ايشان مکتوب کردن و اعلام صريح اصول باز خواني دائم آنها تنقيح شعارها و اصول و تطبيق آنها با مباني و محکمات اسلام را مورد تأکيد قرار دادند و افزودند اهداف و خواسته هايي نظير استقلال آزادي عدالتخواهي تسليم نشدن در مقابل استبداد و استعمار نفي تبعيضهاي قومي نژادي و مذهبي و نفي صريح صهيونيسم که ارکان نهضتهاي امروز کشورهاي اسلامي است همه و همه برگرفته از اسلام و قرآن است .حضرت آيت الله خامنه اي علما و انديشمندان جهان اسلام را به داشتن حساسيت بالا و پايبندي کامل و دائم به اصول دعوت کردند و افزودند هرگز به امريکا و ناتو و لبخندها و وعده هاي ظاهر فريب رژيمهاي جنايتکاري همچون انگليس فرانسه و ايتاليا اعتماد نکنيد و با رد نسخه هاي بيگانه راه حلهاي مورد نياز را از سرچشمه هاي فياض اسلام بدست آوريد.پرهيز از اختلافات مذهبي قومي نژادي قبيله اي و مرزي توصيه مهم ديگر رهبر انقلاب اسلامی براي فائق آمدن نخبگان و ملتهاي مسلمان بر آسيبها و خطرات بود. ايشان در اين زمينه به انديشمندان و متفکران جهان اسلام تأکيد کردند تفاوتها را به رسميت بشناسيد اما آنها را مديريت کنيد و بدانيد که تفاهم ميان مذاهب اسلامي کليد نجات است و کساني که با تکفير اين و آن به آتش تفرقه مذهبي دامن مي زنند دانسته يا ندانسته مزدور و عمله شيطانند.حضرت آیت الله خامنه اي مقاومت در برابر الگوهاي تحميلي از جمله الگوهاي لائيک ليبراليسم غربي ناسيوناليسم افراطي و گرايشهاي چپ مارکسيستي را از ديگر اقدامات لازم براي تداوم بيداري اسلامي دانستند و ضمن توصيه صاحب نظران جهان اسلام به کار پيچيده و دشوار نظام سازي افزودند بايد هدف نهايي را امت واحده ي اسلامي و ايجاد تمدن اسلاميِ جديد بر پايه دين و عقلانيت و علم و اخلاق قرار دهيم.ايشان آزادي فلسطين از چنگال درنده صهيونيسم را نيز هدفي بزرگ خواندند و افزودند نسل جوان کشورهاي اسلامي ظرفيت چنين کار بزرگي را داراست و بايد روح اعتماد به نفس را در او زنده کرد. سخنان مهم رهبر انقلاب اسلامي در جمع صدها نفر از علما دانشمندان متفکران جامعه شناسان و مورخان کشورهای مختلف بویژه جهان اسلام با تذکر دو نکته مهم پايان يافت 1 ضرورت حضور و نقش آفريني قاطع مردم در مديريت کشورها با اجراي نظام مردمسالاري اسلامي و2 لزوم مرزبندي دقيق ميان اسلامگرايي با تحجر و افراط.ايشان در باره نکته اول خاطرنشان کردند ملتهاي انقلاب کرده خواستار نقش آفريني آرايشان در مديريت کشورها هستند و چون مؤمن به اسلامند بنابراين مطلوب آنان نظام مردمسالاري اسلامي است يعني نظامي که در آن حاکمان با آراي مردم برگزيده مي شوند و ارزشها و اصول حاکم بر جامعه مبتني بر معرفت و شريعت اسلامي است. رهبر انقلاب افزودند البته نظام مردمسالاري اسلامي به اقتضاي شرايط گوناگون کشورها مي تواند با شيوه ها و شکل هاي مختلف تحقق يابد و به هر حال بايد کاملاً مراقب بود که اين نظام با دمکراسي لائيک و ليبرال غربي که در مواردي ضد مذهب است اشتباه گرفته نشود.حضرت آيت الله خامنه اي همچنين با اشاره به ضرورت مرزبندي کامل ميان اسلامگرايي با قشري گري و تعصبهاي جاهلانه خاطر نشان کردند افراطهاي مذهبي که غالباً با خشونت کور همراه است عامل عقب ماندگي و دور شدن از هدفهاي والاي انقلاب و بيداري اسلامي است که اين مسئله نيز به نوبه خود مايه جدا شدن مردم و در نتيجه شکست انقلاب خواهد بود.رهبر انقلاب اسلامي در جمع بندي سخنانشان بيداري اسلامي را واقعيتي فراگير در فضاي عمومي منطقه خواندند و با تأکيد بر لزوم مديريت «صحنه همچنان سيال تحولات منطقه اي» افزودند تقوا در معناي والا و گسترده و عميقش سر پيچيدن از فرمانبري کافران و منافقان و توکل و اعتماد به خداوند دستورالعمل کارساز پروردگار براي هميشه و به ويژه اين برهه ي حساس و سرنوشت ساز امت اسلام است که عمل به آن بيداري مبارک اسلامي به فضل الهي به سرانجام تاريخ ساز خود خواهد رساند.در پایان سخنان رهبر انقلاب اسلامی در نخستین اجلاس بین المللی بیداری اسلامی ایشان با حضور در جمع نخبگان و متفکران از نزدیک با آنان دیدار و گفتگو کردند..
|
بیانات در نخستین اجلاس بیداری اسلامی
سابقهی جهاد و روشنفکری و تربیت شخصیتهای بزرگ مجاهد و متفکر در مصر این توقع را در دل ما برمیانگیخت. اما از مصر صدای واضحی شنیده نمیشد. من در دل خطاب به ملت مصر این شعر ابوفراس را زمزمه میکردماَراکَ عَصِیَّ الدَّمعِ شیُمتُک الصبر ـ اَما لِلهوی نهیٌ علیک و لا امرٌ ..? وقتی ملت مصر را در میدان تحریر و میادین دیگر شهرهای مصر دیدم پاسخ خود را شنیدم. ملت مصر با همان زبان دل به من میگفتبَلی اَنَا مُشتاقٌ و عِندِیَ لَوعةٌ ولکنَّ مِثلی لایُذاعُ لهُ سِرٌّ ..این سرّ مقدس یعنی انگیزه و عزم قیام به تدریج در ذهنیت ملت مصر قوام یافت و شکل گرفت و در لحظهی مناسب تاریخی عریان در صحنهئی پرشکوه به میدان آمد.تونس و یمن و لیبی و بحرین هم دقیقاً محکوم به همین حکماند و مِنهم مَن یَنتظِر و ما بدّلوا تبدیلاً.در چنین انقلابهائی اصول و ارزشها و هدفها نه در مانیفستهای پیشساختهی گروهها و حزبها بلکه در ذهن و دل و خواست آحاد مردم حاضر در صحنه نگاشته و در قالب شعارها و رفتارهای آنان اعلام و تثبیت میشود.با این محاسبه به روشنی میتوان تشخیص داد که اصول انقلابهای کنونی منطقه مصر و دیگر کشورها در درجهی اوّل اینها است ـ احیاء و تجدید عزت و کرامت ملی که در طول زمان با دیکتاتوری حاکمان فاسد و با سلطهی سیاسی امریکا و غرب در هم شکسته و پایمال شده است.ـ برافراشتن پرچم اسلام که عقیدهی عمیق و دلبستگی دیرین مردم است و برخورداری از امنیت روانی و عدالت و پیشرفت و شکوفائیئی که جز در سایهی شریعت اسلامی به دست نخواهد آمد.ـ ایستادگی در برابر نفوذ و سلطهی امریکا و اروپا که در طول دو قرن بیشترین لطمه و خسارت و تحقیر را بر مردم این کشورها وارد آوردهاند.ـ مبارزه با رژیم غاصب و دولت جعلی صهیونیست که استعمار چون خنجری در پهلوی کشورهای منطقه فرو برده و وسیلهئی برای ادامهی سلطهی اهریمنی خود ساخته و ملّتی را از سرزمین تاریخی خود بیرون رانده است.بیشک این حقیقت که انقلابهای منطقه متکی به این اصول و خواستار تحقق آنها است مورد پسند امریکا و غرب و صهیونیسم نیست و آنها همهی تلاش خود را به کار میبرند تا آن را انکار کنند ولی واقعیت با انکار آن دگرگون نمیشود.مردمی بودن این انقلابها مهمترین عنصر در تشکیل هویت آنها است. قدرتهای خارجی که با آخرین توانائیها و شگردهای خود سعی میکردند حکام مستبد و فاسد و وابسته را در این کشورها حفظ کنند و تنها هنگامی از حمایت آنها دست برداشتند که قیام و عزم مردم هیچگونه امیدی برای آنها باقی نگذاشت حق ندارند خود را در پیروزی این انقلابها سهیم بدانند. در جائی مانند لیبی هم ورود و دخالت امریکا و ناتو نمیتواند حقیقت را مشوب کند. در لیبی ناتو ضایعههای بیجبران آفریده است. اگر دخالت نظامی ناتو و امریکا نبود ممکن بود مردم اندکی دیرتر پیروز شوند ولی در عوض این همه زیرساخت نابود نمیشد این همه نفوس بیگناه از زنان و کودکان کشته نمیشدند و آنگاه دشمنانی که خود سالها همراه و همدست قذافی بوهاند مدّعی حق دخالت در این کشور مظلوم و جنگزده نمیشدند.مردم و نخبگان مردمی و کسانی که از مردم بر آمدهاند خود صاحبان این انقلابها و متعهّد به حراست از آن و ترسیمکنندهی مسیر آینده و رو به تکامل آن میباشند و خواهند بود انشاءالله.٢ ـ در موضوع آسیب ها و خطرها .. نخست باید تأکید کنم که خطر هست ولی راه مصونیت از آن نیز هست. توجه به خطر نباید ملتها را بترساند. بگذارید دشمنانتان از شما بترسند و بدانید که انّ کید الشیطان کان ضعیفا. خداوند دربارهی گروهی از مجاهدان صدر اسلام میفرماید الَّذِينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ. فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ.خطرها را باید شناخت تا در مواجهه با آن حیرت و تردید پیش نیاید و چاره و علاج شناخته شده باشد.ما با این خطرها پس از پیروزی انقلاب اسلامی روبرو شدیم و آنها را شناختیم و تجربه کردیم و بخواست خدا و رهبری امام خمینی و بصیرت و فداکاری مردممان از بیشتر آنها به سلامت گذشتیم البته توطئهها از سوی دشمن و عزم راسخ از سوی ملت همچنان ادامه دارد.من این آسیبها را به دو قسم تقسیم میکنم آنها که در درون خود ما ریشه دارد و از ضعفهای ما بر میخیزد و آنها که دشمن بطور مستقیم آن را برنامهریزی میکند.دستهی اوّل چیزهائی از این قبیل است احساس و گمان اینکه با سقوط حاکم وابسته و فاسد و دیکتاتور کار تمام شد. راحتیِ خیال ناشی از احساس پیروزی و به دنبال آن کم شدن انگیزهها و سست شدن عزمها نخستین خطر است و آنگاه این خطر مهیب تر میشود که اشخاص در صدد تصاحب سهم ویژه در غنیمتِ به دست آمده باشند..ماجرای جنگ اُحُد و غنیمتجوئی مدافعان تنگه که به شکست مسلمانان انجامید و مجاهدان از سوی خداوند متعال سرزنش شدند یک نمونهی نمادین است که هرگز نباید از یادها برود. مرعوب شدن از هیمنه ظاهری مستکبران و احساس ترس از امریکا و دیگر قدرتهای مداخلهگر آسیب دیگری از این دسته است که باید از آن پرهیز کرد. نخبگان شجاع و جوانها باید این ترس را از دلها بیرون کنند. اعتماد به دشمن و در دام لبخندها و وعدهها و حمایتهای آنها افتادن نیز آسیب بزرگ دیگری است که بطور ویژه باید پیشروان و نخبگان از آن بر حذر باشند. دشمن را با علاماتش در هر لباس باید شناخت و از کید او که در مواردی در پس ظاهر دوستی و کمک پنهان میشود باید ملت و انقلاب را مصون ساخت. روی دیگر این صفحه مغرور شدن و دشمن را غافل دانستن است شجاعت را باید با تدبیر و حزم در هم آمیخت. در مقابل شیطان جنّ و انس باید همهی ذخائر الهی در وجود خود را به کار گرفت. ایجاد اختلاف و به جان هم انداختن انقلابیون و رخنه در پشت جبههی مبارزه نیز آفتی بزرگ است که با همهی توان باید از آن گریخت.آسیبهای دستهی دوم را غالباً ملتهای این منطقه در حوادث گوناگون آزمودهاند نخستین آسیب بر روی کار آوردن عناصری است که خود را متعهد به امریکا و غرب میدانند. غرب می کوشد پساز سقوط ناگزیر مهرههای وابسته اصل سیستم و اهرمهای اصلی قدرت را حفظ کند و سر دیگری را بر روی این بدن بگذارد و بدین وسیله سلطهی خود را همچنان ادامه دهد. این به معنای هدر رفتن همهی تلاشها و مجاهدتها است. در این مرحله اگر با مقاومت و هشیاری مردم مواجه شوند میکوشند تا بدیلهای انحرافی گوناگون در پیش پای نهضت و مردم بگذارند. این سناریو میتواند پیشنهاد مدلهای حکومتی و قانون اساسیهائی باشد که کشورهای اسلامی را بار دیگر در دام وابستگی فرهنگی و سیاسی و اقتصادی به غرب بیفکند و میتواند نفوذ میان انقلابیون و تقویت مالی و رسانهئی یک جریانِ نامطمئن و به حاشیه راندن جریانهای اصیل در انقلاب باشد. این نیز به معنی بازگرداندن سلطهی غرب و تثبیت مدلهای نوسازی شدهی غربی و بیگانه از اصول انقلاب و در نهایت تسلط بر اوضاع است.اگر این تاکتیک نیز به نتیجه نرسد تجربهها به ما میگوید که آنگاه روشهائی چون هرج و مرج و تروریزم و جنگ داخلی میان پیروان ادیان یا قومیتها یا قبائل و احزاب و یا حتی میان ملتها و دولتهای همسایه و همراه با آن حصر اقتصادی و تحریم و بلوکه کردن سرمایههای ملی و نیز هجوم همه جانبهی تبلیغاتی و رسانهئی را در پیش خواهند گرفت. مقصود آنان از این همه خسته و نومید کردن مردم و مرددّ و پشیمان کردن مبارزان است. که میدانند در این صورت شکست دادن انقلاب ممکن و آسان خواهد شد. ترور نخبگان صالح و مؤثر یا بدنام کردن برخی از آنان و از سوئی خریدن کسانی از سست عنصران نیز در شمار روشهای متداول قدرتهای غربی و مدعیان تمدن و اخلاق است.در ایران اسلامی اسناد لانهی جاسوسی
|