
به سوي اخلاق كاربردي
نياز به «انديشههاي اخلاقي» و «رفتار اخلاقي» از روشنترين نيازهاي جامعه بشري است. به هر نسبت كه ظلم و فقر و اختلاف و جهل و بيماريهاي روحي و رواني بيشتر به چشم ميخورد، نياز به انديشهها، عادات و آداب و رفتار اخلاقي و معنوي بيشتر احساس ميشود. نياز به اخلاق در شرائط كنوني جهان، هزاران برابرِ گذشتههاست. هر چه جامعه بشري نيرومندتر، صنعتيتر و ارتباطات در آن زيادتر و سريعتر و نزديكتر ميشود، و امكان تأثيرگذاري مثبت و منفي افزونتر ميشود، كنترل دروني و مهار انگيزهها و اقدامات بشر، اهميت بيشتري مييابد. اين موضوع يك اصل عقلايي است كه هر چه خطر گستردهتر و شديدتر باشد، برنامهريزي و اقدام و همكاري براي مهار آن، ضرورت شديدتري مييابد.
امروز بشر به دليل پيشرفت تكنولوژي و ابزارهاي نظامي و ارتباطي، بيش از هميشه ميتواند زندگي خود و ديگران و محيط زيست را با خطر مواجه سازد و لذا تفكّر و برنامهريزي و ايجاد ساختارهاي كنترل براي كاهش و پيشگيري از خطرها، اهميت و اولويت بيشتري برخوردار است.
بشر، هميشه به «اخلاق»، «معنويت» و «عدالت» نياز داشته و دارد؛ ولي امروز اين نياز حياتيتر، فوريتر و صدها برابر است. رعايت اصول اخلاقي در شرائط گوناگون و حتي نسبت به دشمن، از شاخصههاي تفكر معصومان (ع) است.
امام صادق (ع) به عبدالملك بن غالب فرمود:
«ينبغي للمؤمن أن يكون فيه ثماني خصال: وقوراً عند الهزاهز، صبوراً عند البلاء، شكوراً عند الرّخاء، قانعاً بما رزقه الله، لا يظلم الاعداء، ولا يتحامل للاصدقاء، بدنه منه في تعب، و الناس منه في راحة. ان العلم خليل المؤمن، و الحلم وزيره، و العقل امير جنوده، و الرفق اخوه، و البرّ والده؛(1)
شايسته است در مؤمن، هشت ويژگي اخلاقي باشد:
1. در برابر موج آفرينيها، با ثبات باشد.
2. در هنگام بلا، صابر باشد.
3. هنگام فراواني و آسايش، شاكر باشد.
4. به آنچه خداوند روزياش كرده، قانع باشد.
5. بر دشمنانش هم ستم نكند.
6. بارش را بر دوش دوستان نيفكند (به خاطر آنان مرتكب گناه نشود).
7. بدنش از او در رنج باشد.
8. مردم از كار و رفتار او، در آسايش باشند.
به راستي دانش، دوست نزديك مؤمن است. بردباري، وزير او و عقل، فرمانده سپاه او و نرمخويي، برادر او و احسان و نيكوكاري، پدر اوست».
بخش گستردهاي از معارف قرآن و سنت نبوي و رهنمودهاي پيامبران و پيشوايان معصوم (ع) به تشريح فضائل اخلاقي، رذايل اخلاقي، و بيان عوامل تعالي و سقوط انسان در قلمرو اخلاق و رفتار، پرداخته است. اصولاً معارف قرآن و حديث، شامل سه بخش است:
1. بخش اعتقادات و انديشهها و باورها و بينش انسان نسبت به خدا، پيامبران، فرشتگان و گذشته و حال و آينده هستي.
2. بخش احكام و قوانين و دستورهاي اجرائي دين در زندگي فردي ـ اجتماعي كه شامل احكام عبادي، بهداشتي، احكام معاملات و قوانين اجتماعي و سياسي است.
3. بخش ديگر معارف پيامبران و امامان، مربوط به تربيت اخلاقي و تكامل معنوي انسانهاست، كه در هزاران آيه و حديث ابعاد و انواع و روشها و آثار و عوامل آن تشريح شده است.
ويژهنامه «اخلاق كاربردي» كه گامي كوتاه در راستاي تبيين معارف عترت (ع) شناخته ميشود، بدين اميد فراهم شده كه به گنجينه گرانبهاي رهنمودهاي اخلاقي اهل بيت (ع) راهي بگشايد و تشنگان كوثر را با قطراتي از اين آب زلال سيراب سازد.
فرهنگ كوثر، ويژهنامهديگري در باب «انديشههاي اخلاقي» و معيارها و مباني اخلاقي در برنامه دارد كه اميدواريم در اصلاح نگاهها و عواطف و خلق و خوي جامعه مؤٍثر باشد. ان شاءالله
تفكر و تجربه و از سوي ديگر معارف آسماني و فطرت بشري، همه و همه بر اهميت اخلاق و رعايت ارزشها و آثار زيانبار فعاليتهاي ضدّ اخلاقي و غير اخلاقي تأكيد دارند، و لذا در تمام اديان آسماني و مكاتب برخاسته از عقل و انديشهبشري، رفتار افراد و جوامع به دو گروه ارزشي ضدّ ارزشي و فعاليتهاي فاقد برچسب اخلاقي و تقسيم ميشود.
بسياري از اصول اخلاقي، ريشه در فطرت انسان دارد و بذر آن را آفريننده هستي در جان و دل فرزندان آدم (ع) نهاده است. وحي و تجربه، تأكيدي بر اهميت آن و نوعي آبياري و كمك به رويش و رشد اين گرايشهاي اخلاقي است.
قلمرو اثر گذاري اخلاق، بسيار گسترده و كم نظير است. اخلاق در انسجام و اتحاد جامعه بشري، در بهبود توليد و توزيع و مصرف و كليه فعاليتهاي اقتصادي، در حفظ و عزّت و استقلال كشورها، در آزادي و پيشرفت علمي، در آرامش رواني و امنيت اجتماعي، آثار روشن و بارزي دارد.
اخلاق در پيدايش و گسترش تمدن، كاهش جرائم، گسترش دين الهي، در توليد دانش و تحقيقات علمي، در مديريت جوامع خرد و كلان، در پيروزي بر دشمن، در تحكيم پيوند خانواده و تداوم مهرورزي و عدالت اجتماعي، عاليترين نقش را ايفا ميكند.
از نگاه اسلامي، اخلاق براي تجارت و سياست و بهداشت و امنيت نيست، بلكه اقتصاد و سياست و بهداشت و درمان و نهادهاي امنيتي بايد در خدمت اخلاق و معنويت باشد. و همه آن امور، مقدمه ارزشهاي اخلاقي و تكامل معنوي انسان است.
هدف، اعلاي «نظام اخلاقي اسلام»، «معرفت»، «عبادت الهي» و استقرار «عدالت در جهان هستي» است. «قرب الهي» نقطه نهائي تربيت اجتماعي و اخلاقي انسان است. علم و اقتصاد و سياست در خدمت ايمان و اخلاق و معنويت؛ يعني شناخت خدا و حركت بر اساس رهنمودهاي او ارزش دارد.
دانش بدون «ايمان»، اقتصاد بدون «اخلاق» و سياست بدون «عدالت» و «معنويت»، به شدّت ناقص و ناتمام بلكه گاهي فاقد ارزش و زيان بار است.
«علم اخلاق» به عنوان يك دانش و مجموعهاي از اطلاعات و اصطلاحات مرتبط با رفتار انسانها و تقسيمبندي ذهني حالات و رفتار بشر در دو گروه فضائل و رذايل، مشكلي را حل نميكند و سلامت و سعادت فرد و جامعه را پديد نميآورد و پاس نميدارد. بلكه شناخت درست اصول اخلاقي و كاربرد آن در زندگي فردي و اجتماعي، ضامن سلامت و سعادت و فلاح و رفاه انسانهاست.
آرايش جان و تن به فضائل و پيرايش جسم و جان از رذايل، دو حركت ايجابي و سلبي است كه در مقوله «اخلاق كاربردي» جاي دارد؛ ولي يادگيري دانش و فوت و فن آرايش و پيرايش تا وقتي به اصلاح سر و سيماي خويش نپردازيم و هميشه آن را براي تغيير و اصلاح ديگران به كار گيريم، اقدامي اخلاقي محسوب نميشود!
حركت و اقدام اخلاقي، تركيبي از بينش اخلاقي، دانش اخلاقي، كوشش اخلاقي و روشاخلاقي است و هر كدام از اين اركان چهارگانه كه وجود نداشته باشد، تربيت و تكامل اخلاقي آغاز نميشود.
عقايد و انديشههاي شرك آلود و كفر آميز، نشناختن قوانين و احكام و دستورهاي الهي (واجب، مستحب، حرام، مكروه و مباح)، نداشتن چشم انداز الهي در زندگي فردي و اجتماعي، حاكميت غرائز حيواني و سلطه عشق دنيوي و حبّجاه و ثروت و قدرت و خور و خواب و خشم و شهوت، از موانع بزرگ پيشرفت اخلاقي و عرفاني انسان است.
غفلت از مبدأ و مقصد، غفلت از وظيفه و راه، غفلت از خطرها و نعمتها، و غفلت از رهنمودهاي انبيا و اولياي الهي، از بزرگترين موانع پيشرفت اخلاقي است.
ضعف اراده و توان تصميمگيري و انواع اعتيادهاي زيان بار براي جسم و جان انسانها، از موانع بزرگ حركت اخلاقي است.
سه عامل بزرگ و تأثيرگذار: وراثت، محيط و تربيت، هر كدام ميتواند در صعود اخلاقي و معنوي و يا سقوط معنوي و تربيتي انسان، نقشي حساس ايفا كند.
محيط ناسالم، غذاي حرام، دوستان ناباب، آلودگيلباس و غذا و حضور در فضاي نامناسب و اماكن آلوده، زمينه سلامت و سعادت انسان را تباه ميسازد و از پيشرفت معنوي و اخلاقي باز ميدارد.
شناخت بيماريهاي روحي و راهكار درمان آن و آشنايي با فضائل و رذايل اخلاقي، ميتواند در پاسداري از «سلامت و سعادت» كمك كند.
سه بيماري بزرگ خودبرتربيني، آزمندي و حسادت، مثلث سقوط انسان در روابط اجتماعي است. تكبر، شيطان را به عصيان و سركشي واداشت؛ آزمندي، عامل هبوط آدم از بهشت برين شد و حسادت، قابيل را به قتل برادر وادار كرد.
گوش دادن به تبليغات دشمن و خوردن غذاي ناسالم فكري، زودباوري در برابر تبليغات شيطاني، دوستي با شيطان و عناصر شيطاني، حضور در مجالس شراب و قمار و مفاسد اخلاقي، محروميت از نيازهاي اوليه، بيعدالتي در توزيع امكانات عمومي، اسراف و تبذير در نعمتهاي الهي، از موانع تكامل معنوي و اخلاقي است و سدّ راه فضيلت و عبادت و معرفت شناخته ميشود.
اصلاحات اخلاقي با اصلاحات عقيدتي، علمي و اصلاح محيط و فضاي زندگي آغاز ميشود. اصلاح عادتها در سايه تقويت اراده و تمرين و تدريج امكان پذير است. ديدار با صالحان، حضور در مساجد و مراكز مقدس زيارتي، همنشيني با نيازمندان و انسانهاي قانع و شاكر، كنترل چشم و گوش و زبان در برابر انواع گناهان، مراقبت و نظارت بر كم و كيف خوردنيها و نوشيدنيها، مطالعه حوادث تلخ و شيرين زندگي ديگران، تقويت ارتباط و رفت و آمد با بندگان شايسته و اهل ايمان و عبادت، از ديگر راهكارهاي «اصلاح اخلاقي» است.
ياد خدا و نماز، روزهگرفتن و تقويت اراده، افزايش آگاهيها درباره آثار دنيوي و اخروي گناهان، عبرتگيري از سرنوشت شوم گناهكاران، تلاوت قرآن و دعاهاي مستحبي، استمداد از خداوند و ارواح بندگان مقرب الهي، ياد مرگ و قيامت و توبه و استغفار از محضر پروردگار، از روشهاي عمومي مؤثر در خودسازي و تهذيب اخلاق است.
هر بيماري اخلاقي، عوامل خاص و روش ويژهاي براي درمان و اصلاح دارد، كه كارشناسان و استادان اخلاق اسلامي در كتب حديثي اخلاق و عرفان و منابعي مثل: المحجة البيضاء، جامع السعادات، معراج السعادة، المقالات العليه، الاخلاق شبّر، اخلاق ناصري و اوصاف الاشراف، به ارائه راهكار و درمان رذايل و دستيابي به اخلاق برتر پرداختهاند.
آثار اخلاقي آيات بزرگواري همچون: جوادي آملي، مصباح يزدي، سيد مجتبي موسوي لاري، شهيد مرتضي مطهري، مشكيني، مكارم شيرازي، مظاهري، مهدوي كني، حائري شيرازي و خطيب پرآوازه مرحوم محمد تقي فلسفي، مجموعه اي گرانبها در زمينه مطالعات اخلاقي است.
استادان و پژوهشگران مسائل اخلاقي، در زمينه تدريس و پژوهش و تربيت اخلاقي، روشها و شيوههاي فراواني را به كار گرفتهاند و هر كدام به گونهاي خاص و براي مخاطبي ويژه سخن گفتهاند؛ عناويني مثل:
1. خودسازي، 2. تهذيب نفس، 3. تربيت اخلاقي، 4. اخلاق اجتماعي، 5. اخلاق الهي، 6. جهاد اكبر، 7. پرورش روح، 8. تعليم و تربيت، 9.تزكيه، 10.مراقبات و محاسبة النفس، 11.فضائل و رذايل، 12.اخلاق معاشرت، 13.منازل السائرين، 14.آداب سير و سلوك، هر يك به روش خاصي و بر پايه نگاهي متفاوت، به بيان انديشههاي اخلاقي و تشريح راهكار اصلاح اخلاق جامعه پرداختهاند. ولي با همه تفاوت انديشهها و سليقهها، متفكران و فقيهان و عالمان دنياي اسلام بر اين نكته تأكيد ميورزند كه بدون شناخت قرآن و سنت و پيروي از اهل بيت (ع) رسول اعظم (ص) هيچكس نميتواند، به مرزهاي اخلاق و عرفان اسلامي نزديك شود.
داشتن عقايد اسلامي، و رعايت فقه و حقوق اسلامي پيشنياز زندگي بر اساس اسلام و قرآن است. اخلاق و عرفان، مراحل پس از دستيابي به اسلام و ايمان و التزام به قوانين الهي است.
قرار گرفتن در قلمرو جاذبه الهي و عشق خدا و اولياي خدا، مهمترين موتور محرك، در حركت اخلاقي است. بدون شناخت خدا و هماهنگي عواطف و رفتار با او و دوستان او و اعلام برائت از دشمنان او، دستيابي به عرفان و اخلاق، خواب و خيالي بيش نيست. امام صادق (ع) فرموده است:
«من احبّ لله و ابغض لله و اعطي لله فهو ممّن كمل ايمانه؛(2) كسي كه براي خدا مهرورزي كند و براي خدا خشم گيرد و در راه خدا ببخشد، او از كساني است كه ايمانشان كامل شده است».
در حديث ديگر چنين آمده است كه رسول خدا (ص) از اصحاب پرسيد: محكمترين دستگيرههاي ايمان، كدام است؟ برخي گفتند: خدا و رسول او داناترند. برخي گفتند: نماز. برخي گفتند: زكات. برخي از روزه نام آوردند، برخي حج و عمره را مطمئنترين دستگيره ايمان و بعضي هم جهاد را مهمتر دانستند. حضرت فرمود:
هر يك از آنچه برشمرديد، ارزشي و فضيلتي دارد ولي در آن حد نيست. سپس فرمود:
«ولكن اوْثق عري الايمان الحبّ في الله و البغض في الله و توالي اولياء الله و التبرّي من اعداء الله؛(3) ولي برترين دستاويز ايمان، دوستي براي خدا و دشمني براي خدا و پيوند و پيروي از اولياي او و بيزاري از دشمنان خداست».
با سازش با كفار و منافقان و پيوند با آنان، بدون محبت خدا و اولياي الهي و بدون اعلام نفرت از كفر و شرك و نفاق، نميتوان از اخلاق اسلامي و عرفان ديني سخن گفت. زير بناي «اخلاق اسلامي» ايمان و اخلاص و پيروي از فقاهت و ولايت ديني است. شناخت خدا، نفي غير خدا، پيروي از احكام خدا، و اطاعت از حكومت مشروع اسلامي، مهمترين راهكار زندگي اسلامي و دستيابي به اخلاق الهي است. والسلام.