گشته میلاد پیمبر آن مه تابان ما نور حق تابیده یکسر در دل و هم جان ما شد عیان بر اهل عالم هدیه جانان ما بر محمد صلی الله علیه و آله خاتم پیغمبران صلوات باد ××× عالم امکان از این مولود شیدا یکسر است کو سفیری مصلح و پیکی عدالت گستر است در میان اهل عالم شور عشقش بر سر است بر محمد صلی الله علیه وآله رحمت هر دو جهان صلوات باد ××× ز آسمان هر دم ملائک شاد و خندان می رسند در طواف قبله دل اهل ایمان می رسند جبرئیل و جمع یاران میزبانان می رسند بر محمد صلی الله علیه وآله اشرف کون و مکان صلوات باد ××× گر نمی بود او، جهانی هم نمی شد پایدار گر نمی تابید او، دین را نمی شد استوار ذات حق اینگونه در مدحش بگفتی آشکار بر محمد صلی الله علیه و آله پیشوای مؤمنان صلوات باد ××× چون تجلی کرد اندر عالم آن روح خدا طاق کسری را شکست وز پی اش لات و عزی کرد عالم را سراسر مهبط نور خدا بر محمد صلی الله علیه و آله نامدار هر زمان صلوات باد ××× در مصاف روی او خورشید از رونق فتاد ماه اندر محضرش بر خاک روی خود نهاد هم مه و هم شمس را از نور خود صدبار داد بر محمد صلی الله علیه وآله اشرف از شمس علیان صلوات باد ××× هر چه در عالم وجودی داشت از جود تو بود هر که بودی در جهان داشت از بود تو بود بر زبان هر که ذکری بود در سود تو بود بر محمد صلی الله علیه وآله راهدار بندگان صلوات باد ××× روشنی را از رخش هستی و شمس و ماه یافت کون و هستی از وجودش ره به این درگاه یافت در عدم می بود از نامش به اینجا راه یافت بر محمد صلی الله علیه و آله خاتم پیغمبران صلوات باد ××× «صائم » از فرط مسرت غرق بحر شور شد چون مدیح احمد مختار شد، مسرور شد همنوا با قدسیان گردید و او مسرور شد بر محمد صلی الله علیه و آله خاتم پیغمبران صلوات باد فصلنامه مکتب اسلام، شماره 3، رضائی مهر، حسن؛ نقل از سایت حوزهمیلاد نور