اقسام روابط؛
رابطه بر محور احتیاج، رابطه بر محور پیوند
در اینجا می خواهم به نکته ای اشاره کنم که مَدخَلی باشد که از اینجا وارد محیط سوم، یعنی محیط رفاقتی شوم. ابتدا مقدّمه ای را نسبت به روابط انسان ها با یکدیگر عرض کنم و بعد وارد می شوم. یک وقت هست روابط انسان ها بر محور "پیوندها " است، یک وقت هست نه! پیوندی نیست؛ بلکه روابط بر محور "احتیاجات " است. در باب احتیاجات همانی است که مثلاً شخص به طور معمول می خواهد برود خریدی کند یا امثال اینها؛ فروشنده را هم نمی شناسد که چه کسی است؛ کاری هم ندارد که فروشنده کیست و چه خصوصیاتی دارد. رابطه خریدار و فروشنده برای رفع احتیاج و بر محور احتیاج است. این گاهی در محیط شغلی، مطرح می شود که من الآن وارد آن نمی شوم.
اقسام پیوندها؛ پیوندهای جسمانی، پیوندهای روحانی
امّا در طرف مقابل، روابطی هست که بر محور پیوندها است. این پیوندها مختلف می شود؛ پیوندهایی داریم جسمانی، که شامل پیوندهای حَسَبی، نَسَبی، سَبَبی، مثل پدر و مادر و همسر است. ولی یک دسته از پیوندها، پیوندهای روحانی است. در پیوندهای روحانی یکی از پیوندهایی که در معارف ما هست، پیوند ایمانی و معنوی است. "إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة ". مؤمنین برادرند. این اخوّت، یک پیوند ایمانی است؛ پیوندی روحی است؛ برادری است. اسم آن را "برادر ایمانی " می گذاریم؛ برادرِ ایمانی است نه جسمانی. این پیوند روحی بر محور همان مسأله معنوی ایمانی است.
* قوی ترین پیوند، پیوند قلبی و محبّتی
قوی ترین پیوند، پیوند قلبی یعنی پیوند محبّتی است. چون رابطه ای که دارند، بر محور پیوند محبّتی و علاقه مندی است که این کاربرد دارد. لذا معارف ما روی این خیلی تکیه می کند. من یک وقت در ماه مبارک رمضان راجع به حبّ به خدا بحث می کردم و بعد انس به خدا و حبّ به اولیای خدا. اینها را من بحث کرده ام. من اینها را می گویم تا بفهمید که خیلی روی پیوند قلبی تکیه می شود. پیوندی که بر محور پیوند قلبی است، خیلی تأثیرگذار است. کارِ قلب، دل بستگی است. دل بستگی، همین پیوند یعنی پیوند محبّتی است. این مقدمه بود و حالا وارد بحثم می شوم.
* پیوند قلبی در محیط رفاقتی
در محیط آموزشی غالباً این طور است که از محیط آموزشی، محیط سوم که محیط رفاقتی است متولّد می شود. من گام به گام پیش می روم. این بچه که به مدرسه می رود، یک محیط دیگری در مقابلش باز می شود و آن محیط رفاقتی است. عجیب این است که چون این بچه ها با یکدیگر هم اُفق هم هستند و از نظر باطن، صفای باطن هم دارند، زود همدیگر را جذب می کنند و "چسبندگی سریع " دارند! من الآن دیگر به استاد کاری ندارم. رفتم سراغ بخش شاگردها در محیط آموزشی. این شاگردها در محیط آموزشی به همدیگر پیوند می خورند. چه پیوندی؟ قوی ترین پیوندها که پیوند محبّتی است. لذا از دل محیط آموزشی، محیط رفاقتی متولّد می شود.
* قوّت و بُرد پیوند رفاقتی
چند روایت از علی(ع) بخوانم؛ حضرت فرمود: "ألصَّدِیقُ أقرَبُ الأقَارِبِ ". رفیق، نزدیک ترینِ نزدیکانِ انسان است. یعنی دوست از همه نزدیکان حَسَبی، نَسَبی، سَبَبی و همه کسانی که به آنها می گوییم "أقارب "، به انسان نزدیک تر است. یعنی قدرت و بُرد و نقش این پیوند محبّتی روی انسان از آن پیوند نسبی پدر و مادر هم بالاتر است؛ نقش دوست از همه اینها بیشتر است.
در یک روایت دیگر از علی(ع) داریم: "ألأصدِقَاءُ نَفسٌ وَاحِدَةٌ فِی جُسُومٍ مُتَفَرَّقَة ". رفیق ها یک روح هستند، امّا در بدن های متعدّد! اینجا علی(ع) از نظر روحی، وحدت را پیش می کشد؛ یعنی آن قدر این پیوند قلبی قوی است که اصلاً موجب یگانگی روحی می شود.
* اثرگذاری ناخودآگاه دوست
خوب، حالا بچه رفته در محیط آموزشی و غالباً هم این طور است که از محیط آموزشی، محیط رفاقتی متولّد می شود. یعنی بچه ها با هم رفیق می شوند؛ در سِنّی هم هستند که هم اُفق هستند. با هم که رفیق شدند، آن وقت این روی انسان نقش دارد. چگونه روی انسان اثر می گذارد؟ روش را از رفیقش می گیرد. روش رفتاری را از او می گیرد؛ روش گفتاری را از او می گیرد. حتّی آن بچه، خودش هم نمی خواهد رفیقش را تربیت کند؛ امّا او ناخودآگاه از این تأثیر می پذیرد و روش رفتاری و گفتاری می گیرد. در باب تربیت گفتیم که تربیت از عناوین قصدیه نیست. لذا این رفیق از رفیقِ خودش از هر جهت، دیداری ، گفتاری و شنیداری تأثیر می گیرد. حتّی دوست دارد پیراهنش مثل پیراهن او شود. دوست دارد لباسش هم مثل لباس او شود. او هم نمی خواهد به این رفیق این چیزها را بیاموزد؛ خودش خودبه خود می آموزد.
روایت از علی (ع) است: "رُبَّ صَدِیقٍ یُؤتِی مِن جَهلِهِ لَا مِن نِیَّتِه ". چقدر زیبا می فرماید! چه بسا دوستی که به دوست دیگرش چیزی را تقدیم می کند که منشأش جهل و نفهمی است و نیتی هم در کار نیست. یعنی چه بسا نمی خواهداو را خراب کند؛ قصد تخریب ندارد، امّا صداقت و رفاقت این تأثیرپذیری را به همراه می آورد. او در یک محیط خانوادگی تربیت شده که نعوذ بالله مناسب نبوده و حالا اینها با همدیگر رفیق شده اند؛ بعد می بینی بچه ات خراب شد! نقش رفیق هم که از پدر و مادر خیلی قوی تر است. پدر خوب، مادر خوب، معلّم خوب، رفیق بد! ببین چه در می آید!
* مصیبتِ بزرگِ خانواده های خوب!
بسیاری از مصیبت هایی که خانواده های خوب دارند، این است که بچه هایشان وقتی می آیند در محیط های آموزشی، خراب می شوند که منشأ خیلی از آنها هم رفاقت هایی است که بچه ها در محیط آموزشی پیدا کرده اند. غیر از این است؟! آن هایی که مبتلا هستند، حرف های من را خوب می فهمند! این همه زحمت کشیدی، معلّم هم بد نیست ، امّا رفیق بد است. نگاه کن فرضیه را چگونه گام به گام پیش رفتم. همه خوب، امّا بچه چگونه شد؟!
این مسأله متأسفانه از مسائل مبتلابه جامعه ما است. من که عرض می کنم محیط آموزشی خیلی مهم است، برای همین چیزها است. امّا متأسفانه به این چیزها توجه نمی شود. همان سیری که تا حالا گفتم، همان است. مصیبت این است که فقط دنبال این هستند که بچه درسی را یاد بگیرد که یک وقت پشت کنکور نماند! می گویند هر چه شود، بشود امّا پشت کنکور نماند. چقدر روی آن هم تبلیغ می کنند! این جامعه اسلامی است؟! جامعه انسانی است؟!
* تأثیر پیوند رفاقتی بر دین انسان
یک روایت می خوانم؛ روایت از پیغمبر اکرم(ص) است که حضرت فرمود: "الْمَرْءُ عَلَی دِینِ خَلِیلِهِ "؛ اگر می خواهی ببینی دین شخصی چیست، ببین رفیقش چه دینی دارد. از آنجا بفهم دین او چیست. "الْمَرْءُ عَلَی دِینِ خَلِیلِهِ فَلْیَنْظُرْ أَحَدُکُمْ مَنْ یُخَالِلُ ". حواست را جمع کن با چه کسی رفیقی! با هر کسی که رفیقی، دین او را هم داری؛ با او هم دین هستی. این همان مسأله قدرت و بُرد پیوند رفاقتی و محبّتی را می رساند که هم نقش سازندگی دارد و هم نقش تخریبی دارد. من سراغ هر دو مورد رفتم.
بنابر این من عرض کردم در باب محیط آموزشی، یک محیط سوم که چه بسا قدرتمندتر از محیط دوم است، از آن تولّد پیدا می کند. حالا آیا این درست است که انسان بی تفاوت باشد؟ لذا گفتم مدرسه و محیط آموزشی فرزندت هر قدر هم خوب و مطمئن بود، هیچ وقت خاطر جمع نباش؛ چون یک خطر بزرگ تر کنار گوش او هست. خاطرجمعی در کار نیست. بلکه انسان باید از نظر تربیتی نسبت به کسانی که تحت سرپرستی او هستند دقّت داشته باشد.منبع : پایگاه حوزه