پایه گذار بهائیت وخطر بهائیان

بازدید : 2810
زمان تقریبی مطالعه : 11 دقیقه
تاریخ : 11 دی 1392
پایه گذار بهائیت وخطر بهائیان
پایه گذار بهائیت وخطر بهائیان / موسوی زاده؛سیدحسین علی
 
منابع : پایگاه اطلاع رسانی حج

فرقه بهائیت از بابیت و بابیت هم از شیخیه سرچشمه می گیرد. فرقه انحرافی شیخیه را شیخ احمد احسایی در ابتدای قرن 13هـ ق تأسیس کرد. نام دیگر این گروه «کشفیه» است. کشفیه، کنایه از کشف و الهامی است که رهبران این فرقه، برای خود قائل بودند.

در سال 1212 هـ.ق شیخ احمد با تعدادی از همراهانش برای زیارت امام رضا(ع) از راه نجف و کربلا به سوی ایران رهسپار شد و مدتی در شهر های یزد و اصفهان اقامت کرد. علمای شیعه از وی استقبال کردند و به دلیل تقاضای مردم یزد، او پس از زیارت مشهد دوباره به یزد برگشت و مدتی آنجا بود. بعد از ملاقات شیخ احمد احسایی با علمای قزوین، عده ای از علما، شیخ احمد احسایی را به دلیل عقایدش، مانند عقیده به داشتن بدن هور قلیایی، اعتقاد به رکن رابع، علل اربعه بودن ائمه برای ایجاد عالم، معراج رسول اکرم(ص) با جسد هور قلیایی و غایب بودن قائم با جسد هور قلیایی تکفیر کردند. برخی از این علما عبارتند از: «سید مهدی پسر صاحب ریاض، حاجی ملا محمدتقی ملقب به شهید ثالث، حاجی ملا جعفر استرآبادی، شریف العلماء سید ابراهیم، شیخ محمدحسین صاحب فصول، شیخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر، ملا آقا دربندی و...».به علت این تکفیر در ایران، عرصه بر شیخ تنگ شد و نتوانست از خود دفاع کند و سرانجام به عراق رفت. او در تاریخ 21 ذی القعده سال 1241 هـ ق در نزدیکی مدینه و در 75 سالگی از دنیا رفت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.

منشأ پیدایش بابیه

بابیه، نزدیک به 170 سال قبل، در دوران حاکمیت سیاه و فراماسونی قاجار به وجود آمد که تحت سلطه استعمارگران بود. استعمارگران با هدف گسترش و تقویت همه جانبه فرقه بابیه و با تحریفگری، دروغ بافی، به هم آوردن بافته ها و اوهام و تعالیم ساختگی به نام «مذهب جدید» به جنگ و مقابله آشکار با مبانی اولیه دین مبین اسلام رفتند و طرح پروژه استعماری «دسیسه آمیزی» را که جاسوسان زبردست دولت روس- به ویژه «کینیاز دالگورکی» کارمند سفارت روس- در ایران به اجرا در آوردند.

آنها در این طرح، به دنبال عَلَم کردن نایب خاص دروغین برای امام زمان (عج)بودند تا از این طریق بتوانند نفوذ مراجع تقلید و فقها را میان مردم بی اثر کنند. یکی از همین افرادی که انتخاب شد «سید علی محمد باب» (شیرازی) بود که در مکتب شیخ «احمد احسائی» آموزش دیده و باعث جلب نظر بسیاری گردید و با ادعاهایی گوناگون مانند مقام مبشّر و نایب امام زمان گرفته تا خود امامت و نهایتاً رسالت و الوهیت وارد میدان شد. بابیان، سید علی محمد را «رب اعلی»، «نقطه اولی»، «مبشر جمال ابهی»، «نقطه بیان» و «باب» لقب داده اند. برخی از بابیان و بهائیان برای اثبات معجزه بودن سخنان باب، به امی بودن وی استدلال کرده اند.

مؤسس و سردسته فرقه بهائیت، میرزا حسین علی نوری (ملقب به بهاء الله) است. او در شب دوم محرم سال 1233هـ.ق (12 نوامبر 1817میلادی) در تهران به دنیا آمد، به پیروان میرزا حسین علی نوری، بهائی و به مسلک آنها بهائیت گفته می شود.

اصول اعتقادی بهائیت

افکار و عقاید بهائیت برگرفته از عقاید بابیه است. در مورد توحید که نخستین و زیربنایی ترین اصل اسلامی است، آنها ادعای یکتاپرستی دارند اما آنچه آنها ادعا می کنند با آنچه در کتب و متونشان آمده بسیار متفاوت است. یکی از مبلغان معروف آنها« اسلمنت» بوده که کتابی تحت عنوان «بهاء الله عصرجدید» نوشته است که بشیر سلیمانی و... آن را ترجمه کرده است، در این کتاب آمده که بهاء الله می گوید من ذات خدا هستم. و در جای دیگر دارد

« انی اناالله»! نه اینکه خدا در من تجلی کرده باشد بلکه در زمانی که زندانی اش می کنند می گوید« انه لا اله الا انا المسجون الفرید » یعنی علاوه بر اینکه ادعای رسالت می کند کارش به جایی می رسد که مدعی خدایی می شود.

رهبر بهائیان(حسین علی بهاء) در کتاب هایش بارها ادعای نبوت کرده و خود را پیامبر خدا خوانده است. عباس افندی، فرزند بهاء، علی محمد باب را در ردیف پیامبرانی چون حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسی و حضرت محمد(ص) می داند که همگی دارای معجزاتی بودند. سپس علی محمد باب را مبشر ظهور پدرش (حسین علی بهاء)، و پدرش را نیز در زمره آنها و بلکه برتر از همه آنها معرفی کرده است. در اصول دیگر مانند امامت و معاد هم عقایدی انحرافی دارند.

شواهد تاریخی نشان می دهد که پیش از دوره مشروطه دو قدرت وجود داشت؛ یکی شاه که دربار و دولت را اداره می کرد و دیگری مراجع و روحانیون که ملت را رهبری می کردند. در دوره ناصر الدین شاه و فتحعلی شاه و محمدشاه دولتهای بیگانه توانستند بر ایران مسلط شوند اما ملت به رهبری روحانیون در برابر خواست آنها ایستادگی کرد. برای شکستن این مقاومت لازم بود که این ارتباط شکسته شود، برای همین، استعمار شروع به تفرقه افکنی کرد و با استفاده از زمینه های داخلی، به ایجاد فرقه های منحرف مذهبی پرداخت و از آنجا که مردم از کشمکشها خسته شده بودند و دنبال یک ناجی می گشتند و چون وعده اتصال به امام زمان(عج) را می دادند به همین دلیل برخی از مردم به شیخیه و برخی به سیدعلی محمد باب گرویدند.

سابقه بهائیت نشان می دهد اینها ستایشگر و فرمانبر دولتهای استکباری بودند. از تزار روس و امپراطور انگلیس تا رؤسای آمریکا و امروز اسرائیل غاصب همه پشت سر بهائیت بودند که خود نماد ظلم و استکبار بوده و هستند.

سیستم رهبری فرقه ضاله بهائیت

قبلا رویکرد سازمان بهائیت توسط یک رهبر واحد تعیین می شد اما الان توسط یک سازمان و تشکیلات با حمایت چند کشور استعمارگر که برگرفته از سبک فراماسونری است، اداره می شود. علت باقی ماندن فرقه بهائیت با آن احکام و عقاید سست خرافی، همین تشکیلات بهائیت است و آنها دو نوع تشکیلات انتصابی یا انتخابی دارند. در بخش انتخابی محافل ملی و محافل محلی و یا ضیافات 19 روزه است و تشکیلات انتصابی شان هم که از طرف بیت العدل(واقع در اسرائیل) انتصاب می شود. مؤسساتی مثل مؤسسه دارالتبلیغ بین المللی، هیئت های مشاورین قاره ای، هیئت های معاونت و. .. است که در آنها نقشه های یک ساله تا چند ساله را دنبال می کنند.

اگر در یک جایی یک بهایی وجود داشته باشد؛ به آن «نقطه» می گویند و به وجود بیش از یک نفر بهائی «جمعیت» می گویند و اگر بیش از 2 نفر باشد و به 9 نفر برسد، «محفل محلی» در آن منطقه تشکیل می دهند. این افراد در هر نقطه ای هستند، یکی از وظایفشان این است که همه اخبار واصله را به محافل محل گزارش دهند و محافل محلی آن را به محافل ملی منتقل می کنند و این محافل ملی آن را به اسرائیل و به بیت العدل گزارش می دهند.

نقش مهم تبلیغ در بهائیت

بهائیان از همان اول که آمدند کوشیدند با تبلیغ گسترده، مرام و مسلک خود را در محافل و مجامع مختلف گسترش دهند یعنی تبلیغ، بالاترین جایگاه را در بهائیت دارد و خودشان می گویند که اگر یک روز تبلیغ نکنیم آن روز از بین خواهیم رفت و تبلیغ را یک وظیفه فردی و عمومی و واجب می دانند و شیوه های تبلیغ آنها متنوع است و اینها همه زیر نظر تشکیلات بیت العدل انجام می گیرد. شوقی افندی از رهبران اصلی بهائیت می گوید که فرد باید تصمیمات مصوبه از سوی هیئت های مشورتی را به مرحله عمل در آورد یعنی یک فردی اگر بخواهد در بهائیت تبلیغ بکند، هیچگونه اختیاری از خود ندارد.

نفوذ بهائیت در ایران

مسئولین فرهنگی کشور باید پس از شناسایی آسیبهایی که سبب نفوذ فرقه های انحرافی مثل بهائیت در بین جوانان و سایر گروه های اجتماعی شده است، ابزارهای مقابله را آماده کنند چون منشأ بسیاری از این فرقه ها سیاسی است و اساسا این فرقه ها را برای سلطه یابی بر جهان سوم و کشورهای اسلامی طراحی کردند و امروز با شیوه ها و ابزارهای مختلف برخی جوانان ما را گرفتار می کنند.

بهائیان طرحی با عنوان «طرح روحی» توسط بیت العدل در بیش از 100 کشور اجراکردند، در ایران البته این طرح با شکست روبه رو شد. ما باید با مفاهیم قرآنی و روایی و فرهنگ اسلامی و تبیین آن با زبان روز و شیوه های هنری و ابزارهای موجود و ایجاد زمینه اشتغال و دور ساختن جوانان از بیکاری و... به مقابله با بهائیت بپردازیم. ما از یک فرهنگ غنی برخورداریم و فرهنگ،از اساسی ترین عناصر هویتی است که ما از این طریق می توانیم مردم خود را از افکار انحرافی بهائیت مصون کنیم.

امروز بهائیت بیشتر روی نوجوانان و جوانان متمرکز شده است، آنها با شیوه های متعدد و در قالب کلاسهای روان شناسی، بهداشت یار، معلم، فعالیت در داروخانه، یا خدماتی مثل تعمیرکار سیستم های حرارتی وارد خانه ها شده و کم کم انس گرفته و افکار و عقاید بهائیت را ترویج می دهند. آنها با ظاهرسازی، خود را به عنوان انسانی خیر جا زده و یا از طریق پرستار افراد ناتوان، به جذب افراد مستعد برای تبلیغ اقدام می کنند و یا با استفاده از (NGO) های ترک اعتیاد و یا مشارکت در امر ازدواج و سرکشی به خانواده های بی سرپرست به خانواده ها نفوذ می کنند.

البته این تبلیغات تنها محدود به مسلمانان و شیعه نیست بلکه ادیان و مذاهب دیگر نیز مورد نظر آنها هست مثلا در مواجهه با یک مسیحی، ابتدا از حضرت عیسی(ع) شروع می کنند و یا در مواجهه با فرد مسلمان از حضرت محمد(ص) سخن می گویند. چون بهاء الله اساس همه ادیان را یکی می داند و معتقد است همه ادیان بر حقند برای همین بهائیت می خواهد خود را در حوزه ادیان دیگر به حساب آورد در حالی که حزبی بیش نیست.

کمبود نیروهای آموزش دیده برای مقابله با بهائیت

یکی از شگردهای آنها اصول مترقی دوازده گانه بهائیت است، رهبر دوم بهائیت به نام عباس افندی در سفرهای خود به اروپا برای تبلیغ آئین بهائیت، تعالیم دوازده گانه وضع کرد و آن را به پدر خود یعنی« بهاء الله» مؤسس فرقه ضاله بهائیت منتسب کرد، در حالی که بسیاری از این مطالب در نوشته های پدرش اصلا وجود ندارد. یکی از این تعالیم دوازده گانه، عدم تقلید و ترک تعصبات است (یعنی تعصب های جنسی، دینی، مذهبی، وطنی و سیاسی نداشته باشیم) چون اینها را نابودکننده می داند یا یکی از شیوه های تبلیغی آنها بحث تساوی زن و مرد است که در ایران به شدت روی آن کار می کنند.

اگر می خواهیم با بهائیت مقابله کنیم باید مؤسسات متعددی که در این زمینه فعالیت می کنند به صورت واحد ونظام مند شکل بگیرند و با یک مدیریت واحد، راهبردی منظم داشته باشند. الان چند درصد از مسئولان ما نسبت به نوع فعالیت و حوزه های آسیب پذیر جغرافیایی بهائیت آگاهی دارند؟ و آیا اگر کسی و یا کسانی که در معرض تبلیغات بهائیت قرار گرفته اند و می خواهند شبهاتی که برایشان پیش آمده پاسخ داده شود، مرکزی که بتواند این مسائل را پاسخگو باشد را داریم؟

باید بدانیم که بهائیت با داشتن جمعیت 5 و نیم میلیونی با سابقه مستمر 170 ساله تبلیغی و حمایتهای گسترده استکبار هنوز در اقلیت است و هیچ جایگاه سیاسی اجتماعی در دنیا ندارد اما باید در عین حال هوشیار باشیم و سعی کنیم آسیبهای اجتماعی را کاهش دهیم و مهم ترین فرصتها و ظرفیتهای خود را بشناسیم و با آسیب شناسی خود به رفع آن بپردازیم. نبود نیروهای آموزش دیده در حوزه مقابله با بهائیت از جمله مشکلات ما در این زمینه است. نداشتن اطلاعات لازم درباره جغرافیای انسانی، سیاسی و اجتماعی فرقه بهائیت یا نبود سایتهای قوی اینترنتی و جامع برای پاسخگویی به شبهه ها و حمایت از جوانان یکی دیگر از مسائل در عدم موفقیت ما می تواند باشد.

درمورد فرصتهاو ظرفیتهای موجود برای مقابله با بهائیت می توان به موارد زیراشاره کرد: پرداختن به سوابق انحرافی و غیراخلاقی رهبران و بنیان گذاران این فرقه، بیان سوابق تاریخی و نقد متون سست و متزلزل این فرقه، داشتن قبله های متعدد و جعل قبله در سرزمین اشغال شده فلسطین با پشتوانه ای سست، در اقلیت بودن افراد این فرقه در داخل وخارج کشور، حمایت صهیونیسم و اسرائیل و بعضی از کشورهای بیگانه از این فرقه، تنفر عمومی مردم داخل کشور از این گروه، وجود مستبصرین و توبه کنندگان متعدد، سیاسی بودن عملکرد و برنامه ریزی های بهائیان، وجود اختلاف در میان سران بهائیت، پرداختن به مسئله خاتمیت در اسلام (قرآن) و در ادیان دیگر و نقد دیدگاه این فرقه در این باره، وجود تضادهای آشکار و پنهان در اعتقادات و مبانی فکری و متون این فرقه، تبیین مسئله امامت و مهدویت در اسلام و تشیع (ادله و نصوص) برای مقابله با نظریات این فرقه که در این باره کتابی به عنوان«پیام آوران تاریکی» نوشته شده است.

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی