تقوا در کلام امیر المؤمنین (ع)

بازدید : 4144
زمان تقریبی مطالعه : 16 دقیقه
تاریخ : 22 آذر 1393
تقوا در کلام امیر المؤمنین (ع)

رئيس اخلاق

اَلتَّقْوي رَئيسُ الاْخْلاقِ   پرهيزگاري، سرآمد خصلت هاي نيکو است.شرح غرر الحکم ج1 ص 193

تقوا در نهان

اِتَّقُوا مَعاصِيَ اللّهِ فِي الْخَلَواتِ، فَاِنَّ الشّاهِدَ هُوَ الْحاکِمُ.

از نافرماني خدا در خلوتگاه ها بپرهيزيد زيرا آن که بيننده است هم او داوري کننده است.

 نهج البلاغه خ 316

کليد درستکاري

فإِنَّ تَقْوَي اللّهِ مِفْتاحُ سَدَادٍ.
همانا ترس از خدا کليد درستکاري و صلاح انديشي است.نهج البلاغه خ 221

دژ استوار

اَلتَّقْوي حِصْنٌ حَصينٌ لِمَنْ لَجَاءَ اِلَيْهِ.
پرهيزکاري براي کسي که به آن پناه برد، قلعه اي است استوار.شرح غررالحکم ج2 ص402

تقواي حقيقي

اِتَّقُوا اللّهَ تَقِيَّةَ مَنْ سَمِعَ فَخَشَعَ وَ اقْتَرَفَ فَاعْتَرَفَ.
تـقواي الهي پيشه کنيد، تقوايي که همسان تقواي کسي باشد که با دريافت حقايق به خشوع گرايد و چون به گناه آلوده شود، اعتراف کند.نهج البلاغه خ82

درمان دلها

فَاِنَّ تَقْوَي اللّهِ دَواءُ داءِ قُلُوبِکُمْ وَ بَصَرُ عَمي اَفْئِدَتِکُمْ.
به راستي که تقواي الهي درد قلب هايتان را دارو، و کوردلي هايتان را بينايي است.

نهج البلاغه خ189

بهترين سفارش

اُوصـيـکـُمْ بـِتـَقـْوَي اللّهِ فـَاِنَّهـا خـَيـْرُ مـا تـَواصـَي الْعـِبـادُ بـِهِ وَ خـَيـْرُ عـَواقـِبِ الاُْمـُورِ عِنْدَ اللّهِ.


بندگان خدا! شما را به پرهيزگاري وصيّت مي کنم، که پرهيزگاري بهترين چيزي است که بـنـدگـان خـدا هـمـديگر را بدان سفارش مي کنند و در نزد خدا بهترين وسيله است براي فرجام کارها.نهج البلاغه خ173

بزرگواري واقعي

لا کَرَمَ کَالتَّقْوي.    هيچ بزرگواري مانند پرهيزگاري نيست.نهج البلاغه خ109

اکسير ضد بلا

فَمَنْ أَخَذَ بِالتَّقْوي عَزَبَتْ عَنْهُ الشَّدائِدُ. آن که تقوا پيشه کند، سختي ها از او دوري گزيند.

نهج البلاغه خ189

دستاويز محکم

إِعْتَصِمُوا بِتَقْوَي اللّهِ فَإِنَّ لَهَا حَبْلاً وَثِيقاً عُرْوَتُهُ وَ مَعْقِلاً مَنِيعاً ذِرْوَتُهُ.
به تقواي الهي چنگ زنيد که ريسماني است با دستاويز استوار، و پناهگاهي با ستيغ بلند.

نهج البلاغه خ190

کاربرد تقوا و يقين

اَلا وَ بِالتَّقْوي تُقْطَعُ حُمَةُ الْخَطايا وَ بِالْيَقينِ تُدْرَکُ الْغايَةُ الْقُصْوي.
بدانيد که نيش خطاها، با تقوا [بيرون] کشيده مي شود و تنها با پاي يقين مي توان راه را به پايان برد.نهج البلاغه خ157

گستره تقوا

اِتَّقـُوا اللّهَ فـي عـِبـادِهِ وَ بِلادِهِ فَاِنَّکُمْ مَسْؤُلُونَ حَتّي عَنِ الْبِقاعِ وَالْبَهائِمِ، اَطيعُوا اللّهَ وَ لا تَعْصُوهُ. وَ اِذا رَأَيْتُمُ الْخَيْرَ فَخُذُوا بِهِ وَ اِذا رَأَيْتُمُ الشَّرَّ فَأَعْرِضُوا عَنْهُ.
تـقـواي خـدا را در حـق بـنـدگـان و سـرزمـيـن هـاي خـداونـد پـاس داريـد؛ کـه شـمـا مـسـؤول هـسـتـيـد، حـتـي در بـرابر سرزمين ها و چهارپايان! اگر خيري ديديد آن را دريابيد و اگر شرّي ديديد روي از آن برتابيد.نهج البلاغه خ166

آثار تقوا

فـَإِنَّ تـَقـْوَي اللّهِ مـِفـْتـَاحُ سـَدَادٍ وَ ذَخـِيـرَةُ مـَعـَادٍ وَ عـِتـْقٌ مـِنْ کـُلِّ مـَلَکـَةٍ وَ نـَجـَاةٌ مـِنْ کـُلِّ هَلَکَةٍ.
تـرس از خـدا کـليـد درستي کردار است و اندوخته رستاخيز و سبب آزادي از هرگونه بردگي و نجات از هرگونه هلاکت.نهج البلاغه خ221

تقوا، عامل پيشي گرفتن

فَمَنْ اَشْعَرَ التَّقْوي قَلْبَهُ بَرَّزَ مَهَلَهُ وَ فازَ عَمَلُهُ.
آن کـه ترس از خدا را شعار قلبي خود قرار دهد در کار خير از اقران خود پيش تازد و کردارش پيروز و پسنديده است.  نهج البلاغه خ132

پرهیز از دنیا طلبی

أَوْصيکُما بِتَقْوَي اللّهِ وَ أَنْ لا تَبْغِيَا الدُّنْيا وَ اِنْ بَغَتْکُما.

شـمـا را به تقواي الهي سفارش مي کنم، و [ديگر] اين که دنيا را مخواهيد هر چند دنيا پيِ شما آيد!   نهج البلاغه ن47

تقوا، ملازم بندگي

... فَاتَّقي عَبْدٌ رَبَّهُ، نَصَحَ نَفْسَهُ وَ قَدَّمَ تَوْبَتَهُ وَ غَلَبَ شَهْوَتَهُ...
بـنـده بـايـد از پـروردگارش بترسد، خيرخواه خود باشد و پيش از رسيدن مرگ توبه کند و بر شهوتش چيره شود.   نهج البلاغه خ63

ویژگیهای متّقی

اِتَّقـُوا اللّهَ تـَقـِيَّةَ مَنْ شَمَّرَ تَجْرِيداً، وَجَدَّ تَشْميراً، و أَکْمَشَ في مَهَلٍ، وَ بادَرَعَنْ وَ جَلٍ، وَ نَظَرَ في کَرَّةِ الْمَوْئِلِ، وَ عاقِبَةِ الْمَصْدَرِ، وَ مَغَبَّةِ الْمَرْجِعِ.
تـقواي الهي پيشه کنيد، همچون کسي که از همه وابستگي ها برهد، دامن همت به کمر زند، چالاک و کـوشـا بـاشـد و در فـرصـت زنـدگي، بينا و سبک راه سپرد و در کار خير پيشي گيرد و در بـازگشت به پناهگاه خويش بنگرد و به پايان کارها که بازگشت به سوي پروردگار است چشم دوزد.نهج البلاغه خ201

 

خطبه = 16  

عَمّا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْمَثُلاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهاتِ.
كيفرهاى پيش رويش را بر او آشكار كند تقوا او را از درافتادن در اشتباهات مانع گردد.

 

 

خطبه = 16  

لُجُمُها، فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِى النّارِ. اَلا وَ اِنَّ التَّقْوى مَطايا ذُلُلٌ حُمِلَ
تا به جهنم وارد كنند. آگاه باشيد كه تقوا مركب هاى راهوار است كه مهارشان به دست

 


 

خطبه = 16  

جَهْلاً اَنْ لايَعْرِفَ قَدْرَهُ. لايَهْلِكُ عَلَى التَّقْوى سِنْخُ اَصْل، وَلايَظْمَأُ
كه اندازه خود را نشناسد. ريشه اى كه بر تقوا روييده نابود نگردد، و زراعت قومى كه

 


 

خطبه = 27  

اَوْلِيائِهِ، وَ هُوَ لِباسُ التَّقْوى، وَ دِرْعُ اللّهِ الْحَصينَةُ، وَ جُنَّتُهُ الْوَثيقَةُ.
خاصّ خود گشوده، جهاد جامه پرهيزگارى، زره استوار، و سپر مطمئن خداست.

 


 

خطبه = 75  

وَالتَّقْوى عُدَّةَ وَفاتِهِ. رَكِبَ الطَّريقَةَ الْغَرّاءَ، وَ لَزِمَ الْمَحَجَّةَ
و تقوا را توشه پس از مرگ كند. در راه روشن قدم نهد، و ملتزم راه

 


 

خطبه = 82  

اُوصيكُمْ عِبادَ اللّهِ بِتَقْوَى اللّهِ الَّذى ضَرَبَ لَكُمُ الاَْمْثالَ، وَ وَقَّتَ
اى بندگان خدا، شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم، خداوندى كه براى شما مثلها زد، مدت زندگى شما

 


 

خطبه = 82  

اُوصيكُمْ بِتَقْوَى اللّهِ الَّذى اَعْذَرَ بِما اَنْذَرَ، وَ احْتَجَّ
من شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم كه شما را به سبب آنچه بيم داده جاى عذرى نگداشته، و حجت را با راه

 


 

خطبه = 110  

لا خَيْرَ فى شَىْء مِنْ اَزْوادِها اِلاَّ التَّقْوى. مَنْ اَقَلَّ مِنْهَا اسْتَكْثَرَ مِمّا
جز تقوا در هيچ توشه آن خيرى نيست. آن كه به كم آن قناعتورزيد بسيارى از عوامل امنيّت را به دست

 


 

خطبه = 113  

اُوصيكُمْ عِبادَاللّهِ بِتَقْوَى اللّهِ الَّتى هِىَ الزّادُ، وَ بِهَا الْمَعاذُ:
اى بندگان خدا، شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم كه توشه سفر است و پناهگاه:

 


 

خطبه = 113 
عِبادَ اللّهِ، اِنَّ تَقْوَى اللّهِ حَمَتْ اَوْلِياءَ اللّهِ مَحارِمَهُ، وَ اَلْزَمَتْ
بندگان خدا، تقواى الهى اولياء خدا را از دچار شدن به حرامها بازداشت، و دلهايشان را ملازم

 

خطبه = 132  

وَ لا مِنْ سَيِّئَة يَسْتَعْتِبُونَ؟! فَمَنْ اَشْعَرَ التَّقْوى قَلْبَهُ بَرَّزَ مَهَلَهُ،
و نه قدرت عذرخواهى از بديهايشان را دارند؟! آن كه تقوا را با عمق دل دريافت در كار خير سبقت گرفت،

 

 

خطبه = 144  

اِلى مَنارِ التَّقْوى؟! اَيْنَ الْقُلُوبُ الَّتى وُهِبَتْ لِلّهِ، وَ عُوقِدَتْ عَلى
به نشانه هاى تقوا؟! كجايند قلوبى كه به خداوند سپرده شدند، و با آنها بر طاعت حق پيمان

 

 

خطبه = 156  

اِعْلَمُوا عِبادَاللّهِ، اَنَّ التَّقْوى دارُ حِصْن عَزيز، وَالْفُجُورَ دارُ
بندگان خدا، بدانيد تقوا قلعه اى محكم و نفوذناپذير است، ولى گناه حصارى

 

 

خطبه = 156  

حِصْن ذَليل، لا يَمْنَعُ اَهْلَهُ، وَ لا يُحْرِزُ مَنْ لَجَاَ اِلَيْهِ. اَلا وَ بِالتَّقْوى
پست است كه اهلش را از خطرات نگاه نمى دارد، و كسى را كه به آن پناه برده حفظ نمى كند. آگاه باشيد كه

 

 

خطبه = 160  

اُوصيكُمْ عِبادَاللّهِ بِتَقْوَى اللّهِ وَ طاعَتِهِ، فَاِنَّها النَّجاةُ غَداً،
بندگان خدا، شما را به تقوا و طاعت خدا سفارش مى نمايم، كه باعث نجات فردا،

 

 

خطبه = 172  

اُوصيكُمْ عِبادَ اللّهِ بِتَقْوَى اللّهِ، فَاِنَّها خَيْرُ ما تَواصَى
بندگان خدا، شما را به تقوا سفارش مى كنم، كه تقوا بهترين چيزى است كه عباد حق يكديگر را

 

 

خطبه = 175  

تَقْويضَ الرّاحِلِ، وَ طَوَوْها طَىَّ الْمَنازِلِ.
همچون خيمه بركندن كسى كه كوچ مى كند، و آن را طىّ كردند چنانكه منازل را طى كنند.

 

 

خطبه = 175  

وَاللّهِ ما اَرى عَبْداً يَتَّقى تَقْوى تَنْفَعُهُ حَتّى يَخْزُنَ لِسانَهُ. وَ اِنَّ
به خدا سوگند بنده باتقوايى را نمى بينم كه تقوايش او را سود دهد مگر آنكه زبانش را حفظ كند. قطعاً

 

 

خطبه = 181  

اُوصيكُمْ عِبادَ اللّهِ بِتَقْوَى اللّهِ الَّذى اَلْبَسَكُمُ الرِّياشَ،
بندگان خدا، شما را به رعايت تقواى الهى وصيت مى كنم، خداوندى كه شما را لباس پوشانيد،

 

 

خطبه = 182  

وَ اَوْصاكُمْ بِالتَّقْوى، وَ جَعَلَها مُنْتَهى رِضاهُ وَ حاجَتَهُ مِنْ خَلْقِهِ.
و شما را به تقوا سفارش نمـوده، و آن را منتهاى خشنودى خـود و خواسته اش از بندگان قـرار داده.

خطبه = 185  

اُوصيكُمْ عِبادَاللّهِ بِتَقْوَى اللّهِ، وَاُحَذِّرُكُمْ اَهْلَ النِّفاقِ، فَاِنَّهُمُ
بندگان خدا، شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم، و از اهل نفاق مى ترسانم، چرا كه آنان

 

 

خطبه = 186  

اُوصيكُمْ عِبادَ اللّهِ بِتَقْوَى اللّهِ، فَاِنَّها الزِّمامُ وَ الْقِوامُ.
اى بندگان خدا، شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم، زيرا تقوا زمام است و قوام حيات،

 

 

خطبه = 187  

اُوصيكُمْ عِبادَ اللّهِ بِتَقْوَى اللّهِ، وَاُحَذِّرُكُمُ الدُّنْيا، فَاِنَّها دارُ
بندگان خدا، شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم، و از دنيا مى ترسانم، كه سراى

 

 

خطبه = 189  

اَمّا بَعْدُ، فَاِنِّى اُوصيكُمْ بِتَقْوَى اللّهِ الَّذى ابْتَدَأَ خَلْقَكُمْ، وَ اِلَيْهِ
اما بعد، شما را به پرواى از خدايى سفارش مى كنم كه آفرينش شما را آغاز كرد، و بازگشت

 

 

خطبه = 189  

قَصْدُ سَبيلِكُمْ، وَ اِلَيْهِ مَرامى مَفْزَعِكُمْ. فَاِنَّ تَقْوَى اللّهِ دَواءُ داءِ
شما به جانب او، و پناه از همه بيمها حضرت اوست. زيرا تقوا داروى درد

 

 

خطبه = 189  

نيران مُوقَدَة. فَمَنْ اَخَذَ بِالتَّقْوى عَزَبَتْ عَنْهُ الشَّدائِدُ بَعْدَ دُنُوِّها،
آتشِ افروخته شده است. آن كه دست به دامن تقوا بزند سختى ها پس از نزديك شدن از او دور مى گردد،

 

 

خطبه = 221  

فَاِنَّ تَقْوَى اللّهِ مِفْتاحُ سَداد، وَ ذَخيرَةُ مَعاد، وَ عِتْقٌ مِنْ كُلِّ
قطعاً تقواى الهى كليد درستى، و اندوخته قيامت، و رهايى از سلطه هر

 

 

خطبه = 230  

اُوصيكُمْ اَيُّهَا النّاسُ بِتَقْوَى اللّهِ، وَ كَثْرَةِ حَمْدِهِ عَلى آلائِهِ
اى مردم، شما را سفارش مى كنم به تقواى الهى، و حمد بسيار بر

 

 

خطبه = 232  

فَاعْتَصِمُوا بِتَقْوَى اللّهِ، فَاِنَّ لَها حَبْلاً وَثيقاً عُرْوَتُهُ، وَ مَعْقِلاً مَنيعاً
پس به تقواى الهى چنگ زنيد، كه رشته اى است با دستگيره اى محكم، و حصارى است كه بلندى آن

 

 

خطبه = 233  

اُوصيكُمْ عِبادَ اللّهِ بِتَقْوَى اللّهِ، فَاِنَّها حَقُّ اللّهِ عَلَيْكُمْ،
بندگان خدا، شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم، تقوايى كه حقّ خداوند بر شماست،

خطبه = 233  

وَ تَسْتَعينُوا بِها عَلَى اللّهِ، فَاِنَّ التَّقْوى فِى الْيَوْمِ الْحِرْزُ وَالْجُنَّةُ،
و از تقوا براى گريز از عذاب خداوند مدد گيريد، كه قطعاً امروز تقوا سپر از بلا،

 

 

خطبه = 233  

وَ لاتَضَعُوا مَنْ رَفَعَتْهُ التَّقْوى، وَ لاتَرْفَعُوا مَنْ رَفَعَتْهُ الدُّنْيا،
آن را كه تقوا بلندمقام نموده پست نكنيد، و آن را كه دنيا رفعت داده بلند مقامش ننماييد،

 

 

نامه = 25  

اِنْطَلِقْ عَلى تَقْوَى اللّهِ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، وَ لا تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً،
بر مبناى تقواى خداوندى كه يكتا و بى شريك است حركت كن، مسلمانى را به وحشت نينداز،

 

 

نامه = 26  

آمُرُهُ بِتَقْوَى اللّهِ فى سَرائِرِ اَمْرِهِ وَ خَفِيّاتِ عَمَلِهِ، حَيْثُ لا شَهيدَ
او را به تقواى الهى در امور پنهانى و كارهاى مخفى دستور مى دهم، آنجا كه احدى جز خدا

 

 

نامه = 31  

فَاِنّى اُوصيكَ بِتَقْوَى اللّهِ ـ اَىْ بُنَىَّ ـ وَ لُزُومِ اَمْرِهِ، وَ عِمارَةِ قَلْبِكَ
پسرم! تو را سفارش مى كنم به تقواى الهى، و ملازمت امرش، و آباد كردن دل

 

 

نامه = 31  

وَاعْلَمْ يا بُنَىَّ، اَنَّ اَحَبَّ ما اَنْتَ آخِذٌ بِهِ اِلَىَّ مِنْ وَصِيَّتى تَقْوَى
پسرم! آگاه باش محبوبترين برنامه اى كه از وصيتم به آن چنگ مى زنى تقواى

 

 

نامه = 45  

وَ سَدَّ فُرَجَهَا التُّرابُ الْمُتَراكِمُ! وَ اِنَّما هِىَ نَفْسى اَرُوضُها بِالتَّقْوى
و خاك روى هم انباشته رخنه هايش را ببندد! اين است نفس من كه آن را به پرهيزكارى رياضت مى دهم

 

 

نامه = 47  

اُوصيكُما بِتَقْوَى اللّهِ، وَ اَنْ لاتَبْغِيَا الدُّنْيا وَ اِنْ بَغَتْكُما،
شما را به تقواى الهى سفارش مى نمايم، و اينكه دنيا را مجوييد گرچه دنيا شما را بجويد،

 

 

نامه = 47  

اُوصيكُما وَ جَميعَ وَلَدى وَ اَهْلى وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتابى بِتَقْوَى اللّهِ،
شما و همه فرزندان و خاندانم و هر كه اين وصيتم به او مى رسد را به تقواى الهى،

 

 

نامه = 53  

اَمَرَهُ بِتَقْوَى اللّهِ، وَ ايثارِ طاعَتِهِ، وَ اتِّباعِ ما اَمَرَ بِهِ فى كِتابِهِ:
او را فرمان مى دهد به تقواى الهى، و مقدم داشتن طاعت خدا، و پيروى آنچه را كه خداوند در كتابش

 

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه