نزدیک به سیصد سال عقب ماندگی صنعتی، نظامی و اقتصادی ایران که از سوی حکام و پادشاهان خود فروخته قاجار و پهلوی و سران جهان پیشرفته و سلطه طلب آن زمان علیه مردم ایران به وجود آمده بود چیزی نبود که بتوان در عرض سی و چهار سال بعد از انقلاب اسلامی به آن دست یافت، سی و چهار سالی که چند سال آن در مصاف با منافقین کور دل داخلی و هشت سال آن در جنگی ناجوانمردانه ، نابرابر و نفس گیر تحمیلی و بعد از آن هم دوران سازندگی پس از جنگ که در اوج تحریم های ظالمانه و پی در پی بر ملت ایران گذشته بود به انجام رسید و همه اینها در اراده مردم ایران در فداکاری خون پاک شهدا و جانبازی ایثارگران که در شعار اصلی انقلاب اسلامی که فریاد مرگ بر امریکا بود به مدد خواست و وعده الهی به تحقق رسید.
مردم ایران با فریاد مرگ بر آمریکا نهضت بزرگ سيد شهيدان و سرور اولياي خدا را زنده کردند فریاد مرگ بر آمریکا باور مردمی است که پیشوایشان آقا حسین بن علی علیه السلام است که با قيام خود در مقابل طاغوت درس سازندگي و كوبندگي به بشر داد و راه فناي ظالم و شكستن ستمكار را به فدايي دادن و فدايي شدن دانست، مرگ بر آمریکا قدرت حقی است که باطل را در هزاره بیستم تا ابد محکوم کرد و داغ باطل بودن باطل را بر پیشانی آمریکا گذارد، مرگ بر آمریکا به همه نسل ها در طول تاريخ آموخت پيروزي بر سر نيزه ها به دست می آید، مرگ بر آمریکا ثابت کرد كه میشود باطل را در مقابل كلمه حق به شكست کشاند، مرگ بر آمریکا راه مبارزه با ستمكاران تاريخ را به جهانیان آموخت، مرگ بر آمریکا به همه آموخت که پيروزي در متن فداكاري و خون به دست می آید.
ایران اسلامی فردا نیز همان ایران اسلامی دیروز و امروز است و در مکتب خانه ی مولای متقیان حضرت علی علیه السلام آموخته است که همواره رویکرد ظلم ستیزی خود را ادامه بدهد و در این صورت ما چگونه میتوانیم به کسیکه دیروز رسما اعلام کرده در پی خشکاندن ریشه ملت ایران است و یا علنا می گوید ایرانی خوب وجود ندارد و ایران خوب ایرانی مرده است و یا برای برای سرنگونی حکومت ایران میلیاردها دلار بودجه رسمی تصویب کرده و می کند و دولتمردان آن مانند یک زنی روسپی در جهان می گردند تا پیوندهای ایران با خارج از مرزهایش را قطع کنند و تحریم های جدیدتری با تهدید و تطمیع کشورهای جهان برای ملت ایران درست کنند مذاکره کنیم، ما چطور می توانیم به کشوری که سرانش ذلیل و دست نشانده رژیم کودک کش اسرائیل هستند اعتماد کنیم و به پای میز مذاکره همراه با فشار آنها بنشینیم.
انقلاب اسلامی شکل گرفته است تا اسلام ناب را در جهان برقرار کند و راه و رسم علی (ع) را پایدار نگه دارد، یکی از اهداف انقلاب اسلامی که محقق شده است برپایی الگویی همچون دولت علوی و بیرون کردن متجاوزان امریکایی و اسرائیلی از ایران عزیز بود و اینکه ایران در این موقعیت حقی را فدای مصلحتی نخواهد کرد و اینک دنباله و ادامه انقلاب اسلامی به حرکت، درایت و تصمیم گیری به موقع مردم بصیر ایران و دولتمردان مخلص و آگاه ایران در ادامه شعار مرگ بر آمریکا بستگی دارد.
شعار مرگ بر آمریكا یعنی تکمیل کننده انقلاب اسلامی که توسط امام خمینی (ره) در 13 آبان1358 انقلاب دوم نام گذاری شد، مرگ بر آمریکا تکمیل کننده انقلاب اسلامی و کوتاه شدن دست اجانب برای کودتاهایی همچون کودتای28 مرداد1332 در ایران است، فریاد مرگ بر آمریكا باور انقلاب اسلامی است و مذاکره و دوستی با امریکا یعنی تشکیل سقیفه دوم در تاریخ جهان اسلام بعد از1400 سال و کنار زدن ولایت فقیه، فریاد مرگ بر آمریكای ملت ایران یعنی فراگیر ساختن نور ولایت و زنده نگه داشتن تشیع تا ظهور حضرت ولی عصر (عج)، مرگ بر آمریکا شور و شعور توحیدی است با روحیه جهادی و صبر و توكل تا ظهور حضرت حجت عج الله تعالی فرجه الشریف تا به بركت مرگ بر آمریكا ظهور آقایمان نزدیک تر شود و منجی مان قائم آل محمد (عج) تمدنی به وسعت آسمان بر ویرانههای دنیای شیطان زده کنونی بنا كند.
شعار مرگ بر آمریكا در ناموس هستی جای دارد و باور آزادگان جهان است برای فروریختن نظام شیطانی استعمارگران مدرن در سرتاسر عالم هستی، فریاد مرگ بر آمریكا در تمام رگ های خونی انقلاب اسلامی جاری ست، مرگ بر آمریکا هنوز هم در بسترهای مختلف انقلاب فریاد زده می شود تا دست اجانب را از جمهوری اسلامی همچنان کوتاه نگه دارد، مذاکره با آمریکای امروز یعنی واگذار کردن سنگرهای فتح شده دیروز و امروز یکی پس از دیگری، مذاکره با آمریکای امروز فرقی با مذاکره با آمریکای دیروز و فردا نمی کند چرا که ماهیت آن هیچگونه تغییری نکرده و نخواهد کرد.
برقراری رابطه با آمریکا به معنای دست کشیدن از راه امام و گفتمان انقلاب و رهبری است و این به معنای تمام شدن دوران انقلاب اسلامی و قربانی شدن انقلاب است، دراين مذاکره پيشنهادي آمریکا با دولت ايران چه چيزي را بايستي ایران به آمريکا بدهد تا دولتمردان آن کشور راضي باشند و از توطئه هاي خود علیه مردم و نظام دست ایران بردارند آیا همچین چیزی وجود دارد که طمع و حرص و ولع آمریکائیان را سیراب کند و آیا خواسته های آنها حد و مرزی خواهد داشت؟.
از آنجایی که پیشنهاد مذاکره واقعی آمریکا با جمهوری اسلامی در این برهه از زمان که هر دو کشور در سوریه در حال جنگ نیابتی هستند شاید خنده دارترین جوک سیاسی بین سیاست مداران و تحلیلگران واقعی سیاسی در دنیای واقعی سیاست باشد و مذاکره با امریکا از طرف هر کسی و گروه یا کشوری هم مطرح شود یا نادان است یا مغرض، چرا که مذاکره با امریکا در این برهه از زمان که ایرانیان دوره گذر از بحران را رد کرده اند و به مرحله ثبات و خود باوری رسیده اند و تبدیل به قدرتی جهانی شده اند و جنگ نیابتی با آمریکا و متحدانش را در سوریه با پیروزی و اقتدار پشت سر گذاشته و بازی را در سوریه برده اند مساوی است با بالا بردن نیزه هایی که بر سر آن به جای قرآن ها، مذاکره با آمریکا بالا رفته است تا جلو پیشرفت ها و پیروزی های پی در پی ایران در سطح منطقه و جهان را بگیرند و عوامل شان هم در داخل اشعث ها و ابن وهب ها و سران خوارج هستند که آگاهانه یا نااگاهانه برای مذاکره با آمریکا می خواهند ولایت فقیه را تضعیف کنند.
خصومت آمریکا و نیز عملکرد ضد ایرانی، اسلامی آنها با ملت ایران تنها شامل گذشته نمی شود بلکه آنان در آینده نیز انگیزه فراوانی برای مخالفت با ایران اسلامی دارند و اگر به تاریخ روابط ایران و آمریکا و خوی و خصلت آمریکائیها بنگریم وضعیت لزوم یا عدم لزوم مذاکره برای ما روشن می شود و میتوانیم براساس رفتار آمریکا در گذشته و حال، وضعیت روابط آینده با او را مورد ارزیابی قرار دهیم.
تاریخ سیاسی ما نشان می دهد که از حدود هفتاد سال قبل که آمریکائیها به ایران پا نهادند تا سیزده آبان1358 که به عنوان جاسوس در ایران گرفتار شده و بعد هم برای همیشه از ایران بیرون رانده شدند همواره برخورد تحقیرآمیزی با ایرانیان داشتهاند و در این سی و چهار سال بعد از انقلاب هم ضربات فراوان و جبران ناپذیری بر مردم و نظام ایران وارد کردهاند و با تصویب بودجه های چند هزار میلیارد دلاری در مجلس سنا و کنگره آمریکا آشکارا در صدد سرنگون کردن نظام مقدس جمهوری اسلامی بر آمده اند که هنوز هم دستهای آغشته به خون امریکای جنایتکار به عنوان مسبب اصلی در خون پاک شهدا در هشت سال جنگ تحمیلی و و حمایت از گروههای تجزیه طلب و گروههای به اصطلاح میانه روی نهضت آزادی و جبهه ملی، طراحی نقشه تجزیه ایران، اعمال فشار اقتصادی، حمله نظامی به طبس و طراحی کودتای نوژه به منظور حمله به فرودگاه ها و محل سکونت حضرت امام راحل و مرکز حساس نظامی و رادیو تلویزیون و صدها جنایتهای بیشرمانه دیگر آمریکا قبل و بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی قابل مشاهده است.
عده ای از صاحب منصبان و ذی نفوذان جناح های مختلف سیاسی اعم از اصلاح طلب و اصولگرا که بعضی سر نادانی و کسانی هم از سر خیانت و آقایونی هم که از سر انتقام گیری وارد ماجرای خطرناک مذاکره با آمریکا شده اند بدانند که اینک مردم ایران به این حقیقت پی برده اند که شعار مرگ بر امریکا برای این افراد که صلاحیت دینی و تعهد خالصانه ای ندارند و بهره کمی از هوش و ذکاوت سیاسی برده اند جز شکست و ناکامی و سرخوردگی چیز دیگری نداشته است و همچنین تماشای موفقیت ها و پیشرفت های مردمی که هم چنان فریاد مرگ بر امریکا را سر می دهند ایشان را به ستوه آورده است تا جایی که حتی یک بار هم در روزنامه ها و سایت های خود مخالفت خود را در قبال تحریم های ظالمانه و غیر انسانی آمریکا بیان نکرده اند.
اینها متوجه شده اند که دیگر هیچ پایگاه مردمی ندارند تا جائی که داشتن دوستی با رژیم فاسد سعودی را که یک رژیم پست، دیکتاتور و قرون وسطی است و عملا به سگ نگهبانی برای حفاظت و در امان ماندن اسرائیل از نابودی به وجود آمده را برای خود افتخار می دانند و باید به گوش این افراد با صدای بلند گفت که مگر می شود به آسانی از کنار اعتقادات اساسی و اصیل مردم مسلمان ایران گذشت و به آن پشت پا زد، اینها به بهانه های گوناگون می خواهند غرور جاهلانه خود را ترمیم کنند و راههای عافیت طلبی و منفعت جویی خود را همچون گذشته پیش بگیرند.
مذاکره ایران با آمريكا از طرف بعضی از افراد ساده لوح و مغرض خط سازشی است که در درون آن گرایش ها و اندیشه های متفاوتی وجود دارد که با خط اصیل انقلاب اسلامی ایران و آرمان های شهدا و امام راحل و مقام معظم رهبری و خواست اصلی مردم ایران فاصله زیادی دارد و اکثر همین افرادی که با دلایلی پوچ و بی مغز، شیفته مذاکره با امریکا هستند در زمانی که خودشان در راس امور بودند سیاست های خودشان با نظام سلطه را چنان تنظیم کرده بودند که با آمریکا به صورت نانوشته مصالحه کرده و چراغ سبز به آمریکا نشان داده بودند و در نتیجه سیستم ولایت فقیه و نظام اسلامی ایران را در نظر آنان ضعیف جلوه دادند تا بتوانند در آینده هم در قدرت باقی بمانند، و چون خط مذاکره و سازش با آمریکا همیشه با اغواگری اجتماعی همراه بوده است با فریب مردم جاذبه ی اجتماعی بالایی را برای خود به وجود آورده بودند.
البته ناگفته نماند این اغواگری ها تا همان زمانی بود که ماهیت آنها برای مردم روشن نشده بود و با روشن شدن نیات پلید این افراد در خیانت به خون شهدا و خیانت به عزت و شرافت مردم ایران در دوستی با آمریکا و دوستان انگلیسی اش در داخل و خارج ایران، این مردم بودند که به موقع و به محض اینکه تمایز خط سازش با خط اصیل انقلاب اسلامی روشن شد مقابل آن ایستادند و همین افراد که از اجماع ملی برای مذاکره با امریکا حرف می زنند باید اول بگویند مصالح راهبردی کشور را که با این مذاکرات صدمه می بیند را تعریف کنند بعد از مذاکره با آمریکا سخن بگویند مقام معظم رهبري طبق همين اصول اساسي است که همه شرايط و وضعيت نظام اسلامي را در نظر گرفته اند و از نگاه تیز بین ایشان چیزی پنهان نمی ماند و این همان نگاهی است که ولی فقیه آن را دنبال می کنند، نگاه تیزبین ولایت فقیه یعنی مدیریت سیال و لحظه به لحظه امور حکومت اسلامی است.
از آنجایی که نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران سياست خودش را براساس سه اصل حکمت ، عزت و مصلحت قرار داده است و از آرمان ها و اصول اساسی خودش دست نمی کشد مقام معظم رهبری هر زمان صلاح بدانند به صحنه میآیند و با مردم مستقیم در باره مذاکره با آمریکا روشنگری میکنند چرا که آمريكا به عنوان يك قدرت مسلط و برتر تمام مقاصد خودش را در مذاکرات تحمیل میکند و به اين دليل كه ابزارهای فراواني برای به چالش کشیدن امنیت و اقتصاد کشور مذاکره کننده در دست دارد امکان ندارد كه طرف مذاکره کننده با آمریکا بتواند منافعش را در شرايط برابر تعريف كند.
و از همه مهمتر آیا مردم عزتمند و سرافراز ایران و سران و دولتمردان تصمیم گیر ایرانی باید به این نتیجه برسند که ارزش مذاکره جمهوری اسلامی با آمریکا باید سودی داشته باشد که بتوان آن را هم سنگ با سی و چهار سال مقاومت مردم ایران و آرمانهای امام راحل و خون پاک شهدا و دستاوردهای بسیار گران قیمتی که از عدم مذاکره با امریکا حاصل شده است دانست و با آن مذاکرات را سنجید؟و مهم تر اینکه باید گفته شود امریکا وقتی که ناجوانمرادانه ترین تحریم ها را به مردم ایران تحمیل کرده است دیگر چیز به درد خوری از تحریم در چنته دارد که بخواهند روی آن مانور بدهند، حتی همان تحریم های قبلی را اکثر کشورهای جهان رعایت نمی کنند و در حقیقت نه تحریم و نه تهدید دیگر نمی تواند جلو پیشرفت و ادامه راه بر حق ایران را بگیرد.
اگر امریکائیان مدام بر طبل تحریم های بیشتر میکوبند و چنین القا میکنند که همه اینها به خاطر تحریم های غرب است و وضعیت مردم ایران را سیاه نمایی می کنند به این خاطر است که تنها ابزاری که هم اینک آمریکائیان در مقابله با جمهوری اسلامی ایران در دست دارند صبر کردن به امید اینکه روزی تحریم ها مردم ایران را خسته کرده و عامل گرانی را فقط در مبارزه علیه امریکا و داشتن انرژی هسته ای بدانند و سیاست نظام را باعث خرابی اقتصاد ایران قلمداد کنند در حالی که هم اینک اقتصاد جهانی چنان دستخوش رکود شده است که خود امریکا برای اولین بار در تاریخ خودش حقوق رئیس جمهورش برای چند روز قطع می شود حالا وقتی نمی توانند بابت بدهی های خودشان به نتیجه ای برسند و فقط دلار بدون پشتوانه چاپ می کنند چطور می توانند با مذاکره با ایران به اقتصاد ایران کمک کنند.
البته شاید كشور آمريكا كشور ثروتمندى باشد و امكانات طبيعى و زیر زمینی هم داشته باشد ولی اینک كار آمريكا به جائى رسیده است كه امروز مقروض ترين دولت دنيا آمريكاست و قروض و بدهكارى هاى او به اندازه ى توليد ناخالص ملى اوست و براى يك كشور این یک فاجعه است، چرا که هر کشوری که قویتر و ثروتمندتر باشد در موقع ناکامی و ورشکستکگی شکست او سنگین تر و فاجعه بارتر خواهد بود و وضعیت امروز آمریکا تداعی کننده سالهای آخر فروپاشی شوروی است
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال1357 بود که موضوع تحریم ها علیه ملت ایران شروع شد و کم کم و در زمان جنگ تحمیلی و به خصوص بعد از تحریم های بسیار ظالمانه سناتور داماتو در سال1995 ، اردیبهشت 1374 که هر ساله به همین نام تصویب میشود شکل و دامنه ای گسترده تری به خود گرفت اما با هوشمندی و درایت مسؤولین و مردم کشورمان منشأ تحولاتی عظیم در ایران شد و شکی نیست که تجربه34 سالهی اخیر کشورمان در مواجهه با تحریم های امریکائیان خود شاهدی بر این ادعاست که جمهوری اسلامی ایران در هر مقطعی که مورد تحریم های ظالمانه امریکا قرار گرفته در همان مقطع به رشد و بالندگی دست یافته است و این یعنی قدرت روز افزون و افسانه ای در چشم انداز جمهوری اسلامی ایران در افق1404 که توسط مقام معظم رهبری به سران سه قوه ابلاغ شده است و حتی به برکت عدم رابطه ایران با آمریکا در سه دهه گذشته، ایران توانسته است نه تنها در منطقه خاورمیانه که در دنیا با سهم ده درصدی واردات از تولید ناخالص داخلی رتبه نخست استقلال اقتصادی را به دست آورد.
در ثانی وقتی خودشان بارها اعتراف کرده اند که تحمل نظام اسلامی در ایران را ندارند چه نوع مذاکره ای میخواهند با ایران انجام بدهند جز اینکه ابهت نظام مقدس جمهوری اسلامی را برای ملت های مسلمان منطقه کم کنند و امید را در دل مردم ستم دیده جهان از بین ببرند که نمونه واضح همین مسئله را میتوان در اعتماد سازی و عقب نشینی یک قدمی آقای روحانی پس از آن تماس تلفنی با اوباما مشاهده کرد که نه تنها موجب تنش زدایی نشد بلکه آنها با شتاب بیشتر و گام های بلندتر به سوی دشمنی با ملت ایران قدم برداشتند و در محاسبات خودشان متقاعد شدند که تحریم ها سران دولت ایران را تشنه مذاکرات با آمریکا کرده است در حالی که طبق گفته کارشناسان تنها 20 درصد از مشکلات اقتصادی ایران به دلیل تحریم هاست و بقیه مشکلات به دلیل مسائل بدون کار کارشناسی است و این یعنی اینکه اکثر مشکلات اقتصادی موجود در کشور ما نبود سیاستی مدون می باشد.
اینها که معتقدند ارتباط با آمریکا همه مشکلات اقتصادی موجود را برطرف میکند نگاهی کاملا اشتباه است در ایران بسیاری از مشکلات به دست خود مردم ایران حل شده و حل خواهد شد و وضعیت اقتصادی هم به خاطر فرهنگ های نادرستی است که اکنون در کشور رواج دارد مثل فرهنگ کار و مصرف که باید برای آنها چاره اندیشید نه اینکه همه مشکلات را برگردن تحریم ها انداخت.
بنابراین دولت امریکا با انجام مذاکرات با ایران فقط خواستار جاسوسی و انجام اقدامات پنهان در ایران است و تعریف آنها از مذاکره یعنی داشتن امکاناتی از قبیل قدرت داشتن در خرابکاری و اعمال تروریستی و انفجار و ناامنی در کشور مذاکره کننده و اینکه قبل از مذاکره کشور مذاکره کننده باید این مسئله را درک کند که امریکا قدرت این را دارد که کشور مذاکره کننده را از لحاظ اقتصادی و امنیتی نظامی و تحریم اقتصادی به چالش بکشد تا بتواند در مذاکره با تهدید و تطمیع و قول های بیهوده طرف مقابل را در کار انجام شده قرار بدهد، پس مذاکراتی که همراه با این فشارها بخواهد با ایران انجام بگیرد چه چیزی را به جز تحقیر نصیب ایرانیان خواهد کرد.
ایران میخواهد از مذاکره سود ببرد و مذاکره را در شرایط یکسان و به دور از فشارهای سیاسی برگزار کند در حالی که آنها از مذاکره با ایران به عنوان اهرمی استفاده میکنند که سیاست های راهبردی ایران را به چالش بکشند امریکائیان بعد از اینکه به قول خودشان بدترین تحریم های فلج کننده را به ایران تحمیل کرده اند و طرفی نبسته اند اینک در واقع همان مذاکره در سایه فشار را پیش گرفته اند که اتفاقا بارها با وقاحت تمام و علنا آن را اعلام کرده و میکنند که هدف اصلی ما مذاکره همراه با فشار است، پس نتیجه می گیریم که سیاست های کثیف سلطه طلبانه و جنایتکارانه دولت آمریکا که در کنگره آن کشور و به دستور صهیونیست ها دیکته میشود نمی تواند برای مذاکره با جمهوری اسلامی مفید باشد.
ايرانيان پرچم و شعار مرگ بر آمریکا را که در سال1357 به اهتزاز در آورده اند را هرگز بر زمين نخواهند گذاشت، ملت عزتمند ایران همه ساله در روز13 آبان به خيابانها مي آیند تا دوست و دشمن بدانند که مردم ایران دشمن اصلی شان شیطان بزرگ را فراموش نکرده اند چرا که ماهيت انقلاب اسلامي تكيه بر عوامل اعتقادي و آموزه هاي ديني دارد که ضمن متلاشی کردن نفوذ و اقتدار فزاينده آمریکا در ايران در دوران سیاه ستم شاهی و برپايي نظامی مستقل از ابرقدرت های زمان در ایران شرايطي را رقم زدند كه ايران اسلامي به عنوان كانون الهام بخش و بيداري ملت ها به ويژه مسلمانان تبديل شد.
امروز هیچ معادله ای در منطقه صورت نمی گیرد که یک طرف آن ایران نباشد چرا که ایران دارای یک پشتوانه استراتژیک و قدرتمند و به قولی قدرت نرم در منطقه و سراسر جهان است و این خود مانع بزرگی برای آمریکا محسوب میشود که قصد اقدام خصمانه و نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران داشته باشد و این سوای در اختیار داشتن برترین فناوری های نوین نظامی ایران در جهان است.
آمریکا به دنبال این است که به جهانیان بگوید اسلام نمیتواند جوابگوی مشکلات جامعه ها باشد پس باید همه جهانیان، اندیشه های لیبرالیستی را از آمریکائیان بگیریند و در کشورهای شان اجرا کنند، آنها همچنین به دنبال این هستند که بگویند اسلام نمیتواند در مقابل اندیشههای لیبرالیستی بیایستد و باید تسلیم شود پس آنها میخواهند کسانی در ایران به قدرت برسند که به هیچ چیز پایبند نباشند و ضعف شخصیتی زیادی داشته باشند.
شعار مرگ بر آمریکا اساسی ترین ارکان و ایدئولوژی انقلاب اسلامی بوده و هست و بیانگر ارائه طرح و راه جدیدی به ملتهای تحت ستم جهان برای کسب استقلال و رهایی از سلطه این شیطان بزرگ شده است و یک پیش شرط لازم برای دستیابی به جامعه آرمانی جهانی که مورد توجه انقلاب اسلامی است و پر واضح است که قدرتهای جهانی که منافع اقتصادی و راهبردی خود را با این انقلاب از دست داده و می دهند با تمام قدرت با آن به مبارزه برخیزند.
تمام قدرت و نفوذ روز افزون ایران در منطقه و جهان به خاطر داشتن جمهوري اسلامي و اهمیت نه بزرگ مردم ایران به امریکا و مذاکره نکردن ایران با آمریکاست، اگر جمهوری اسلامی ایران ایده ضد امپریالیستی و صهیونیستی و دفاع از ملت مسلمان و مظلوم فلسطین و مستضعفان جهان را نمی داشت و همچنین علیه زیاده خواهی ها، زورگویی ها و چپاولگری های آمریکا مبارزه حق طلبانه خودش را نمیداشت نمیتوانست با این سرعت فوق العاده به این مرحله از تحول و توان و جهش فوق العاده و باور نکردنی برسد که بتواند سیصد سال عقب ماندگی از دنیای بی رحم کنونی را در مدت سی و چهار سال به منصه ظهور برساند از همین رو مردم جهان به این نکته پی برده اند که فقط با دشمنی با زیاده خواهی و استعمارگری آمریکا میتوانند به این قدرت و افتخار دست پیدا کنند.
امریکا به شدت وحشت دارد که این تفکر در جهان جا بیفتد که هر کشوری که با سلطه طلبی امریکا مبازه کند آینده ای درخشان همچون جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت دشمنان ایران هر چه بیشتر علیه ایران دشمنی میکند ایران قویتر از گذشته، متحدتر از همیشه و شکوفاتر از قبل به میدان می آید ملت های منطقه به خوبی فهمیده اند که امنیت و عدالت و رفاه و پیشرفت مقوله هایی هستند که مردمان یک کشور به آن احتیاج دارند و این در کشورهای منطقه که با آمریکا رابطه خوبی دارند به دست نیامده است و فقط در سایه دشمنی با آمریکا به دست می آید و این همان الگوی ملت ها و مردم منطقه و آزادیخواهان جهان شده است که از مردم ایران به عنوان کشوری پیشرو و جلوتر از زمان خودش یاد می کنند.
چطور ممکن این وضعیت بوجود بیاید و حق و باطلی در مقابل هم از مذاکره و دوستی سخن بگویند، آخرین گزینش آمریکا در مقابل ایران ادامه مذاکرات همراه با ادامه تحریم هاست نه جنگ، برای آنها منطق ایران برنده تر و خطرناک تر از خود ایران است، منطقی که بر مبنای صلح پایدار در منطقه بدون دخالت خارجی شکل گرفته به هیچ وجه برای آنها قابل قبول نیست.
و در آخر خلاصه ای از سخنان گهر بار مقام معظم رهبری امام خامنه (حفظ اله) را به طور خلاصه وار مرور می کنیم:
اين اختلاف ريشه در تقابل روحيه اسلام گرايي مردم ايران و خوي استکباري آمريکا دارد.
همه بدبختي هاى انقلاب هاى دنيا و تسلّط و نفوذ آمريکا بر آنها از سازش با استکبار نشأت مي گيرد.
مذاکره با آمريکا يعني تيشه به ريشه خود زدن و تماميت خود را از بين بردن که قطعا چنين اقدامی بدور از عقل است.
اين مسائل نه تنها به سرعت قابل حل نيست بلکه شايد اساسا قابل حل نباشد.
داشتن رابطه با آمريکا في النفسه ارزش نيست اصل سياست خارجي ما، حفظ منافع ملي است.
قطعا هيچ ملتي حاضر نيست بر سر دين خود به مذاکره بنشيند.
مستکبر دنبال ثبت کردن حرف خودش است.
رابطه و مذاکره برای ملت ایران و برای نهضت جهانی (اسلام) مضر است.
ما دولت آمریکا را غیر قابل اعتماد، خودبرتربین، غیرمنطقی و عهد شکن میدانیم.
تا زمانی که شعار مرگ بر آمریکا وجود دارد تسلط دوباره آمریکا بر این کشور، منابع و منافع آن ممکن نخواهد بود و این یکی از رموز پایداری ما است.
و نتیجه اینکه مرور گفتمان امام و رهبری در این خصوص به خوبی نشان دهنده فاصله فکری کسانی است که با خط فکری انقلاب اسلامی فاصله زیادی دارند و در حقیقت هیچ تصمیمی در مسائل راهبردی بدون نظر و هدایت مقام معظم رهبری اتخاذ نمی شود و اگر این راهنمایی ها و داشتن مقام ولایت فقیه نبود مطمئناً جمهوری اسلامی ایران در طول سالهای پس از انقلاب اسلامی و در این مصاف نابرابر به این پیروزی های چشمگیر دست نمی یافت.
داریوش احمد رضا بهمنیار http://www.bahmaneyar.blogfa.com