در ابتدا باید تعریفی از گناه ارائه نمود در ادامه به انواع واقسام گناه و همچنین موضوع گناهان کبیره پرداخت: «گناه» عملی است که با اراده و رضایت الهی در تضاد بوده، با ایجاد نوعی “ تاریکی" معنوی در نفس انسان، آدمی را از خدای متعال که "نور" آسمانها و زمین است، دور می سازد و به عبارت دیگر، موجب بازماندن وی از کمال و قرب به خدا می گردد. تعیین این که چه چیزی گناه است و چه چیزی ثواب از طریق کتاب و سنت مقدور است، زیرا در بسیاری از موارد، گناه بودن عملی قابل تشخیص عقلانی نیست و خدای متعال است که این موارد را به اقتضا
شهوات و یا همان امیال نفسانی که در حد طبیعی لازم و موجب رشد انسان می شود اگر از حد تعادل خارج شود تبدیل به گرابی سهمگین می شود که هرکسی را در درون خود غرق می کند . شبهات همه در که بیشتر ظهورش در هنگام فتنه هاست گردبادی تند می مانند که هر چیزی را از جای خودش می کند و با خود می برد . هشدارهای خیلی مهم از سوی اهل بیت علیهم السلام و بزرگان دین در این دومورد وارد شده است که گوشه ای از آن را در این مقاله می بینید
وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّياني صَغيراً (24)
از سر مهربانى بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو: پروردگارا! آنها را رحمت آور، چنان كه مرا در كودكى پرورش دادند(بهرام پور)
نفس مسوله غیر از نفس اماره است، نفس اماره را انسان مىشناسد، اما نفس مسوله را نمىشناسد. نفس مسوله انسان ر ا به زشتى امر نمىکند بلکه اغوا مىکند و زشتىها را خوب جلوه مىدهد. نفس مسوله روانشناس ماهرى است. لذا، چیزى که ظاهرش همان است که ما مىپسندیم، رنگ و لعاب دین به آن مىدهد و همه سمومات را پشت آن رنگ و لعاب دینى پنهان مىکند و بهصورت یک تابلو زرین درمیآورد.
شکرگزاری بدرگاه الهی از مهمترین خصوصیات انسان است. گرچه نعمتها و فضل پروردگار بسیار زیاد می باشد و قابل احصاء نیست امّا همین معرفت و شناخت که بشر بداند از شکر الهی عاجز است مقدمه ای بر رویش این فرهنگ در وجود او خواهد بود.
بدون شناخت نمودها و شاخصهای مردم داری و این خصلت نیکو، نمی توان به رمز آن دست یافت. چه روحیه ها و خصلتهایی سبب جذب دیگران می شود؟ جذبی که راهگشای توفیق بیشتر برای خدمت و همدلی باشد. برخی از این نمودها از این قرار است: