حضرت موسى عليه‏السلام به محمد و خاندانش عليهم‏السلام ، 32. دعاى ديگر حضرت موسى عليه‏السلام ، 33 ـ 37. دعاهاى ديگر توسّل حضرت موسى عليه‏السلام به پيامبر و عترت او عليهم‏السلام ، 38. دعاى او در مناجات اميرمؤمنان عليه‏السلام ، 39 ـ 49. دعاهاى او درباره اشخاص گوناگون همچون: اسحاق بن اسماعيل، اشجع، عيسى بن صبيح و محمد بن على بن ابراهيم، (و ده جمله كوتاه دعايى)، 50. دعا براى ساعت يازدهم روز، 51. دعا براى توسّل به امام عسكرى عليه‏السلام در ساعت يازده.

همچنان كه اشاره شد، تعدادى از اين دعاها كوتاه و يك سطرى است، بخشى نيز بلند و چند صفحه‏اى و برخى هم متوسّط.

ناگفته نماند كه بعضى از اين دعاها، از ائمّه عليهم‏السلام ديگر هم نقل شده است؛ لذا محقّق گرامى كتاب، با اشاره به اينكه اين دعا در دعاهاى امام علىيا امام صادق عليهماالسلام و... گذشت، از آوردن دوباره آن پرهيز كرده و تنها جملات نخست دعا را آورده است.

مضامين ادعيه

همان گونه كه از عنوان مناسبت بعضى دعاها برمى‏آيد، مفاهيم آنها درباره حمد و ثناى پروردگار، صلوات و درود بر خاندان رسالت، پناه جويى به درگاه خداوند قادر متعال از شرّ دشمنان، كيد حاسدان، آفات، امراض، دردها و مشكلات است. آنچه هم كه در اوقات خاصّى همچون: روز ميلاد سيّدالشّهداء عليه‏السلام و ماه رمضان و هنگام غذاخوردن است، اهميّت اين روزها و مناسبت‏ها و عمل‏ها و شناخت نعمت‏هاى پروردگار و توفيق خواهى براى اداى شكر آنهاست.

در دعاهاى مربوط به اشخاص نيز، در نامه‏ها و توقيعاتى كه براى اصحاب خويش و نويسندگان عريضه پاسخ مى‏داده، دعاى خيرى به تناسب هر شخص، درباره آنان ذكر كرده كه گوياى عنايت خاصّ حضرت به دوستداران اهل بيت عليهم‏السلام و مرتبطان با خطّ ولايت است.

از دعاهايى كه اشاره شد، دعاهاى شماره 4، 6، 7، 18، 21، 25 و 51، به دليل مفصّل‏تر بودن و مضامين بيشتر، درخور توجّه ويژه است.

درنگى در آستان سه دعا

براى ژرف نگرى در مفاهيم ادعيه حضرت عسكرى عليه‏السلام درنگى متأمّلانه در آستان سه دعا داريم، تا با حقايقى از زبان آن حضرت آشنا شويم:

1. صلوات بر پيامبر و جانشينانش (دعاى چهارم)

عبداللّه بن محمّد بن عابد مى‏گويد:

در سامرّا در خانه حضرت ابامحمّد عسكرى عليه‏السلام به ديدارش رفتم، سال 255 هجرى بود. از اوخواستم صلوات بر پيامبر و اوصياى آن حضرت را بر من ديكته كند تا بنويسم. كاغذ بسيار هم با خودم برده بودم. حضرت، بى‏آنكه از روى نوشته‏اى املاء كند، بر من ديكته كرد و فرمود: بنويس...

اين صلوات‏ها نخست با درود بر خاتم پيامبران شروع شده، سپس بر اميرمؤمنان، بر حضرت فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسين، آنگاه بر يكايك امامان عليهم‏السلام و درباره هر كدام، صلواتى خاص با عبارات و اوصافى ويژه آمده است كه اشاره به ابعاد شخصيت و فضايل و مناقب هر يك از آن زبدگان عالم آفرينش دارد.

در صلوات بر پيامبر، از آن حضرت با اوصافى همچون: حامل وحى، مبلّغ رسالات الهى، معلّم كتاب خدا، بر پادارنده نماز و زكات و دعوتگر به دين حق ياد مى‏كند و از آمرزش الهى در سايه توسّل به آن حضرت سخن مى‏گويد، كه مظهر رحمت الهى و جلوه بت‏شكنى و طاغوت ستيزى است و آيين او را برترين اديان برمى‏شمارد.

در صلوات بر علىّ بن ابى طالب عليه‏السلام ،او را به عنوان برادر، جانشين و امانت دار علم و راز رسول خدا، زبان گوياى حكمت نبوى، غمزدا از چهره پيامبر و درهم كوبنده كافران و فاجران معرّفى مى‏كند و بر دوستان و مواليان او دعا و بر دشمنان و معاندانش نفرين مى‏فرستد.

در صلوات بر حضرت زهرا عليهاالسلام از مقامات والا، برگزيدگى، مظلوميّت، محروم شدنش از حق و جايگاهش نزد خدا و رسول سخن مى‏گويد.

همچنين درباره يكايك امامان عليهم‏السلام .

راوى مى‏گويد:

آن حضرت همين طور مى‏گفت و مى‏نوشتم، تا پس از امام‏هادى عليه‏السلام به خودش رسيد و توقّف كرد. از او علّتش را پرسيدم، فرمود: اگر نبود كه اين، دينى است كه خداوند فرمانمان داده كه ادا كنيم و به اهلش برسانيم، دوست داشتم درباره خود نگويم، ليكن دين است. بنويس.

آنگاه صلوات بر خود و سپس بر امام‏زمان عليه‏السلام را بيان مى‏كند كه صلوات بر امام عصر طولانى‏تر از صلوات ديگران است. در فرازى از آن چنين آمده است:

«خداوندا! عدالت را با او آشكار ساز، او را با يارى خود تأييد كن، ياورانش را ياور باش و دشمنانش را خوارگردان. به سبب او جبّاران كفر را در هم شكن و به وسيله او كافران و منافقان و همه ملحدان را نابود ساز، هر جا كه باشند، در خاوران و باختران، در خشكى و دريا، در دشت و كوهستان. و با وجود او زمين را پر از عدالت كن و دين پيامبرت را غالب و چيره گردان».

2. دعاى قضاى حوائج ( دعاى ششم )

حِمْيَرى نقل مى‏كند:

خدمت آن حضرت بودم، نامه‏اى از زندان به دست امام‏عسكرى عليه‏السلام رسيد كه يكى از هواداران حضرت نوشته بود و از سنگينى كُنْد و زنجير و بد رفتارى حكومت و پريشان حالى خود شكوه كرده بود. امام عسكرى عليه‏السلام ضمن دعوت او به صبر و مقاومت و آزمايش دانستن اين‏گونه مصائب و يادآورى پاداش‏هاى الهى آن، دستور داد كه عريضه‏اى به خداوند بنويسد و آن را به حرم امام حسين عليه‏السلام بفرستد و آن را در آن محلّ شريف به خداوند عرضه دارد. متن آن عريضه و شكوائيّه به درگاه خدا چنين باشد: «الى اللّه الملك الدّيّان...»1

در اين دعا، ضمن ستايش‏هاى بلندى كه از مقام رُبوبى شده، از رنج و گرفتارى خويش و پناه جويى به درگاه الهى و استغاثه به حضرت پروردگار سخن گفته است. در بخشى از اين دعا، ادّعا نامه‏اى بر ضدّ حكومت جبّاران و ستمگران است. و اينكه آنان در زمين، سلطه يافته و دينداران را به بازيچه گرفته‏اند و اموال عمومى و بيت المال مسلمين را صرف عيّاشى، موسيقى و مُطربى مى‏كنند و صاحبان حق را از حقوقشان محروم مى‏سازند و با سلطه جبّارانه خويش، ذليلان الهى را عزّت مى‏بخشند و عزيزان خدايى را خوار مى‏سازند و در پشت درهاى بسته، حجاب‏ها و دربان‏ها، خود را از دسترس نيازمندان دور نگه مى‏دارند تا خيرشان به كسى نرسد... «انّه قد علا الجبابرةُ فى ارضك و ظَهَروا فى بلادك...»

در ادامه، حاجات خود را از خدا مى‏خواهد و خواستار رهايى و نجات است و تنها تكيه‏گاهش را هم خدا مى‏داند كه اميد هر محروم و بى پناه است. همچنين درودهاى بلندى بر پيامبر اكرم و خاندان او و برخى خواسته‏هاى ديگر بيان شده است.

اين دعا و شكوائيّه ـ كه آموزش امام‏عسكرى عليه‏السلام به يك زندانى سياسى علوى در عصر طواغيت عبّاسى است ـ به نوعى، كيفرخواست عليه حكّام جائر است كه از دين و مسلمانى، نامش را يدك مى‏كشند و به بدترين شيوه‏هاى ظالمانه و غير اسلامى، بر امّت مسلمان حكم مى‏رانند و پاكان و حق‏طلبان را به بند مى‏كشند.

3. دعاى قنوت (دعاى 25)

اين دعا، بُعد سياسى قوى‏ترى دارد. گروهى از مردم قم در سامرّا خدمت آن حضرت مى‏رسند و از بد رفتارى و ستم‏هاى «موسى بن بُغا»، كه حاكم بر آنان بوده است، گلايه و شكايت مى‏كنند. امام حسن عسكرى عليه‏السلام به آن مظلومان يادآور مى‏شود كه از «سلاح دعا» بهره بگيرند و در قنوت‏هاى نمازشان اين دعا را بخوانند: «الحمدللّه شكرا لنعمائه و استدعاءً لِمزيده...»2

دو خطّ روشن و برجسته در كلّيت اين دعاى مبسوط و ژرف، ديده مى شود: يكى، خطّ نفرين بر ستمكاران و غاصبان و ديگرى، خطّ دعا براى عدالت گستران و حق طلبان.

مثل هر دعاى ديگر، آغاز آن با حمد و ثناى الهى و برشمردن نعمت‏هاى او و درود بر پيامبر خاتم و خاندان اوست. سپس ورود به عرصه نياز خواهى، حاجت گسترى، درددل و مناجات با پروردگار. آنگاه شكايت به درگاه خدا از سلطه نا اهلان و گسترش ظلم و انحراف و حكومتِ آنان كه نه امين بر دين و نه مورد اعتماد بر دنيا و اموال‏اند، حكومت حقّه اهل بيت را غاصبانه تصرّف كرده‏اند و آن را دست به دست مى‏گردانند و در بيت‏المال، به دلخواه عمل و مصرف مى‏كنند و با حقّ محرومان، يتيمان و بيوه زنان، آلات و ابزار موسيقى و لهو و لعب و عيّاشى مى‏خرند و اهل ذمّه را بر مسلمانان مسلّط ساخته‏اند و كارها را به دست فاجرانِ بى‏دين و بى رحم سپرده‏اند و هر چه مى‏خواهند، مى‏كنند و هر حريمى را مى‏شكنند.

در ادامه، از خداوند مى‏خواهد كه شوكت و عظمتشان را بشكند، پرچمشان را سرنگون و كاخ هايشان را ويران سازد، خورشيدشان را تيره و يادشان را محو كند و با سنگ حق، مغز آنان را متلاشى كند و رعب و وحشت بر دلهايشان افكند و نسل آنان را براندازد و وحدتشان را از هم بپاشد و شرمسار، سرشكسته، خوار و رسوا گرداند.

در فصل دوم اين دعاى بلند، درخواست امام آن است كه حقّ و عدل، آشكار و رايج گردد و در سايه عدالت و داد، دلها زنده، افكار منسجم، حدود الهى برپا، گرسنگان و محرومان سير و كامياب گردند. درخواست اينكه ما در دولت حق و عدل، تلاشگر و عدالت گستر و حقّ محور باشيم و پناه و مأمنى براى پيروان دين خدا گرديم.

سپس از هر كس كه دعوتگر به حق و منادى عدالت و پناه مظلومان و سدّى در مقابل تبهكاران و جانيان باشد، به نيكى ياد كرده و در حقّشان دعا مى‏كند و نصرت، غلبه و شوكت آنان را از خدا مى‏طلبد كه تنها و تنها براى خدا و اداى وظيفه، هر سختى را تحمّل مى‏كنند و رنج سفر وغربت و دورى از خانواده را براى اجراى احكام الهى تحمّل مى‏كنند و مردم را به «توحيد ناب» در فكر و عمل فرامى‏خوانند و قيام به امر الهى دارند.

طبعا نمونه اعلا و فرد شاخص اين‏گونه حق‏طلبى و عدالت گسترى، حكومت حقّه حضرت مهدى عليه‏السلام است كه نويد آن داده شده و خود حضرت عسكرى و پيروان او هم چشم به راه ظهور آن سپيده روشن ايمان بودند.

دعا، بسيار عالى و بلند، داراى نكات عرفانى ژرف و اشارات لطيف است كه شرح و بسط آن در اين مختصر نمى‏گنجد.

امام عسكرى عليه‏السلام در پايان، از خداوند مى‏طلبد كه در سايه حكومت مردان خالص و بندگان صالح، همه آفاق، سرشار از عدالت و رحمت باشد و خداوند، درجات والا و پاداش‏هاى عظيم به آنان عطا كند.

اين، نگاهى گذرا به سه دعا از ادعيه نورانى امام حسن عسكرى عليه‏السلام بود. باشد كه از مكتب عرفانى معصومان عليهم‏السلام درس عبادت و نيايش بياموزيم و در زندگى، گام جاى گام آنان نهيم.

1. متن اين دعا در بحارالانوار (ج 99، ص 238، ح 5) نيز آمده است.

2. و نيز ر.ك: همان، ج 82، ص 229؛ حياة‏الامام الحسن العسكرى، باقر شريف القرشى، ص

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه