حضرت فاطمه زهرا (س) دختر پيامبر اسلام حضرت محمد(ص) به گفته امام ششم شيعيان، جعفر صادق (ع)داراي ۹ نام مخصوص بود.(1)
فاطمه:
فاطمه وصفي است از مصدر فطم. و فطم در لغت عرب به معني بريدن، قطع کردن و جدا شدن آمدهاست. اين صيغه که بر وزن فاعل معني مفعولي ميدهد، به معني بريده و جدا شدهاست و به بچه شتر مادهاي که از شير مادر گرفته شده «فاطمه» مي گويند.( 2- 3- 4- 5- 6- 7- 8- 9)
ازحضرت امام محمد باقر (ع) ، امام پنجم شيعيان روايت شده: خداوند فاطمه زهراء را از جهل و پليدي جدا نمودهاست، لذا «فاطمه» نام گرفتهاست. سپس ادامه دادند: به خدا قسم، خداوند در عالم پيمان و عهد (عالم ذر) فاطمه را از جهل و پليدي جدا کردهاست(10)
صديقه:
به زني صديقه گويندکه بسيار راستگو باشد. زني که هم در عمل، هم در گفتار و هم در اعتقادات و ايمان صادق باشد.
•از امام رضا (ع )امام هشتم شيعه، روايت شده: فاطمه زهرا زني «بسيار راستگو» بود و شهيده از اين دنيا رفت(11)
•عايشه گويد: کسي را راستگوتر از فاطمه زهرا، غير از پدرش (پيامبر اسلام) نديدم(12)
مبارکه:
بَرَکَتْ يعني فايدهٔ ثابت(13)
•عبداللَّه بن سليمان ميگويد: اوصاف پيامبر اسلام را در انجيل خواندم که او زياد نکاح ميکند و نسل کمي خواهد داشت و نسل او از «دختري مبارک» به وجود خواهد آمد که براي او خانهاي در بهشت آماده گشتهاست(14)
طاهره :
طاهرة يعني زن پاکيزه از نجاست و نقص.
امام محمد باقر (ع) از پدران خود نقل کرد: فاطمه زهرا چون از هرگونه پليدي و گناه پاک بود، «طاهره» ناميده شد.هرگز فاطمه زهرا خون حيض و يا خون نفاس نديد.
آيهٔ تطهير که در وصف پاکي اهلبيت نازل شدهاست، اين گونه ميگويد: «إنّمإ؛ّ يريد اللَّه ليذهب عنکم الرجس أهل البيت و يطهّرکم تطهيراً»، همانا خدا چنين ميخواهد که رجس و هر آلودگي را از شما خانوادهٔ نبوت ببرد و شما را از هر عيب، پاک و منزه گرداند(15)
زکيه:
زَکيّة در لغت پاکيزه بودن و رشد و نمو را معني ميدهد. پاکيزه بودن از هرگونه رجس، گناه و يا صفات رذيله، که در شرح نام «طاهره» آمده.
مباهات امام علي (ع) بر همسري با فاطمه زهرا «من شوهر بتول، سرور زنان عالم هستم. فاطمهاي که اهل تقوا، پاکدامني و نيکوکاريست، او که از طرف خداوند هدايت شدهاست، دوست، دوست خداست، بهترين دختر و فرزند پيامبر خداست، ريحانهٔ پيامبر اکرم است...» (16) «... درود بر تو اي زن با فضيلت! و اي زني که از هر آلودگي خود را پاک نمودهاي(17)
راضيه :
فاطمه داراي صفت رضا بود، يعني هر سختي و مصيبت و رنجي را که خداوند براي او مقدر کرده بود، تحمل ميکرد و به آن راضي بود.
جابر بن عبداللَّه انصاري مي گويد: پيامبر اسلام وارد منزل فاطمه زهرا شد در حالي که عبايي از پشم شتر بر دوش حضرت فاطمه بود و با دست آسيا ميکرد. پيامبر نگاهي به فاطمه زهرا نمود و فرمود: عجله کن و تلخيهاي دنيا را تحمل کن تا فردا (در بهشت) به نعمتهاي آخرتي نائل گردي، چرا که خداوند بر من نازل کردهاست که آنقدر پروردگارت به تو ميبخشد که تو راضي شوي، و لسوف يعطيک ربّک فترضي.» (18)
مرضيه :
فاطمه داراي صفت رضا بود، يعني هر سختي و مصيبت و رنجي را که خداوند براي او مقدر کرده بود، تحمل ميکرد و به آن راضي بود. «مرضيه» بود، يعني در اين مقام به درجهاي رسيده بود که خداوند نيز اعمال او را تأييد ميکرد و از تمامي اعمال او راضي بود.
عبدالرحمن بن المثني گويد: به امام صادق(ع) گفتم: فدايتان شوم چرا فرزندان امام حسين بر فرزندان امام حسن برتري دارند (فرزندان امام حسين امام قرار گرفتند اما فرزندان امام حسن چنين نشدند) در حالي که هر دو از يک پدر و مادر هستند. جبرئيل بر پيامبر نازل شد و گفت: خداوند فرزندي به شما خواهد داد که امتت پس از شما او را خواهند کشت. پيامبر اسلام به جبرئيل فرمود: به چنين فرزندي نياز ندارم و سه مرتبه اين کلام را تکرار فرمود و سپس علي را در جريان اين سخن قرار داد که جبرئيل از طرف خداوند به او خبر دادهاست که پسري براي تو به دنيا ميآيد، امتم بعد از من او را ميکشند حضرت علي عرضه داشت: اي رسول خدا! چنين فرزندي را نميخواهيم. سه مرتبه اين کلام را به حضرت علي فرمود و سپس افزود: امامت و وراثت بايد از طريق فرزندان همين پسر شهيد منتقل گردد پس به دنبال فاطمه فرستاده و به او پيام داد: خداوند بشارت پسري را ميدهد که امتم پس از من او را ميکشند فاطمه عرضه داشت: پدر جان! به چنين فرزندي احتياجي ندارم سه مرتبه اين سخن تکرار شد، پس از آن پيامبر به فاطمه خبر داد که امامت و وراثت بايد از طريق همين فرزند منتقل گردد. فاطمه زهرا به پدر گفت: راضي به رضاي خداوند هستم (اگر او چنين ميخواهد من حرفي ندارم) پس فاطمهٔ زهرا به امام حسين باردار گرديد و بعد از شش ماه به دنيا آمد (هيچ نوزادي شش ماهه زنده نمانده مگر امام حسين و حضرت عيسي(19)
محدثه :
نام محدثه داراي دو تلفظ است:
۱) «محدثه» به فتح دال، يعني زني که براي او حديث گفته ميشد. فرشتگان با فاطمه زهرا سخن ميگفتند.
امام جعفر صادق (ع) فرمود: فاطمه را «محدثه» گويند، چون ملائکه از آسمان به پايين ميآمدند و همانگونه که ملائکه با حضرت مريم سخن ميگفتند، با حضرت زهرا نيز سخن ميگفتند. شبي حضرت از فرشتگان سؤال نمود: آيا برترين زن عالم، حضرت مريم دختر عمران نيست؟ فرشتگان عرضه داشتند: حضرت مريم سرور زنان زمان خود بود، اما خداوند شما را برترين زن جهان قرار دادهاست، هم در زمان خودت و هم در زمان حضرت مريم و سرور همهٔ زنان از اول عالم تا آخر جهان(20)
•محمدابن ابوبکر مي گويد: وقتي آيه «و ما أرسلنا من قبلک من رسول و لا نبيّ و لا محدث» نازل شد من گفتم: آيا فرشتگان با غير از پيامبران نيز سخن ميگويند؟ «امام صادق فرمود: حضرت مريم پيامبر نبود ولي «محدثه» بود، يعني فرشتگان با او سخن ميگفتند. مادر موسي نيز محدثه بود، ولي پيامبر نبود. ساره همسر حضرت ابراهيم، محدثه بود، امّا پيامبر نبود. فرشتگان با او ملاقات نمودند و بشارت اسحاق و يعقوب را به او دادند. و فاطمه زهرا ملائکه را ميديد و از آنها حديث ميشنيد، اما پيامبر نبود(21)
۲) «محدثه» بکسر دال يعني زني که براي ديگران نقل حديث ميکند.
زهراء
زهراء، مونث أزهر است، که در لغت، درخشنده، روشن، معني ميدهد.
جابر از امام حسين (ع) سؤال کرد: چرا فاطمه را «زهراء» ناميدهاند؟ او فرمود: خداوند فاطمه را از نور عظمت خود آفريد. وقتي فاطمه درخشيد، زمين و آسمان را نوراني کرد. چشمهاي ملائکه غرق نور شد و خداوند را سجده کردند و از روي تعجب گفتند: خداوندا! اين چه نوري است؟ وحي شد که اين يکي از نورهاي من است، در آسمان جايش دادم و او را از طريق پيامبر متولد گردانيدم و او را بر همهٔ پيامبران برتري دادم و از آن نور، ائمهٔ هدي به وجود آمدند، تا دستورات مرا اجرا نمايند و مردم را هدايت کنند، آنها بعد از قطع شدن وحي، جانشينان من در زمين هستند(22)
عايشه ميگويد: شب هنگام، ما در نور صورت فاطمه زهرا خياطي، پشمريسي و بافندگي ميکرديم و چون صورتي بسيار درخشنده داشت «زهراء» ناميده شد(23)
القاب :
لقبهاي فاطمه فراوان است که قسمت کمي از آن به اين صورت است:
انسيه، بتول، تقيه، حبيبه، حُرَّة، حوراء، حوريه، راکعه، رشيده، رضيه، ريحانه، زهره، ساجده، سعيده، سيده، شهيده، صابره، صادقه، صدوقه، طيبه، عارفه، عاليه، عذراء، عزيز، عليمه، عديله، فاضله، فريده، کريمه، کوثر، کوکب، مبشره، محموده، مطهره، معصومه، ملهمه، ممتحنه، منصوره، موفقه، مهديه، مؤمنه، ناعمه، نقيّه، والهه، وحيده، انسية، نورية، حانية، رحيمة، رشيدة، محترمة، صابرة، سليمة، صفية، حديثه، محتشمة، جليلة، حکيمة، فهيمة، حنانة، حسنا، مرضيه
کنيهها
کنيه، براي تعظيم و تکريم اشخاص به کار ميرود. فاطمه کنيههاي زيادي دارد، که تعدادي از آنها بدين صورت است:
1. اُمّالحسن2. اُمّالحسين3. اُمّالمحسن4. اُمّالأئمة5. اُمّأبيها6. اُمّالخيرة7. اُمّالمؤمنين8. اُمّالأخيار9. اُمّالفضايل10. اُمّالأزهار 11. اُمّالعلوم12. اُمّالکتاب13. اُمّالأسماء
منابع
1. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۰، ر ۱ از امالي صدوق و عللالشرايع.
2. لغتنامه دهخدا
3. کتاب العين، ج 3 ص 1404 و فرهنگ جامع نوين، ج 2، ص 1191.
4. سيد جعفر شهيدي، زندگاني فاطمهٔ زهرا عليهاالسلام، ص ۳۴.
5. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۳، ر ۹ از عللالشرايع.
6. مرآة العقول، ج ۵، ص ۳۱۵.
7. علياکبر تلافي، فضائل الزهراء، انتشارات نيک معارف، ص ۳۶ از حليةالاولياء، ج ۲، ص ۴۱ و بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۸۴، ر ۷ از مناقب.
8. قاموس قرآن، ج ۱، ص ۱۸۹.
9. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۲، ر ۱۴ از امالي صدوق
10. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۹، ر ۲۰ از مصباحالانوار
11. بحارالانوار، ج ۳۵، ص ۴۵، ر ۱ از معاني الاخبار همچنين، ج ۳۳، ص ۲۸۳، ر ۵۴۷ از بشارة المصطفي
12. بحارالانوار، ج ۱۰۰ ص ۱۹۹، ر ۲۰ از الاقبال، ص ۱۰۰.
13. فاطمهٔ زهراء عليهاالسلام بهجة قلب المصطفي، ج ۱، ص ۱۸۹ از الدر المنثور، ج ۸، ص ۵۴۳ في ورة الضحي.
14. بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۲۵۴، ر ۱۵ از عللالشرايع.
15. بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۲۰۶، ر ۲۳ از عللالشرايع.
16. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۷۹، ر ۶۶ از عللالشرايع.
17. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۲، ر ۵ از عللالشرايع.
18. فاطمهٔ زهراء عليهاالسلام بهجة قلب المصطفي، ج ۱، ص ۱۸۰ از احقاقالحق، ج ۱۹، ص ۱۶.
19. فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفي، ج ۱، ص ۲۰۳، از «المناقب»، ج ۳، ص ۳۵۷
20. فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفي، ج ۱، ص ۲۰۳ از «اللمعة البيضاء»، ص ۵۰.
21. فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفي، ج ۱، ص ۲۰۳ از «نخبة البيان في تفضيل سيدة التسوان»، ص ۸۶.
22. فاطمه الزهراء بهجة قلب المصطفي، ج ۱، ص ۲۰۵ از «مجمعالبحرين» ماده شجر.
23. فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفي، ج ۱، ص ۲۰۵ از «ميزان الاعتدال»، ج ۱، ص ۲۳۴ علي ما في «احقاقالحق»، ج ۹، ص ۱۵۲.
مهين ستمديده
کارشناس امور فرهنگي اداره تبليغات اسلامي شهرستان قصرشيرين