پیام زن > مرداد 1387، شماره 197
ماریه همسر پیامبر(ص) مادر ابراهیم
پدید آورنده : علی اکبر ذاکری ، صفحه 50
پیامبر گرامی اسلام(ص) در سال ششم هجری تصمیم گرفتند رسالت جهانی خویش را اعلام کنند و همه مردم مناطق مختلف جهان را به اسلام دعوت نمایند، و لذا گروهی از مسلمانان را به عنوان نماینده به سوی حاکمان و پادشاهان آن روز جهان اعزام فرمودند و به هر یک نامه ای نوشته و آنان را به اسلام دعوت کردند و اعلام کردند که اگر مسلمان بشوید سالم مانده و بر حکومت خود ابقاء خواهید شد مضون همه نامه ها تقریبا همین بود.
در همین راستا حاطب بن ابی بلتعه به سوی مصر حرکت کرد تا نامه پیامبر(ص) را به مقوقس حاکم اسکندریه تسلیم نماید. او نامه پیامبر را گرفت و پس از خواندن نامه، آن را در جایگاهی از عاج قرار داد و بر آن مهر زد و به کنیز خود داد تا از آن محاظفت نماید. سپس با احترام به نامه پیامبر(ص) جواب داد که: «ما می دانستیم پیامبری باقی مانده و فرستاده ات را گرامی داشتیم» مقوقس همراه آن نامه دو کنیز برای پیامبراکرم(ص) هدیه فرستاد که یکی ماریه قبطیه بود و دیگری خواهر وی به نام «سیرین» و غلامی نیز به نام جریح را مأمور کرد که خدمتگزار آنان باشد. حاکم اسکندریه هر چند با ادب و احترام جواب پیامبر را داد و با احترام تمام فرستاده پیامبر(ص) را باز گرداند ولی اسلام را نپذیرفت.
ماریه از حفن از منطقه ایضنا بود. وی گرچه غیر مسلمان ولی از اهل کتاب بود از این رو پیامبر هدیه مقوقس را پذیرفت.
ماریه که برخی وی را دختر شمعون دانسته اند به دست رسول گرامی(ص) مسلمان شد و حضرت وی را به عنوان هسمر خود برگزید و خواهرش سیرین را به ازدواج حسان بن ثابت شاعر و ادیب معروف در آورد که از وی دارای فرزندی به نام عبدالرحمن گردید. ماریه که شاید بتوان گفت همان نام مریم می باشد از قبیله «قبطیه» درمصر می باشد و لذا به «ماریه قبطیه» معروف است.
در وصف ماریه نوشته اند: «کانت بیضاء جعدة جمیلة؛ او سفید نیکو و دارای موهای مجعد و پیچیده بود» که باعث اعجاب و شگفتی پیامبر اکرم(ص) گردید، او پس از اینکه مسلمان شد انسانی شریف، متدین و مقید به آداب دینی بود.
ماریه قبطیه بسیار مورد توجه و احترام پیغمبر اکرم(ص) بوده، او در جمع همسران رسول اکرم(ص) بعد از حضرت خدیجه(ع) دومین خانمی بود که از آن حضرت صاحب فرزند شد و همین نیز حساسیت زنانه برخی از همسران پیامبر اکرم(ص) را برانگیخت و افرادی مانند عایشه دختر ابوبکر و حفصه دختر عمر آشکارا به وی رشک می بردند و از سر حسادت به ناروا وی را متهم می کردند!!
انتخاب ماریه و ازدواج پیامبر اکرم(ص) با وی که به قول عایشه سفید و زیبا بود، حساسیت دیگر زنان پیامبر به ویژه عایشه را برانگیخت، وی ماریه را رقیب خود می دانست که باعث اعجاب پیامبر گردیده است خود گوید:
«زندگی برای من سخت نبود، جز سختی که از ناحیه ماریه تحمل کردم زیرا او زنی زیبا، دارای موهای پیچیده و باعث اعجاب پیامبر(ص) بوده و پیامبر(ص) ابتدا که او را آورده بودند، وی را در خانه حارثة بن نعمان جای داد او همسایه ما بود، بیشتر شب و روز را نزد وی بود تا اینکه صدایم بلند شد و اعتراض کردم. پیامبر(ص) او را به منطقه عالیه که با مرکز شهر مدینه فاصله داشت منتقل کرد تا از حساسیت ها کاسته شود ولی در همانجا هم پیامبر(ص) نزد وی می رفت و این برای ما سخت تر بود»
بدیهی است آنچه عایشه گفته از سر حسادت و آمیخته به مبالغه است اما نشانه توجه پیامبر اکرم(ص) به ماریه است. دوری ماریه ظاهرا باعث شد که وی از گوشه و کنایه های برخی زنان و آزارهای احتمالی عایشه در امان باشد اما از محبوبیت وی کاسته نشد.
تردیدی نیست که آیات نخستین سوره تحریم در ارتباط با حساسیت عایشه و حفصه نسبت به ماریه قبطیه نازل شده است.
اما از آنجا که راویان اصلی آن، این دو متهم هستند و ابن عباس هم جریان را از عمر بن خطاب پدر حفصه نقل می کند و او مخاطب را حفصه و عایشه می داند برخی ابهامات جزیی در جریان این قضیه وجود دارد و اخبار افزودنی در آن به چشم می خورد. به نظر می رسد که پیامبر(ص) همراه ماریه به خانه حفصه تشریف بردند وی با اینکه باید از پیامبر استقبال می کرد به بهانه دیدار با پدر خانه را ترک کرده! بعد که برمی گردد با درب بسته روبه رو می شود و متوجه می شود که ماریه در بستر پیامبر بوده است. حفصه اعتراض می کند اصرار وی باعث می شود که پیامبر سوگند بخورد که دیگر با ماریه همبستر نشود. حفصه موضوع را برخلاف قولی که به پیامبر اکرم(ص) داده بود به عایشه می گوید و از این طریق این موضوع به دیگران منتقل می شود پیغمبر(ص) از زنان خود کناره گیری کرده و به منطقه عالیه یا مشربه ام ابراهیم می رود تا اینکه آیات سوره تحریم نازل و از پیامبر خواسته می شود برای به دست آوردن دل دیگر زنان خویش، خود را از حق شرعی محروم نکند. و در آیات به دو نفر از زنان پیامبر که موجب آزار آن حضرت شده بودند اشاره می شود که امکان توبه برای آنهاست.
ماریه قبطیه حامله می شود سلمی همسر ابورافع که قابله وی بود خبر تولد ابراهیم فرزند پیامبر را به شوهرش ابورافع می دهد او پیامبر اکرم(ص) را مطلع می کند حضرت هم به جهت این بشارت بنده ای را به ابورافع می بخشد و از حضور این مولود جدید بسیار خوشحال می گردد این اتفاق خجسته در ذی حجه سال هشتم هجری رخ می دهد.
در روز هفتم تولدش او را عقیقه (گوسفندی برایش قربانی) می کند و سرش را می تراشد و به وزن موهای سرش نقره به مساکین و فقیران صدقه می دهد و دستور می دهد که موهایش را در زمین دفن کنند. تولد این فرزند نیز حساسیت های بیشتری از ناحیه برخی زنان پیامبر(ص) نسبت به ماریه برمی انگیزد و حوادث دیگری را به دنبال دارد که اکنون مجال نقل آن نیست. ابراهیم در هیجدهم ماه رجب سال دهم هجری، در شیرخوارگی در سن 18 ماهگی از دنیا رفت و در بقیع دفن گردید. و پیامبر اکرم(ص) در غم او اندوهگین شد. و فرموده: این غم، اشک را جاری می کند و قلب را اندوهناک و چیزی نمی گوییم که باعث سخط پرورگار گردد. و آن حضرت اینگونه به مصیبت دیدگان درس می دهد.
در روز درگذشت ابراهیم خورشید گرفت جمعی تصور کردند به جهت مرگ فرزند پیامبر(ص) خورشید گرفته است، رسول خدا(ص) به سرعت با این تصور مخالفت کرده و فرمودند: گرفتن خورشید و ماه یک پدیده طبیعی است و ربطی به درگذشت فرزند من ندارد و این عقیده خرافی را رد کردند و دستور خواندن نماز آیات را صادر فرمودند.
ماریه در منطقه عالیه از شهر مدینه که مشهور به مشربه ام ابراهیم است زندگی می کرد. اکنون این مشربه به صورت قبرستانی مخروبه است و قبر مادر امام رضا(ع) و جمعی از امام زادگان و دوستداران اهل بیت(ع) در آنجاست. از آنجا که ایرانیان گاهی برای زیارت به آنجا می رفتند در سال های اخیر دیوارهای بلندی برای آن ساخته و اجازه بازدید از آنجا را نمی دهند. ماریه زندگی آرام و شرافتمندانه خود را پس از پیامبر(ص) ادامه داد و پنج سال بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) در زمان خلافت عمر در محرم سال 16 هجری درگذشت و در بقیع دفن شد.
ماریه از چنان کمالات ظاهری و باطنی برخوردار بود که جز نیکی در وصف او نگفتند و رقیبان به توصیف و تعریف او پرداخته اند و این افتخار نصیب وی گشت که دومین فرزند بعد از بعثت پیامبر از دامن وی برخیزد هم جایگاه زندگی اش باقی بماند و هم جایگاه دفن فرزند خردسالش. یادش گرامی باد.