نقش رفتار والدین درتربیت دینی کودکان

بازدید : 5996
زمان تقریبی مطالعه : 7 دقیقه
تاریخ : 24 فروردین 1391
نقش رفتار والدین درتربیت دینی کودکان

نقش رفتار والدین درتربیت دینی کودکان                                                                         سلامت نیوز: روان شناسان معتقدند که تربیت باید از کودکی آغاز شود و این مسئله در نظام دینی ما از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بررسی های بعضی روانکاوان نشان داده است که در حدود ۴سالگی احساس مذهبی بروز می کند و در واقع کنجکاوی های کودک درباره خدا و آفرینش از همین سنین آغاز می شود تحقیقات کارشناسان هم موید احادیث و روایات تربیتی ائمه است چنان که امام باقر(ع) می فرمایند: در سه سالگی کلمه توحید را به کودکان بیاموزید در چهارسالگی آنان را با نبوت پیامبر(ص) آشنا کنید و در هفت سالگی وضو و نماز را به آنان آموزش دهید. تربیت دینی یکی از دغدغه های خانواده های ایرانی است و تاکید کارشناسان بر حسن اخلاق و ایجاد نگرش دینی در کودکان است چرا که با زور و ارعاب نمی توان کودک را وادار به عملی کرد بلکه این رفتار نیکو و اخلاق پسندیده است که همگان را جذب می کند و خداوند نیز در قرآن به این موضوع اشاره فرموده است و تکلیف پیامبر را اکمال مکارم اخلاقی برمی شمارد.

شخصیت والدین و تربیت دینی

درباره تربیت دینی با فریده هاشمیان نژاد دکترای علوم تربیتی و استاد دانشگاه به گفت و گو نشستیم. وی چنین می گوید: تربیت کودک به دوران جنینی و حتی قبل از آن برمی گردد. اگر والدین شخصیت دین مدار داشته باشند به طور قطع در وضعیت اسپرم و اوول تاثیر می گذارد چرا که این سلول ها زنده اند و تمام حالات فرد را منتقل می کنند. وی با اشاره به این که تربیت مادر بر کودک تاثیر زیادی دارد می افزاید: اگر مادر جهان بینی اخلاقی و دینی قوی داشته باشد بیشترین تاثیر را بر فرزند خود خواهد داشت اما ما صرف نظر از تاثیر ژنتیکی والدین بر کودک به نقش تربیت آگاهانه اشاره می کنیم؛ تا ۹سالگی باید روی نگرش دینی کودکان کار شود به این معنا که ما با عملکرد خود آنان را به دین علاقه مند کنیم یعنی این که بگویید نماز بخوان، ثواب دارد و یا دروغ نگو گناه می کنی کارآیی چندانی ندارد بلکه کودک باید از ما رفتار اخلاقی ببیند.

در این صورت خودش علاقه مند خواهد شد و نیازی به تحمیل و اجبار نیست. این استاد دانشگاه معتقد است که دین داری در پرتو رفتارهای اخلاقی شکل می گیرد و به گفته خداوند متعال به پیامبر اکرم(ص) اشاره می کند که اگر تو اخلاق نیک نداشتی مردم از اطراف تو پراکنده می شدند یعنی ما با اخلاق نیکو می توانیم روی فرزندانمان اثر بگذاریم و در تربیت دینی آنان موفق باشیم.

تنها اطلاعات دینی کافی نیست

وی می افزاید: اگرچه نمی توان نقش اطلاعات دینی را نادیده گرفت اما باید گفت تنها داشتن اطلاعات برای تربیت دینی فرزندان کافی نیست. بسیاری از ما در طول دوران تحصیل از دبستان تا دانشگاه کتاب های متعدد دینی را مطالعه کرده ایم اما تاثیر این اطلاعات در رفتارهای اجتماعی ما کمتر دیده می شود. باید گفت: این رفتار والدین است که رفتار دینی کودکان را نهادینه می کند. بنابراین اگر خانواده ها برعملکرد دینی خود دقت داشته باشند اثر آن را بر تربیت فرزندانشان خواهند دید. در بسیاری از خانواده ها که به ظاهر دین دار هستند فرزندانی تربیت می شوند که چندان پای بند مسائل مذهبی نیستند و یا حتی ضددینی تربیت شده اند،اگرچه به طور قطع والدین به دنبال تربیت چنین فرزندانی نبوده اند اما باید سرنخ این آسیب را در جای دیگری جست در این موارد با وجود این که اطلاعات دینی در اختیار کودک قرار گرفته است اما او در عمل شاخص های یک فرد دین دار را ندیده است.

مشاهده اخلاق دینی در عمل

وی می افزاید: زمانی آموزه های دینی بر دل کودک و نوجوان می نشیند که او در عمل اخلاق دینی را مشاهده کند اما وقتی فردی در ظاهر به عنوان دین دار معرفی شود و در عمل رفتار دینی از او مشاهده نشود بیشترین آسیب را به تربیت دینی کودک وارد می کند. وی سخنان خود را به سوره صف استناد می دهد آن جا که خداوند خطاب به مومنان می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید چیزی را نگویید که به آن عمل نمی کنید و در ادامه می فرماید: که این کار خشم شدید خداوند را به همراه دارد. هاشمیان نژاد می افزاید: خداوند در قرآن به این نکته تربیتی اشاره می فرماید که وقتی من به عنوان بنده خدا نشانه های ظاهری دین داری را به نمایش بگذارم اما چیزی بگویم که به آن عمل نکنم ، موجب خشم خداوند می شوم چرا که در واقع من دیگران را با این ناهماهنگی قول و عمل به شخصیت های ضددینی تبدیل می کنم.

در واقع خشم خداوند زمانی است که افراد به نام دین ،رفتاری خلاف دین انجام می دهند. وی با اشاره به این که در علوم رفتاری ۳ مولفه شناخت، نگرش و رفتار مطرح می شود و فرد وقتی درباره چیزی شناخت کافی پیدا می کند به آن علاقه مند و در عمل علاقه به رفتار تبدیل می شود، می افزاید: ما باید به سطحی از فهم برسیم که بدانیم نتیجه کارهایمان به خود ما باز می گردد به عنوان مثال وقتی من دروغ نگویم و دیگران به من راست بگویند جامعه پر از اعتماد و آرامش می شود و نتیجه این آرامش زندگی راحت من است در واقع وقتی ما این معانی را که در رفتارهای دینی و گناه ثواب نهفته است طوری به کودکان منتقل کنیم که به باور آنان تبدیل شود در رفتار آنان نیز نمود پیدا خواهد کرد. هاشمیان نژاد معتقد است وقتی علاقه دینی کودک تحریک نشود او رویکرد دینی نخواهد داشت یعنی وقتی کودک حرف والدین را به جان و دل می خرد که شاهد عملکرد اخلاقی و دین محور والدین باشد و نگرش مثبتی به دین داشته باشد. به عنوان مثال وقتی کودک والدین دین داری را که دائم عبوس، اخمو، بی نظم و... هستند مشاهده کند و قرار باشد که آموزه های دینی را از آنان بیاموزد به طور قطع کودک تربیت دینی را از آنان قبول نمی کند بلکه باید آموزش دین در بستر عشق و علاقه صورت بگیرد.

 
ما باید در تربیت کودک رفتارهای پسندیده اخلاقی را با دین داری پیوند بزنیم به عنوان مثال وقتی به کودک قول می دهیم که اگر ۱۰ شب متوالی مسواک بزنی تو را به پارک می برم اگر به حرفمان عمل نکنیم او متوجه می شود که حرف های ما ارزشی ندارد اما اگر به او اطمینان دهیم که به قولمان عمل می کنیم و به او بگوییم اگر من قول دهم چون فرد دین داری هستم به قولم عمل می کنم و به قولتان عمل کنید نمونه عملی رفتار دینی را برای او به نمایش گذاشته اید و او متوجه می شود که بین رفتارهای اخلاقی و دین داری ارتباط برقرار است. وی با اشاره به این که امروزه مشغله کاری والدین زیاد شده و ارتباط کودک با والدین کم رنگ تر شده است، می افزاید: طی تحقیقاتی مشخص شده است که اگر رابطه والدین و کودکان دوستانه باشد کودک حرف والدین را باور می کند. بنابراین والدین باید رابطه دوستانه خود را با فرزندانشان تقویت کنند. هاشمیان نژاد به این باور نادرست بعضی خانواده ها اشاره می کند و می گوید: بعضی از خانواده ها معتقدند که نمی شود در جامعه به کودک دروغ نگفتن را آموخت و می افزاید: وقتی نگرش والدین چنین باشد به طور قطع نمی توان برای تربیت کودک و آموزش اخلاق دینی گامی برداشت و ابتدا باید خانواده نگرش خود را اصلاح کند تا در آموزش فرزندان موفق باشد.

آسیب شناسی

همچنین دکتر گلزاری در کانون گفتمان دینی در حوزه علمیه قم با اشاره به این که جوان ها به دلیل جاذبه های انسانی و فطری و علاقه  مندی فرهنگی و بستر خانوادگی گرایش به دین دارند می افزاید: ما زبان آن ها را نمی فهمیم. نوع برخورد ما با آن ها برخورد درستی نیست و آن چه به عنوان دین به آن ها می دهیم در واقع تحکم است. ما جوان را نمی شناسیم و به مخاطب توجه نمی کنیم دغدغه اصلی درباره مسائل دینی مخاطب شناسی است.

وی می افزاید :در بحث اطلاع رسانی هر ارتباطی ۴ جزء دارد؛ یک جزء پیام است که باید منتقل شود جزء  دوم کسی است که باید پیام را برساند و سوم کسی است که پیام را می گیرد و چهارمین عنصر واکنش و بازخوردی است که ما باید بدانیم آیا این پیام تاثیرگذار است یا خیر. مشکلی که ما داریم این است که پیامگیر را نمی شناسیم.

منبع: روزنامه خراسان
ارسال شده توسط- محمد يزدانيان

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه