سوره کوثر و فاطمه زهرا(س)

بازدید : 5536
زمان تقریبی مطالعه : 11 دقیقه
تاریخ : 05 آبان 1390
سوره کوثر و فاطمه زهرا(س)

سوره کوثر و فاطمه زهرا(س)

منابع مقاله:

فرهنگ و تمدن، زن در جامعه اسلامی، فاطمه(س) الگوی کامل، ؛


سوره کوثر مکی است و سه آیه دارد

(3)بسم الله الرحمن الرحیم

انا اعطیناک الکوثر (1)فصل لربک و انحر (2)ان شانئک هو الابتر (3)

ترجمه آیات

به نام الله که به نیک و بد بخشنده، و به نیکان مهربان است.محققا ما به تو خیر کثیر(فاطمه ع)دادیم(1).

پس به شکرانه اش برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن(2).

وبدان که محققا شماتت گوی و دشمن تو ابتر و بلا عقب است(3).

بیان آیات

در این سوره منتی بر رسول خدا(ص)نهاده به اینکه به آن جناب کوثر داده، و این بدان منظور است که آن جناب را دلخوش سازد و بفهماند که آن کس که به وی زخم زبان می زند که اولاد ذکور ندارد و اجاق کور است، خودش اجاق کور است، و این سوره کوتاه ترین سوره قرآن است، و روایات در اینکه آیا این سوره در مکه نازل شده و یا درمدینه مختلف است، و ظاهرش این است که در مکه نازل شده باشد.

و بعضی(1) از مفسرین به منظور جمع بین دو دسته روایات گفته اند: ممکن است دو

............................................ (1)روح المعانی، ج 30، ص 244.

صفحه : 638

نوبت نازل شده باشد یکی در مکه و بار دیگر در مدینه.

اقوال مختلف در باره مراد ازکوثرو بیان شواهد دال بر اینکه مراداز آن ذریه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)یعنی فرزندان فاطمه(علیها السلام)استانا اعطیناک الکوثردر مجمع البیان می گوید: کلمهکوثربر وزنفوعلبه معنای چیزی است که شانش آن است که کثیر باشد، و کوثر به معنای خیر کثیر است (1).

ولی مفسرین در تفسیر کوثر و اینکه کوثر چیست اختلافی عجیب کرده اند:بعضی (2) گفته اند: خیر کثیر است.و بعضی معانی دیگری کرده اند که فهرست وار از نظر خواننده می گذرد: 1 - نهری است در بهشت.2- حوض خاص رسول خدا(ص)دربهشت و یا در محشر است.3 - اولاد رسول خدا(ص)است.4 - اصحاب و پیروان آن جناب تا روز قیامت است.5 - علمای امت او است.6 - قرآن و فضائل بسیار آن.

7 - مقام نبوت است.8 - تیسیر قرآن و تخفیف شرایع و احکام است.9 - اسلام است.10 - توحیداست.11 - علم و حکمت است.12 - فضائل رسول خدا(ص)است.

.واز این قبیل اقوالی دیگر که به طوری که از بعضی(4) از مفسرین نقل شده بالغ بر بیست و شش قول است.

صاحبان دو قول اول استدلال کرده اند به بعضی روایات، و اماباقی اقوال هیچ دلیلی ندارند به جز تحکم و بی دلیل حرف زدن، و به هر حال اینکه در آخر سوره فرمود: ان شانئک هوالابتربا در نظر گرفتن اینکه کلمهابتردر ظاهر به معنای اجاق کور است، و نیز با درنظر گرفتن اینکه جمله مذکور از باب قصر قلب است، چنین به دست می آید که منظور ازکوثر، تنها و تنها کثرت ذریه ای است که خدای تعالی به آن جناب ارزانی داشته، (و برکتی است که در نسل آن جناب قرار داده)، و یا مراد هم خیر کثیر است و هم کثرت ذریه، چیزی که هست کثرت ذریه یکی از مصادیق خیر کثیر است، و اگر مراد مساله ذریه به استقلال و یابه طور ضمنی نبود، آوردن کلمهاندرجملهان شانئک هو الابترفایده ای نداشت، زیراکلمه انعلاوه بر تحقیق، تعلیل را هم می رساند و معناندارد بفرماید ما به تو حوض دادیم، چون که بدگوی تو اجاق کور است و یا بی خبر است.

............................................ (1)مجمع البیان، ج 10، ص 548. (2)روح المعانی، ج 30، ص 245. (3 و 4)روح المعانی، ج 30، ص 244 و 245.

صفحه : 639

مراد از امر به صلوة و نحر بعد از منت گذاردن به اعطاء کوثروروایات هم بسیار زیاد رسیده که سوره مورد بحث در پاسخ کسی نازل شده که رسول خدا(ص)را به اجاق کوری زخم زبان زد و این زخم زبان هنگامی بود که قاسم و عبد الله دو فرزندان رسول خدا(ص)از دنیا رفتند، پس بااین بیان روشن شد که سخن آن مفسر که گفته: منظور صاحب این زخم زبان از کلمهابتربریدگی از مردم یا انقطاع از خیر بوده و خدای تعالی در رد گفتارش فرموده او خودش منقطع از هر چیز استسخن بی وجهی است.

وچون جملهانا اعطیناک...در مقام منت نهادن بود، با سیاق متکلم مع الغیر(ما)آمد که بر عظمت دلالت می کند، و چون منظور از آن خوشدل ساختن رسول خدا(ص)بود مطلب را با واژه اعطاء که ظاهر در تملیک است بیان داشت و فرمود: ما به تو کوثر عطا کردیم.

و این جمله از این دلالت خالی نیست که فرزندان فاطمه(ع)ذریه رسول خدا(ص)هستند، و این خود یکی از خبرهای غیبی قرآن کریم است، چون همانطورکه می بینیم خدای تعالی بعد از درگذشت آن حضرت برکتی در نسل آن جناب قرار داد، به طوری که در همه عالم هیچ نسلی معادل آن دیده نمی شود، آن هم با آن همه بلاهاکه بر سر ذریه آن جناب آوردند و گروه گروه از ایشان را کشتند.

فصل لربک و انحراز ظاهر سیاق و ظاهر اینکه حرففاءبر سراین جمله در آمده، استفاده می شود که امر به نماز و نحر شتر، که متفرع بر جملهانا اعطیناک الکوثرشده،از باب شکر نعمت است، و چنین معنا می دهد، حال که ما بر تو منت نهادیم و خیر کثیرت دادیم این نعمت بزرگ را با نماز و نحر شکرگزاری کن.

و مرادازنحربنا بر روایاتی که از طرق شیعه و سنی از رسول خدا(ص)واز علی(ع)رسیده، و نیز روایاتی که شیعه از امام صادق و سایر ائمه اهل بیت(ع)روایت کرده، دست بلندکردن به طرف گردن در هنگام تکبیر گفتن برای نماز است (1).

ولی بعضی(2) گفته اند: معنایش این است که نماز عید قربان بخوان، و شتر هم قربانی

............................................ (1)تفسیر برهان، ج 4، ص 514 و الدر المنثور، ج 6، ص 403. (2)الدر المنثور، ج 6، ص 403.

صفحه : 640

کن، (چون کلمه نحر به معنای سر بریدن شتر به آن نحو خاص است،همچنان که کلمهذبحبه معنای سر بریدن سایر حیوانات است).

بعضی(1) دیگر گفته اند: معنایش این است که برای پروردگارت نماز بخوان، و وقتی سر از رکوع بر می داری به طور کامل بایست.

بعضی(2) دیگر معانی دیگری هم ذکر کرده اند.

ان شانئک هو الابترکلمه: شانی ءبه معنای دشمن خشمگین، وکلمهابتربه معنای اجاق کوراست، و این کسی که چنین زخم زبانی به آن جناب زده بود عاصی بن وائل بوده.

بعضی گفته اند: مراد از ابتر منقطع از خیر، و یا منقطع از قوم خویش است، که خواننده توجه فرمود این قول با روایات شان نزول نمی سازد.

بحث روایتی روایاتی در باره اینکه مراد ازنحردرفصل لربک و انحربلند کردن دست ها در موقع اداء تکبیر نماز است

در الدر المنثور است که بخاری ابن جریر و حاکم از طریق ابی بشر از سعید بن جبیراز ابن عباس روایت کرده اند که گفت: کوثر آن خیری است که خدای تعالی به رسول خدا(ص)داد.ابو بشر می گوید: به سعید بن جبیر گفتم جمعی از مردم معتقدند که کوثر نام نهری دربهشت است.سعید گفت نهری هم که در بهشت است یکی ازخیرهایی است که خدای تعالی به آن جناب ارزانی داشته (3).

و در همان کتاب آمده که ابن ابی حاتم، حاکم، ابن مردویه،و بیهقی در کتاب سنن خود، از علی بن ابی طالب روایت کرده اند که فرموده وقتی این سوره بر رسول خدا(ص)نازل شد، از جبرئیل پرسید: ایننحیرةکه خدای عز و جل مرا بدان مامورفرموده چیست؟گفت: منظورنحیرة نیست، بلکه خدای تعالی مامورت کرده وقتی می خواهی احرام نماز ببندی دستهایت را بلند کنی، هم در تکبیرة الاحرام و هم در هنگام رکوع رفتن وهم در موقع سر از رکوع برداشتن، که این نماز ما و نماز فرشتگانی است که درهفت آسمان هستند، و برای هر چیزی زینتی است، و زینت نماز دست بلند کردن در هر تکبیر است.

............................................ (1 و 2)الدر المنثور، ج 6، ص 403. (3)الدر المنثور، ج 6، ص 402.

صفحه : 641

روایاتی راجع به زخم زبان زدن به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)در مورد نداشتن اولاد ذکور، کسی که زخم زبان زد، و نزول سوره کوثرو رسول خدا(ص)فرمود:دست بلند کردن یکی از مظاهراستکانت و التماس است که خدای تعالی(در مذمت کفار)فرموده: فما استکانوا لربهم و مایتضرعون -برای پروردگار خود نه استکانت دارند و نه تضرع و زاری (1).

مؤلف: این روایت را صاحب مجمع البیان از مقاتل از اصبغ بن نباته از آن جناب نقل کرده، سپس گفته ثعلبی و واحدی این روایت را در تفسیرهای خود آورده اند.و نیزگفته همه عترت طاهره از آن جناب نقل کرده اند، که معنای نحر بلند نمودن دو دست تا محاذی گودی زیر گلو در هنگام نماز است (2).

و نیز در الدر المنثور است که ابن جریر از ابی جعفر روایت کرده که درذیل آیهفصل لربکگفته است: یعنی نماز بخوان، و در معنای کلمهو انحرگفته: یعنی دستهارادر آغاز نماز و هنگام گفتن تکبیر افتتاح، بلند کن (3).

و نیز در همان کتاب است که ابن مردویه از ابن عباس روایت کرده که در تفسیر آیهفصل لربک و انحرگفته: خدای تعالی به رسول گرامیش وحی فرستاد که وقتی تکبیر اول نمازرا می گویی دستها را تا برابر نحرت - گودی زیر گلویت - بلند کن، این است معنای نحر (4).

و در مجمع البیان در ذیل آیه از عمر بن یزید روایت کرده که گفت: من از امام صادق(ع)شنیدم که در تفسیر آیهفصل لربک و انحرمی فرمود:این نحر عبارت است از بلند کردن دستهایت تا برابر صورت (5).

مؤلف: آنگاه می گوید: عبد الله بن سنان هم مثل این حدیث را از آن جناب نقل کرده، و نیز قریب به آن را جمیل از آن جناب روایت کرده است (6).

و در الدر المنثور است که ابن سعد و ابن عساکر از طریق کلبی از ابی صالح از ابن عباس روایت کرده اند که گفت: بزرگترین فرزند رسول خدا(ص)قاسم، سپس زینب، وآنگاه عبد الله، و پس از او ام کلثوم، و آنگاه فاطمه و در آخر رقیه بود، قاسم ازدنیا رفت و اولین کس از فرزندان آن جناب بود که در مکه از دنیا رفت، و بعد از او عبد الله ازدنیا رفت، و عاصی بن وائل سهمی گفت: نسل او قطع شد، پس او ابتر و بی عقب است، در

............................................ (1)الدر المنثور، ج 6، ص 403. (2)مجمع البیان، ج 10، ص 550. (3 و 4)الدر المنثور، ج 6، ص 403. (5 و 6)مجمع البیان، ج 10، ص 550.

صفحه : 642

پاسخش خدای تعالی این آیه را فرستادکه خود عاصی بن وائل ابتر و بدون عقب است (1).

و در همان کتاب است که زبیر بن بکار و ابن عساکر،از جعفر بن محمد از پدرش روایت کرده اند که فرمود: قاسم پسر رسول خدا(ص)در مکه از دنیارفت و بعداز دفن جنازه آن جناب رسول خدا(ص)به عاصی بن وائل وپسرش عمرو برخورد، عاصی وقتی رسول خدا(ص)را از دور دید گفت: الآن زخم زبانی به او می زنم، همین که آن جناب نزدیک شد، گفت: چه خوب شد که اجاقش کور شد، در پاسخ او این آیه نازل شد: ان شانئک هو الابتر (2).

و نیز در همان کتاب است که ابن ابی حاتم از سدی روایت کرده که گفت: قریش رارسم چنین بود که وقتی فرزند ذکور کسی می مرد می گفتند: بتر فلان، و چون فرزندرسول خدا(ص)از دنیا رفت عاصی بن وائل گفتبتریعنی فرزند ذکورش مرد، و این فرد(رسول خداص)از همه بیشتر بتر شد، (چون هیچ فرزندذکور برایش نماند) (3).

از تواریخ آمده که شماتت کننده ولید بن مغیره بوده.ودربعضی(5) دیگر آمده که ابو جهل بوده.و در(4) بعضی (6) دیگر آمده که عقبة بن ابی معیط بوده.ودربعضی(7) آمده که کعب بن اشرف بوده، ولی معتبر همان است که می گفت عاصی بن وائل بوده است.

مؤید آن، روایتی است که مرحوم طبرسی آن را دراحتجاج از حسن بن علی(ع)نقل کرده که آن جناب در حدیثی که روی سخنش در آن با عمرو بن العاصی است،فرموده: و تو در بستری مشترک متولد شدی(یعنی مادرت هم با عاصی بن وائل هم بسترمی شده و هم با دیگران)، و وقتی متولد شدی عده ای از رجال قریش بر سر تو نزاع کردند، ابو سفیان بن حرب گفت این پسر از نطفه من است.ولید بن مغیره گفت: از من است.عثمان بن حارث و نضر بن حارث بن کلده، و عاصی بن وائل هر یک ادعا کردند که از من است، تاآنکه از میان همه آنان لئیم تر و بی حسب و نسب تر و خبیث تر و ستمکارتر و زناکارترشان عاصی بن وائل زورش بر سایرین چربید و تو را به خود ملحق ساخت.

و نیز این تو بودی که برای بر شمردن افتخاراتت به خطبه ایستادی، و گفتی این منم.

............................................ (1)الدر المنثور، ج 6، ص 403. (الدر المنثور، ج 6، ص 403. (4 و 5 و 6 و 7)روح المعانی، ج 30، ص 248.

صفحه : 643

که محمد را زخم زبان می زنم، و عاصی بن وائل گفت: محمدمردی ابتر است، یعنی اولادذکوری ندارد، اگر از دنیا برود نامش از صفحه روزگار محو می شود، و خدای تعالی درپاسخش فرمود: ان شانئک هو الابتر - تا آخر حدیث (1).

و در تفسیر قمی در ذیل آیهانا اعطیناک الکوثرآمده که کوثر نهری است دربهشت، که خدا آن را به محمد(ص)داده، تا عوض از پسرش ابراهیم باشد (2).

مؤلف: این روایت علاوه بر اینکه مرسل است، یعنی سندش ذکر نشده،و علاوه براینکه مضمر است، یعنی تنها در آن آمده که: فرمودو روشن نکرده که کدام یک ازائمه فرموده، با سایر روایات معارض است، و تفسیر کوثر به نهری در بهشت منافات ندارد که کوثربه معنای خیر کثیرباشد، چون همانطور که در خبر ابن جبیر گذشت نهر بهشتی هم مصداقی ازخیر کثیر است.

............................................ (1)احتجاج طبرسی، ج 1، ص 411. (2)تفسیر قمی، ج 2، ص 445.

علامه سید محمد حسین طباطبایی قدس سره ترجمه تفسیر المیزان جلد 19 صفحه 637

منبع : سایت حوزه

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه