معراج پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم
از كتاب قصه هاي قرآن - محمد مهدي اشتهارذي
يكى از حوادثى كه قرآن در آغاز سوره اسراء و سوره نجم از آن سخن به ميان آورده، معراج پيامبر است.
معراج پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از دو قسمت تشكيل مىشد: 1 - از مكه به بيت المقدس. 2 - از بيت المقدس به سوى آسمانها و ملأ اعلى.
در اين كه عروج پيامبر از كجاى مكه شروع شد، اختلاف است. بعضى گفتهاند: از خانه خديجه عليهاالسلام، بعضى روايت كردهاند از خانه امهانى خواهر على عليهالسلام، و بعضى گويند: از شِعب ابى طالب در كنار كعبه، (دامنه و پشت كوه ابوقبيس)، و به ذگفته ذبعضى ديگر كه با ظاهر آيه يك سوره اسراء تطبيق مىكند، آن حضرت از خود مسجد الحرام در كنار كعبه به معراج رفت.
نيز در اين كه در چه زمان اين سفر عظيم آسمانى انجام شد، در روايات به اختلاف نقل شده است مطابق بعضى از روايات در سال سوم بود، و در بعضى از روايات آمده، معراج در شب شنبه 17 ماه رمضان بعد از نماز عشا، شش ماه قبل از هجرت بود و طبق روايت ديگر در شب 21 ماه رمضان رخ داد. و يا در شب 26 ماه رجب، و يا يكى از شبهاى ماه ربيع الاول سال دهم بعثت به وقوع پيوست.(827)
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آن قدر به مقام قرب خدا نزديك شد كه قرآن در آيه 9 سوره نجم مىفرمايد:
فَكانَ قابَ قَوسَينِ اَو اَدنى؛
فاصله پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با مقام مخصوص قرب خدا، به اندازه دو كمان (يا به اندازه نصف كمان، يا به اندازه دو ذراع كه هر ذراع از آرنج تا سر انگشتان است، يعنى به اندازه تقريبا يك متر) يا كمتر بود.
آرى، اگر بشر بر اثر پيشرفتهاى عجيب صنعتى و تكنيكى هر چه بالا رود، حتى اگر روزى بيايد كه از منظومه شمسى بگذرد، باز يك ميليونم طول سفر پيامبر را نپيموده است، بنابراين نمىتواند به دليل ترقيات كوچك در برابر معراج پيامبر، ادعاى بى نيازى از اسلام چهارده قرن قبل نمايد.
و اين افتخار بزرگى است كه هيچ پيغمبر و فرشته به آن دست نيافت، جز پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم كه امام سجاد عليهالسلام در فرازى از خطبه خود، در مجلس يزيد، به اين امتياز عظيم افتخار كرده و فرمود:
انا ابن من اسرى به الى المسجد الاقصى انا ابن من بلغ به الى سدرة المنتهى انا ابن من دنى فتدلى فكان قاب قوسين او ادنى؛
من فرزند آن پيامبرى هستم كه در شب معراج تا سدرة المنتهى بالا رفت، من پسر آن پيامبرى هستم كه آن قدر به مقام قرب الهى نزديك شد، كه فاصله او با آن مقام قرب، به اندازه طول دو كمان يا كمتر بود.(828)
ديدنىهاى پيامبر در شب معراج، بسيار است، از جمله، آن حضرت از بهشت برين و عرش الهى ديدن كرد، و سپس اخبار آن جا را گزارش داد، از جمله فرمود: در شب معراج، در بهشت قصرى آراسته به جواهرات را ديدم كه بر روى پرده درگاه آن نوشته بود:
لا اءِلهَاءِلَّاالّله مُحمَّد رَسُولُ اللهِ، علىّ وَلِىُّ القَومِ؛
معبودى جز خداى يكتا و بى همتا نيست، محمد رسول خدا است، و على ولى و رهبر مردم است.(829)
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بعد از انجام نماز مغرب و به روايتى بعد از نماز عشاء، در مسجد الحرام (كنار كعبه) به معراج رفت، سپس همان شب بازگشت و نماز صبح را در مسجدالحرام خواند.
هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از سفر معراج بازگشت، ماجراى معراج خود را در مكه به قريشيان خبر داد، نادانان آنها گفتند: چقدر اين خبر، دروغ است؟!
افراد فهميده آنها گفتند: اى ابوالقاسم به چه دليل ما بدانيم كه راست مىگويى؟
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: به شترى از شما در فلان محل (بين بيت المقدس و مكه) برخوردم، كه شما آن را گم كرده بوديد، جاى او را به آنان كه به دنبالش مىگشتند، نشان دادم، نزد آنها رفتم و مشكى از آب همراهشان بود، مقدارى از آب آن مشك را ريختم (و آشاميدم) و شما در روز سوم هنگام طلوع خورشيد كاروان خود را ملاقات خواهيد كرد. در حالى كه در پيشاپيش كاروان شما، شتر سرخى حركت مىكند كه شتر فلان كس است.
قريشيان روز سوم قبل از طلوع خورشيد از مكه خارج شدند تا ببينند آيا كاروان مىآيد و در پيشاپيش آن، شتر سرخ حركت مىكند؟ و از اين راه بدانند كه آيا محمد راست مىگويد يا نه؟
آنها همه آن چه را پيامبر خبر داده بود، راست يافتند. هنگام طلوع خورشيد، كاروان فرا رسيد. در پيشاپيش كاروان شتر سرخ ديدند و كاروانيان صحبت كردند، آنچه آنها مىگفتند، با گفتار قبل پيامبر تطبيق مىكرد، در عين حال ايمان به صداقت پيامبر نياوردند و گفتند: اين پيشگويىها از سحر محمد است.(830)
در بعضى از روايات، ماجراى گفتگوى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و قريش، چنين بيان شده:
پيامبر وقتى كه از سفر معراج بازگشت، و آن را به مردم مكه خبر داد، قريش به عادت ديرينه خود، سخن پيامبر را تكذيب كردند و گفتند: در مكه كسانى كه بيت المقدس را ديدهاند هستند، اگر راست مىگويى چگونگى ساختمان بيت المقدس را براى ما بيان كن. پيامبر تمام خصوصيات ساختمان بيت المقدس و حوادثى را كه در راه بين مكه و بيت المقدس رخ داده بود، براى آنها گم شده بود، در ميان اثاثيه آنها ظرفى پر از آب بود، و من از آن نوشيدم، سپس سر آن ظرف را پوشاندم، در نقطه ديگر به گروهى برخوردم كه شترشان رميده بود، و دست آن شكسته بود، قريش گفتند: از كاروان خبر ده، اكنون در كجاست؟ پيامبر فرمود: كاروان را در تنعيم (ابتداى) حرم ديدى، شتر خاكسترى رنگى در پيشاپيش آنها حركت مىكرد كه كجاوهاى را بر پشت آن گذارده بودند.
قريشيان كه از خبرهاى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم سخت عصبانى شده بودند، گفتند: اكنون راستى يا دروغ بودن سخن محمد آشكار مىگردد، ولى طولى نكشيد كه همگان دريافتند آن چه آن حضرت فرموده بود راست است و با واقعيت تطبيق مىكند، و چندين نشانه بيانگر صداقت پيامبر است.(831)